اگرچه خبر واگذاری مسئولیت فروش نفت سوریه به موتی کاهانا – یک تاجر صهیونیستی آمریکایی – از سوی نیروهای کرد رد شده است اما کاهانا مدعی شد که تلاش خواهد کرد هیچ نفتی از شرق سوریه به دست دولت مرکزی این کشور نرسد.
گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، هم زمان با تداوم مذاکرات صلح سوریه، تحولات دیگری نیز در ارتباط با این کشور در جریان است. این تحولات که عمدتا مربوط به منابع نفتی این کشور است، اهمیت ظرفیتهای بخش انرژی سوریه در حل و فصل بحران سیاسی این کشور را پررنگ کرده است. دور جدید تحریمهای ایران و چالشهای صادرات نفت ایران به سوریه و در نتیجه بحران سوخت در این کشور، توقیف نفتکش ایرانی در مسیر سوریه، انتشار خبر واگذاری مسئولیت فروش نفت شرق سوریه به یک تاجر اسراییلی – آمریکایی از سوی شبه نظامیان کرد و متهم شدن آمریکا از سوی روسیه به قاچاق و فروش مخفیانه نفت سوریه، همگی نشاندهنده اهمیت عامل انرژی در سرنوشت سیاسی سوریه است. نوشتار حاضر به بررسی نقش منابع انرژی در تحولات سیاسی و نظامی سوریه میپردازد.
منابع نفت و گاز و بحران سوخت در این کشور اگرچه ذخایر انرژی سوریه در مقایسه با سایر کشورهای عربی ناچیز به نظر میرسد، اما در سال ۲۰۱۰ یعنی پیش از شروع جنگ در این کشور، بخش انرژی ۳۵ درصد درآمد صادرات و ۲۰ درصد درآمد دولت سوریه را تشکیل میداد. در این زمان سوریه روزانه حدود ۳۵۰ هزار بشکه نفت خام تولید میکرد. در سال ۲۰۱۵ دخایر نفتی سوریه ۵/۲ میلیارد بشکه برآورد شد. بیشتر این منابع در شرق و شمال شرق سوریه یعنی در دیرالزور، حسکه و رقه قرار دارند. منابع گاز سوریه نیز ۲۴۱ میلیارد متر مکعب تخمین زده میشود که عمدتا در بخشهای مرکزی این کشور قرار دارند. با شروع جنگ، تأسیسات نفتی این کشور نیز در دورههای مختلف به تصرف تروریستها یا معارضان درآمد. در سال ۲۰۱۴ این تاسیسات توسط داعش تصرف شد و این گروه به صورت غیرقانونی نفت سوریه را در بازار سیاه به فروش میرساند. پیش از آن نیز گروههای مسلح مخالف دولت سوریه برای تصرف این چاهها با یکدیگر درگیر میشدند و در نتیجه این رقابت ها، چاههای نفت سوریه به آتش کشیده میشد. با شکست داعش نیز تاسیسات نفتی شمال شرق و شرق سوریه به تصرف کردهای مورد حمایت آمریکا در آمد. در حال حاضر دولت مرکزی تنها بر تاسیسات گازی خود مسلط است و بخش عمده تاسیسات نفتی در تصرف گروههای کرد است. اکنون و با گذشت هشت سال از آغاز جنگ سوریه، میزان تولید نفت این کشور به شدت کاهش یافته است؛ بهطوری که سال جاری تولید نفت این کشور ۲۴ هزار بشکه در روز بود که تنها یک چهارم نیاز داخلی این کشور را پاسخگوست. طی این سالها جمهوری اسلامی ایران با گشایش یک خط اعتباری برای دولت سوریه نیاز این کشور به سوخت را برطرف میکرد، اما از اواخر سال ۲۰۱۸ میلادی با شروع دور جدید تحریمهای آمریکا، صدور نفت ایران به این کشور به کلی متوقف شد. به نوشته روزنامه الوطن به نقل از یک مقام سوری از اکتبر ۲۰۱۸ تا می ۲۰۱۹ هیچ محموله نفتی از ایران به سوریه نرسیده است. این مسئه منجر به سهمیهبندی سوخت در سوریه و تشکیل صفهای طولانی بنزین و گازوییل و حتی ناآرامی در برخی مناطق این کشور شد.
نگاه غرب به منابع نفت و گاز سوریه؛ هدف یا وسیله با نگاهی به رفتار غرب در جریان بحران سوریه میتوان گفت که آمریکا و کشورهای غربی بیش از هر چیز نفت سوریه را ابزاری برای دستیابی به اهداف خود میدانند. برای مثال با شروع بحران در سوریه، کشورهای اروپایی در ماه می ۲۰۱۳ تحریمهای نفتی سوریه را لغو کردند تا به این ترتیب مخالفان سوری قادر باشند با فروش نفت به تهیه سلاح و مواد غذایی بپردازند. این اقدام از سوی طیفهایی از مخالفان سوری مورد انتقاد قرار گرفت و حتی معاذ الخطیب نیز آن را قاچاق ثروتهای سوریه دانست. با تصرف تاسیسات نفتی سوریه توسط داعش، قاچاق نفت این کشور به سمت ترکیه شکل گرفت. اما کشورهای غربی هیچ واکنشی در قبال این رفتار ترکیه نشان ندادند و تنها ورود روسیه و بمباران کاروانهای قاچاق نفت به سمت ترکیه باعث توقف جریان قاچاق نفت شد.
