سیدحسین حسینی مجری برنامههای گفتگومحور و چالشی رادیو و تلویزیون معتقد است اجرایش همچنان از جسارت و گزندگی برخوردار است و قرار نیست در ادامه راه هم محافظهکاری داشته باشد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سیدحسین حسینی زمانی بیشتر فقط شنیده میشد و کسی او را نمیدید؛ مجری برنامههای رادیویی که خبر میخواند تحلیل میکرد و صراحتش در مطالبهگری گاهی در قالب فایلهای صوتی کوتاه در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد.
در پی یکی از همین مطالبهگریهای صریح و گزنده در یک برنامه رادیویی هم بود که چند صباحی از رادیو برکنار شد و به بخش دیگری از سازمان صداوسیما رفت.
او این روزها در برنامه «سلام صبح بخیر» حضور دارد و حالا هم دیده میشود تا شنیده. او همچنین اخیرا اجرای برنامه جدیدی با نام «استوا» را عهدهدار شده که به گفته خودش فضای جدیدی را برای او رقم زده است.
گفتگو با این مجری رادیو و تلویزیون که معتقد است هنوز اجرایش گزندگی و جسارت سالهای پیش را دارد و مطالبهگری را کنار نمیگذارد، در ادامه میخوانید:
* تصور برخی این است که وقتی در رادیو حضور داشتید با جسارت بیشتری به مباحث ورود کرده و مطالبهگری صریحتری داشتید؛ ممکن است تلویزیون به دلیل اینکه مخاطب بیشتری دارد باعث شود کنترل بیشتری روی چالشها داشته باشید و اصلا این تصور را قبول دارید یا خیر؟
من به شخصه درباره اینکه در چه رسانهای اجرا میکنم محدودیتی برای خود قائل نیستم. در همین مدت که حدود ۱۳۰ قسمت برنامه «سلام صبح بخیر» که روی آنتن رفتیم، از ویدئوهایی که در فضای مجازی به اصطلاح وایرال میشود میتوان فهمید که همچنان نوعی گزندگی و انتقاد و جسارت در اجرایم وجود دارد.
من از فضای موردنظر خودم عقب نرفتم، ما درباره خیلی از مسائل روز اظهارنظر کردیم. حتی سراغ مسائلی رفتیم که رسانهها امکان سنجی میکردند که به آن سوژه بپردازند یا نپردازند. با این حال این که گفته میشود برخی از مجریان در تلویزیون محتاطتر هستند، شاید به همین دلیل است که برد تلویزیون بیشتر از رادیو است.
در حوزه ارتباطات ما مقولهای به نام محیط انتشار پیام را داریم که مجری باید در نظر داشته باشد که آنچه میگوید نسبت به تطورات فرهنگی محیط و با سطوح مختلف قومیتی و سنین و فرهنگ نقاط مختلف چه تاثیری در اقصی نقاط کشور میگذارد.
مخاطب رادیو یکدستتر است؛ مثلا وقتی ساعت هشت صبح در رادیو اجرا میکنید، میدانید مخاطب نوجوان پای خط نیست و یا به نوعی برایتان مشخص است که چه اقشار و اصنافی پای آنتن هستند.
* همین تصور که چه کسی پای آنتن است و چه کسی نیست ممکن است باعث شود که ملاحظاتی داشته باشید؟ به طور مثال در «سلام صبح بخیر» درصد زیادی از مطالبات شما نسبت به مسئولان است ممکن است به دلیل اینکه میدانید آنها مخاطبتان هستند دوز این گزندگی کمتر شده باشد؟
خیر. ما به خیلی از مناصب دولتی انتقاد داشتهایم و نشانهاش هم ویدئوهای متعددی است که از برنامه پخش میشود و از این حیث که نگران عاقبت کار باشیم ملاحظهای نداریم، اما طبیعتا رسانه ملاحظههای خاص خود را دارد؛ مثلا جانب انصاف را نگه دارد و یا خبر درست باشد. اما از این حیث که مجری شهامت این را داشته باشد که حرف دل مردم را بزنیم اینها را بیان میکنم و من مشکلی ندارم.
* چقدر ممکن است از طرف مدیران و یا تهیهکننده محدودیت برای شما ایجاد کنند؟
اگر بخواهم جدی بگویم تا همین الان درباره هیچ موضوعی نهی نشدهام. ممکن است گفته باشند که درباره یک موضوع همه جوانب درنظر گرفته شود، اما جز حوزه امنیت ملی من خط قرمزی نمیبینم و اگر ببینم حرفی که میزنم به امنیت ملی کشور لطمه بزند درباره آن با احتیاط بیشتری اظهار نظر میکنم. کمااینکه از طیفهای مختلف نمایندگان مجلس، دولت و قوه قضائیه انتقاد کردهایم و ترسی هم نداشتهایم.