بر اساس برخی اخبار، اکنون دولت سوریه برای حل بحران سوخت، نفت را از نیروهای کُرد مسلط بر مناطق نفتخیز این کشور خریداری میکند. اگرچه خبر واگذاری مسئولیت فروش نفت سوریه به موتی کاهانا – یک تاجر صهیونیستی آمریکایی – از سوی نیروهای کرد رد شده است، اما از خلال صحبتهای کاهانا میتوان به هدف مورد نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی از فشار بر بخش انرژی سوریه پی برد. کاهانا اظهار داشت که تلاش خواهد کرد هیچ نفتی از شرق سوریه به دست دولت مرکزی این کشور نرسد. واضح است که آمریکاییها امیدوارند که با این اقدام در کنار ممانعت جدی از صدور نفت ایران به سوریه بتوانند موجب شکل گیری اعتراضات گسترده مردمی در این کشور شوند.
اهمیت منابع نفت و گاز سوریه برای روسیه نگاه مسکو به منابع نفتی سوریه نیز نگاهی مشابه، اما در جهت مخالف است. برخی صاحبنظران روس شروع جنگ سوریه را با تلاش غرب برای کاهش وابستگی به منابع انرژی روسیه و جایگزینی آن با منابع کشورهای خلیج فارس مرتبط میدانند. برای مثال ولادیمیر کریف کارشناس موسسه روسی دیپلماسی عمومی و توسعه جامعه مدنی یکی از علل تبدیل اعتراضات داخلی سوریه به جنگ – با حمایت کشورهای عربی – را مخالفت بشار اسد با چنین طرحی میداند. روسیه و سوریه در دسامبر ۲۰۱۸ قرارداد نفتی در حوزه استخراج و تولید نفت امضا کردند. همچنین توسعه بندر طرطوس سوریه با هدف صدور انرژی به یک شرکت روسی واگذار شده است. اما بخش عمده منابع نفتی سوریه از دسترس روسیه خارج است. طبیعی است که روسها خواهان بازپس گیری مناطق نفتی سوریه از کردها هستند و طرحهایی نیز به دمشق ارائه کرده اند. اگرچه جزییاتی از این طرحها منتشر نشده، اما به نظر میرسد مسکو خواهان حمله نظامی دولت مرکزی سوریه به مواضع کردها در صورت شکست مذاکرات باشد. برخی مقالات رسانههای معتبر روسی و سخنان مقامات روس را میتوان نشانهای از این تمایل دانست. برای مثال این بحث در رسانههای روسی مطرح میشود که حمله موفقیتآمیز کردها به رقه میتواند منجر به از دست دادن بخش بزرگی از منابع نفتی دولت سوریه شود، زیرا کردها در عمل ثابت کرده اند که حاضر به تقسیم منافع حاصل از نفت با بقیه مردم سوریه نیستند. کارشناسان روس معتقدند که هیچکس قادر نیست کردها را از چنین حملهای با حمایت آمریکا بازدارد و در این صورت دولت سوریه بخش عمده منابع نفت و گاز خود را از دست خواهد داد و دولت بشار اسد محکوم به نابودی است. به گفته این منابع، کردها برخلاف داعش که نفت را به قیمت ۱۰ دلار در هر بشکه میفروختند با جدیت به دنبال فروش نفت خود هستند و حتی به پالایش نفت نیز میپردازند. برخلاف بخشی از کردهای عراق که به ترکیه نزدیک هستند، کردهای سوریه به پ. ک. ک. نزدیک هستند و تسلط آمریکا بر آنها میتواند اهرم فشاری بر ترکیه نیز باشد و مانع همکاری بیشتر ترکیه با روسیه شود. در سطح مقامات نیز، وزیر دفاع روسیه، آمریکا را متهم کرد که با استفاده از مزدوران خود در منطقه در حال غارت منابع نفتی سوریه است. به گفته مقامات نظامی روسیه تعداد نیروهای سازمانهای امنیتی خصوصی آمریکا در اطراف تاسیاست نفتی سوریه اخیرا افزایش قابل ملاحظهای یافته و به ۳۵۰۰ نفر رسیده است. در حالیکه تعداد نظامیان رسمی آمریکایی در سوریه تنها ۲۵۰۰ نفر تخمین زده میشود. تولید غیرقانونی نفت در چاههای العمر، تنک و کناکو در استان دیرالزور در حال انجام است و این به غیر از برداشتهایی است که از چاههای نفت استانهای حسکه و رقه صورت میگیرد. از سوی دیگر سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز در روزهای اخیر اظهار داشت که آمریکا میکوشد با استفاده از کردها در شرق فرات از جمله در مناطقی که کردها قبلا هرگز در آن ساکن نبودهاند، یک شبه دولت ایجاد کند و این موجب شکاف بین کردها و قبایل عربی میشود که قرنها در این مناطق زندگی کرده اند. وی با اشاره به گزارشهایی از درگیری در این مناطق از آمریکا خواست به این سیاست خود پایان دهد. رسانههای روسی با تاکید بر این گزارشها و اظهارات مقامات روس، اقدامات کردها و متحدان آمریکایی آنها را ضربه جدی به اقتصاد سوریه برمی شمارند و آینده سوریه در بازار نفت و گاز را وابسته به بازپس گیری مناطق تحت تسلط کردها و آمریکا میدانند. زیرا در غیر اینصورت کردها قادر به تحمیل شرایط خود در مذاکرات با دولت سوریه هستند و در راس این شرایط نیز تشکیل دولت فدرال است. البته روسها تجربه برخورد غیرمستقیم با کردها را نیز دارند. سکوت یا انفعال روسیه در مقابل حمله احتمالی ترکیه به کردها در این زمینه قابل اشاره است. اکنون نیز گفته میشود که در صورت هرگونه حمله ترکیه به مواضع کردها احتمالا دمشق با تشویق مسکو بلافاصله درصدد تصرف مناطق نفت خیز خود برخواهد آمد. در این میان به نوشته هاآرتص تنها مساله زمان مطرح است وگرنه در وقوع چنین حملهای تردیدی نیست.