* شما سالها در رادیو کار کردید فکر میکنید فرقی بین مطالبهگری در تلویزیون با رادیو وجود دارد؟
مطالبهگری در تلویزیون سریعتر و بیشتر دیده میشود به دلیل ماهیتی که تلویزیون دارد، اما برنامهای که در رسانه روی آنتن میرود به نسبت قدمت و مخاطبی که دارد بیشتر اهمیت پیدا میکند. مثلا برنامهای ۱۰ سال روی آنتن میرود آن وقت حتی دوستان خبرنگار حواسشان هست که فلان برنامه چه سوژههایی را بررسی میکند.
* فکر میکنید چرا نتوانستهایم در این سالها در حوزه برنامههای چالشی به برندهایی برسیم که به قول شما از این قدمت ۱۰ ساله و حتی بیشتر برخوردار باشند؛ به طور مثال در حوزه سرگرمی و یا حتی اجتماعی برنامههایی مثل «خندوانه» و «ماه عسل» را داشتهایم، اما در فضای چالشی کمتر این برندها متولد شدهاند.
من شاید در این زمینه خیلی صاحب نظر نباشم، اما با شما موافقم که عمر برخی از برنامههایی که چاشنی چالش دارند کم است، البته همین الان هم برنامههایی این چنینی داریم.
* چقدر ممکن است عمر کم این برنامهها به فشارهای بیرونی ارتباط داشته باشد؟
این در حوزه اظهارنظر مدیران است. من خبر موثقی از اینکه برنامهای با فشار بیرونی تعطیل شده باشد، ندارم. میشود این را در نظر داشت که مدیران رسانه با همه نتایجی که به آنها داده میشود نظرهای کارشناسی، نظرسنجیها، سیاستهای سازمان و شبکه و... به این نتیجه برسند که ساختار برنامه را به کلی تغییر بدهند.
* برنامه جدیدی هم با نام «استوا» اجرا میکنید که هفتهای یک بار پخش میشود، اما با توجه به اینکه در شبکه سه «سلام صبح بخیر» را هم دارید برای خودتان سخت نیست اینقدر در شبکه سه دیده شوید بعد از سالها رادیویی بودن و شنیده شدن.
یکی هم یک شوخی درباره حضور من کرده بود که نمیتوانم شرحش دهم، اما واقعیت این است که من در «سلام صبح بخیر» مجری اصلی نیستم و مجری گفتگوهای اجتماعی هستم. «استوا» هم همانطور که گفتید هفتهای یک بار است و تداخلی با هم ندارند و اگر روتین بود حتما یکی را انتخاب میکردم.
* «استوا» در همین چند قسمت ابتدایی نشان داده فضای متفاوتی دارد؛ چقدر این تلاش برای متفاوت بودن در شما به عنوان مجری وجود دارد؟
«استوا» در همین چند قسمت نشان داد در طرح مسائلی که دغدغه عمیقتری نسبت به آنها وجود دارد جدی است مسائلی که خبری و زودگذر هستند در برنامههای صبحگاهی مطرح میشوند، اما مسائلی وجود دارند که به تدریج در ذهن مردم به یک پرسش با علامت سوال بزرگ تبدیل میشوند و تلاش ما این است که سراغ این سوژهها برویم. از این حیث که نظرات مختلف درباره یک چالش را مطرح کنیم و بعد طی بحث بیننده این نظرات را ببیند و خودش به نتیجه برسد.
* خیلی وقتها رسانه از برخی از این پرسشها فرار کرده است، چون نگران بوده است که در یک برنامه تلویزیونی همه جوانب بحث مشخص و روشن نشود چقدر برنامه شما قاطع است که به این پرسشها جواب بدهد و اصلا چقدر این نگرانی را درست میدانید؟
جاخالی دادن مقابل مسالهای که در جامعه وجود دارد شبیه پاک کردن صورت مساله است. اینکه چشمتان را روی موضوعی ببندید به این معنا نیست که کمرنگ میشود آن موضوع حتما در ذهن جامعه میماند و باز در زمان دیگری سر باز میکند.
نمونه بارزی که میتوانم مثال بزنم شبههای بود که در عملیات کربلای چهار وجود داشت. الان چند سال است از جنگ میگذرد، اما بارها روایتهای مختلفی مطرح شده است و من نمیگویم به دلیل ترس رسانهها، اما به دلیل غفلتی که شده است از این موضوع رد میشدند و شاید فکر میکردند موضوع مهمی نیست.