ایران و نفت و گاز سوریه آینده حضور ایران در حوزه نفت و گاز سوریه بیش از هر چیز بستگی به تداوم یا لغو تحریمهای غرب دارد. از این نظر میتوان گفت که جایگاه روسیه در حوزه نفت و گاز سوریه خصوصا در صورت بازپس گیری تاسیسات نفتی از کردها، بهتر از ایران است. در حوزه اکتشاف و استخراج نفت و گاز سوریه، روسیه از نظر فناوری از ایران جلوتر است. با این وجود مسکو نیز در تأمین مالی طرحها با مشکل مواجه است. در زمینه صادرات نیز با توجه به تحریمهای غرب، ایران حتی قادر به فروش مطلوب نفت خود نیست. واضح است که در این شرایط ایران قادر به بازاریابی برای نفت و گاز سوریه نیز نخواهد بود. البته این مشکلی است که روسها نیز با آن مواجهند و یافتن شرکتهای نفتی روس که تحت تحریم غرب نباشند، کار دشواری است. گفته میشود شرکت روسی استروی ترانس گاز کار توسعه بندر طرطوس برای صدور انرژی سوریه را بر عهده خواهد داشت. مدیریت این شرکت با یکی از دوستان نزدیک ولادیمیر پوتین است که پس از بحران کریمه تحت تحریمهای غرب قرار گرفت. با این وجود هنوز روسیه از نظر توانایی تامین منابع مالی از ایران جلوتر است تا جایی که برخی از پروژههایی که از سوی دولت سوریه به ایران واگذار شده بود، مدتی بعد به طرفهای روسی پیشنهاد شدند. اگرچه نمیتوان به صورت قطعی و همهجانبه، آغاز بحران سوریه را با منابع نفتی این کشور مرتبط دانست، اما تداوم این بحران و تبدیل آن به جنگی طولانی، بی شک با مساله انرژی در منطقه گره خورده است. حداقل کارکرد این ذخایر این بود که منبعی برای جبران هزینههای جنگ بود. به این ترتیب در حل و فصل بحران سوریه نیز روسیه به عنوان بزرگترین نیروی نظامی و سیاسی حاضر در سوریه از این مساله غافل نبوده است. اگر هدف روسیه از ورود به بحران سوریه را بازیابی جایگاه سیاسی خود در غرب آسیا و در سطح بین الملل بدانیم، از دست رفتن تمامیت ارضی سوریه در نتیجه استقلال کردها و همچنین از دست رفتن منابع نفتی سوریه ضربهای بزرگ به این هدف است. در مقابل، بازپس گیری ذخایر نفتی سوریه و سامان دادن به وضعیت سیاسی و اقتصادی این کشور نه تنها منافع سیاسی و اقتصادی مسکو را تامین میکند بلکه میتواند ترکیه را نیز به طور کامل از آمریکا و ناتو جدا کند. این مساله یکی از اولویتهای روسیه است. برای مثال در مقالهای که در ژانویه ۲۰۱۸ در یک سایت معتبر روسی منتشر شد، یکی از اهداف مسکو در منطقه، خروج ترکیه از پیمان ناتو عنوان شده بود. اگرچه هنوز این هدف محقق نشده است، اما با خرید اس ۴۰۰ از روسیه توسط ترکیه، مسکو بیش از پیش خود را به آن نزدیک میبیند. چنین موفقیتی در شرق اروپا برای مسکو تقریبا غیرممکن بود، اما با مداخله روسیه در بحران سوریه و پیچیدگیهای سیاسی موجود، مسکو موفق شد شکافی در میان اعضای ناتو ایجاد کند. به نظر میرسد در تحولات آینده سوریه بیش از همه شاهد تلاشی همه جانبه از سوی دمشق و مسکو برای بازپس گیری منابع نفتی سوریه خواهیم بود.