چندی پیش توئیتی باعث شد پرسشها دوباره پررنگ شود و اینقدر مهم شد که رسانه ملی هم به این چالش پرداخت و اتفاقا از آن زمان به بعد من ندیدم که شبهه دوبارهای درباره کربلای چهار مطرح شود، چون به درستی به این ابهام پاسخ داده شد. نکته شما درست است رویارویی نامعقول با چالش و سوالی که در ذهنیتها وجود دارد باعث میشود تنشی ایجاد کند که واقعی نیست و درواقع خلا پاسخ صحیح به یک ماجراست و این اتفاق تبعات دیگری پیدا میکند که میتوانست با مدیریت صحیح درباره آن واکاوی کرد و با مخاطب آن را درمیان گذاشت. اتفاقا «استوا» سوژهای را درباره دفاع مقدس در یکی از قسمتها مطرح کرد و برخی از مهمانان مدعو خیلی معقولانه گفتند طرح برخی از این روایتها به اعتبار جنگ لطمه میزند و به طور منطقی به ایرادات آنها پرداختند.
در سوژههای دیگری هم که انتخاب شده است سعی کردیم به همین شکل به ان بپردازیم به گونهای که بحثها جامع الاطراف باشد برنامه اول ما درباره رضا خان بود و برای خود من هم جالب بود که برخی از استادان دانشگاه بعد از تماشای برنامه بازخوردهایی دادند و گفتند نوع پرداخت بسیار منطقی بود. ما دیدیم به جای اینکه مهمانان حس شورانگیزانهای داشته باشند با سند و تحقیق، گزارههایی مطرح کردند که هر مخاطب منصفی به آنها توجه میکرد چشم انداز روز جامعه ایران در دوره رضاشاه دستش میآمد.
* درواقع شما به نتیجه جدیدی نرسیدید، اما همین که از اول گزارهای مشخص مطرح نمیشود و مخاطب با فرایند بحث به نتایج مورد نظر میرسد برنامه را متفاوت میکند، نکتهای که در برنامههای گفتگومحور معمولا وجود ندارد و از همان ابتدا به مخاطب میگویند که چه فرضیهای را باید بپذیرد.
من به شدت موافقم که نوع بیان و اتمسفری که این گزارهها در آن مطرح میشود به شدت برای مخاطب مهم است. مخاطب اگر حس کند برنامه یک طرفه است با خود میگوید این روایتِ رسانه حکومت است، اما اگر دو کارشناس حوزه تاریخ یا حوزههای تخصصی که حاذق هستند بحث کنند و شاهد بیاورند در فلان سند چنین مدرکی وجود دارد مخاطب میپذیرد؛ مخاطبی که حقیقت جو و بی طرف است. اتفاقا در برنامهای که درباره رضاشاه بود فردی بود که نظرش مخالف دیگر کارشناسان بود، ولی حرفش هم پخش و شنیده شد، چون قرار است بحثهای مختلف شکل بگیرد.
* این بحثها، اما قرار نیست به صورت مناظره باشد؟
ما پرهیز داریم مناظره شکل بگیرد و اصرارمان این است که نظرات مختلف پخش شود، چون در مناظره یک فضای هیجانی بوجود میآید که ممکن است تاثیر عکس داشته باشد، اما در محیط آرام و نخبگانی میتوان نظرات مختلف را بیان کرد. «استوا» یک تاثیر مستقیم دارد که فرهنگ گفتگوی همراه با احترام را بیان میکند اینکه نظریهای وجود دارد و شما به دور از فضای هیجان و تنش و به راحتی درباره آن نظریه بحث میکنید.
* کار شما در هدایت این بحثها چقدر سخت است؟
شاید برخلاف نظر کسیکه از بیرون برنامه را میبیند و فکر میکند کار راحتی است کار سختی هم باشد، چون برنامه یک فضای دانشگاهی دارد و گفتگوها بین دیگران پاسکاری میشود و شاید حتی مهمان اصراری نداشته نباشد که نظر خود را به کرسی بنشاند، اما این برنامه برای خود من یک تجربه کاملا متفاوت از برنامههایی است که تاکنون اجرا کردهام.
سختیهای خاص خود را دارد، چون هم باید حواستان باشد عدالت رعایت شود و هم مهمانان وقت مناسب داشته باشند و این صحنه گردانی دشواریهای خود را دارد. از طرف دیگر ما متخصصان هر حوزه را در هر برنامه دعوت میکنیم، اما مجری باید به تعداد این سوژهها خودش هم مسلط باشد یعنی ما تا پایان سال، ۲۶ قسمت داریم و من باید به اندازه کافی مطالعه کنم و شبههها و چالشهای هر موضوع را بدانم.
گاهی تحقیق را از یک هفته قبل شروع میکنم که زمانی مناسب و کافیست، اما باز هم سوالاتی پیش میآید و طبیعتا وقتی کارشناسان بحث میکنند نباید موضوع برای من گنگ باشد و حتی باید بتوانم چالشها و پرسشهای مناسب را مطرح کنم.
* فکر میکنید چقدر تلویزیون میتواند در جامعهای که آدمها با نظرات و دیدگاههای مختلف نمیتواند کنار بیایند و دائم هر اتفاقی به تنش تبدیل میشود موثر باشد و همین برنامهها جدای از پاسخ به دغدغههای ذهنی این فضا را به او آموزش دهند؟
گزارهای برای جامعه این روزهای ما وجود دارد که مردم بیش از پیش به گفتگو نیازمند هستند گفتگو به معنای مفاهمه. سطح فرهنگهای متفاوت، زاویه نگاه متفاوت و... باعث میشود اقشار مختلف به یک گزاره چند جور نگاه کنند و اگر قرار باشد نگاه سخت داشته باشند دیگر گفتگو اتفاق نمیافتد و تنش و اصطکاک بوجود میاید، اما اگر گفتگو نهادینه شود و این امکان را در نظر بگیریم که «شاید نظر من درست نیست» و نظر تکمیل تری وجود دارد آرامش بیشتری بوجود میآید.
مردم ما امروز به شدت نیاز دارند با بیان بهتری با هم صحبت کنند به این مفهوم که اولا از نگاههای متعدد درباره مفهوم ذهنی شان باخیر شوند، دوم اینکه صبر و تحملشان بالا رود و سوم اینکه دایره لغاتشان طوری تغییر کند که بتوانند از گفتگویی همراه با احترام بیشتر بهره بگیرند.
* خود شما حیرت نمیکنید که برخی از مباحث از تلویزیون پخش میشود؟
کار رسانه همین است چرا باید حیرت کنیم.
* مباحثی که برای اولینبار پخش میشود توجه مخاطب را جلب میکند.
من فکر میکنم خیلی وقتها بحثهای تندی از تلویزیون پخش شده است، اما به دلیل تعدد شبکههای رادیو و تلویزیون و اینکه ما مخاطب آن برنامه نبوده ایم متوجه نشده ایم و وقتی در شبکههای اجتماعی میبینیم میگوییم تلویزیون جمهوری اسلامی فلان حرف را پخش کرد و بعد متوجه میشویم که اصل برنامه به چند سال پیش تعلق داشته است. از طرف دیگر اگر در نظر بگیریم که حضرت امام (ره) گفتهاند رسانه دانشگاه است پس طرح یک موضوع برای مخاطب چالش نیست و قرار است آموزشی باشد.
با این حال طرح موضوعات چالشی مشخصا کارکردهای مختلفی از جمله بالابردن آستانه تحمل جامعه، آموزش گفتگو به مفهوم تحمل نظر مخالف، به روز رسانی دانش مخاطب و خیلی ابعاد دیگر را در بر دارد.
* چرا تلویزیون معمولا در ساخت این قبیل برنامهها محافظه کار است؟
اکنون چندین برنامه با چنین فضاهایی داریم و نسلی از برنامه سازان در دو سه سال گذشته مشغول به کار شده اند که دغدغهمند هستند و در حوزههای اقتصادی، دینی، فرهنگی و... فعالیت دارند. مدیران سیما هم به این بچهها اعتماد کرده اند و خوب امتحانشان را پس داده اند «پایش»، «ثریا»، «تهران ۲۰» ناشی از این برنامه هاست.
* و احتمالا همین اعتماد است که میتواند به تولید برنامههای برند تبدیل شود.
صداوسیما معدن تمام نشدنی استعدادهای کشف نشده است. همین میزان که مدیران اعتماد کرده اند این برنامهها به تولید رسیده است و اگر این اعتماد بیشتر شود چندین برابر کیفیت برنامهها قابل ارتقا خواهد بود.
طبیعتا به این معنا نیست که ابزارهای نظارتی نباشد، اما میتوان ماجرا را مدیریت کرد. مثلا مجریای نتوانسته در جایی کار کند و تحمل نشده است و در جایی دیگر قرار گرفته است که خوش درخشیده و پاسخ اطمینان را داده است و به نظرم کادر رسانه به بچههای انقلابی و دغدغهمند اطمینان کرده است و جوابش را هم دارد میگیرد.