صهیونیستها میدانستند چه باید کرد تا در میان آنهمه دشمن در منطقه، ایران دوره پهلوی برایشان دوست خوبی باشد. روی یک واقعه تاریخی دست گذاشتند؛ نجات یهودیان توسط کوروش هخامنشی. شاه ایران کوروش بازی درمیآورد، آن زمان که هنوز مد نبود!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سال ۱۳۲۸ شمسی دولت ایران رژیم صهیونیستی اسرائیل را به رسمیت شناخت و در بیتالمقدس کنسولگری باز کرد. دولت جعلی اسرائیل از سال ۱۳۲۷ در سرزمینهای اشغالی فلسطین تأسیسشده بود و البته دولتی ضعیف بود که در منطقه منزوی مانده بود. به رسمیت شناختن اسرائیل توسط شاه فرصت بزرگی برای صهیونیستها ایجاد کرد که چنین تبلیغ کنند که در منطقه نیز دوستانی دارند. رژیم پهلوی از سال ۳۳ به اسرائیلیها نفت میفروخت، ولی شاه در مصاحبههایشاین کار را انکار میکرداز سال ۳۶ و پس از ماجرای ملی شدن کانال سوئز توسط مصر، شاه ایران رسماً با اسرائیل قرارداد فروش نفت امضا کرد و حدود ۲ دهه بزرگترین تأمینکننده نفت اسرائیل شد؛ بیش از ۹۰ درصد نفت اسرائیل توسط حکومت پهلوی تأمین میشد که برای رژیم صهیونیستی حیاتی بود.
کوروش ثانی!
در زمانی که همه منطقه اسرئیل را تحریم کرده بودند، ایران به اسرائیل نفت میفروخت و هر چیز دیگری که لازم داشت؛ در مقابل از اسرائیل اسلحه و تجهیزات نظامی میخرید. اسرائیل هم هر چه داشت به ایران میفروخت و البته ایران بهترین خریدار محصولات اسرائیلی در خاورمیانه بود. کار به جایی رسید که تا سال ۵۷ بیش از ۷ درصد کل صادرات اسرائیل به ایران بود.
چگونه اسرائیل که در منطقه منفور بود چنین روابط گستردهای با ایران داشت؟ سفیران و نخست وزیران و مقامات اسرائیلی در دیدار با شاه مدام با یادآوری ماجرای رهایی قوم یهود از اسارت توسط کوروش، از وی بهعنوان کوروش زمان یاد میکردند و شاه هم خیلی خوشش میآمد! کار به جایی رسیده بود که به شاه لقب کوروش ثانی یا کوروش دوم داده بودند و البته بسیاری معتقدند بذر توجه نمادین به کوروش هخامنشی را آنان در ذهن شاه کاشتند.
اینطور بود که رژیم صهیونیستی در دهههای ابتدایی اشغال فلسطین توانست دوام بیاورد؛ کوروش بازی شاه بود و البته پیروی دولت پهلوی از سیاستهای آمریکا در منطقه. کوروش ثانی، سیاست حمایت از اشغالگر را در پیش گرفته بود.
شرکت نفتی مشترک با اسرائیلیها
اسرائیل از همان ابتدای اعلام وجود، توسط مردم ایران بهعنوان رژیمی جعلی و زورگو شناخته میشد و البته در ایران شده بود نماد اشغال و ظلم. بااینحال شاه ایران دستورش را از جای دیگری میگرفت و راه دیگری میرفت. حتی در سال ۴۶ پس از جنگهای ششروزه اسرائیل با کشورهای عربی، شاه از اعراب خواست اسرائیل را به رسمیت بشناسند.
در نیمه پایانی دهه ۴۰ روابط نفتی ایران و اسرائیل گسترش یافت. شاه «شرکت نفت ماوراء آسیا» را تشکیل داد؛ شرکتی مشترک میان ایران و اسرائیل که در کانادا به ثبت رسید و نفت ایران را به اسرائیل میفروخت و علاوه بر آن از طریق ساخت یک خط لوله ۲۶۰ کیلومتری به هزینه ایران، نفت را از مسیر سرزمینهای اشغالی به اروپا میرساند.
میانجی یا طرفدار؟
اوایل دهه ۵۰ به دلیل جو ضداسرائیلی میان مردم ایران و همچنین درگیریهای میان مصر و اسرائیل، شاه نقش میانجی را بازی میکرد، ولی از سال ۵۴ که تنشها میان مصر و اسرائیل کاهش یافت شاه دوباره طرفدار بیچونوچرای اسرائیل شد. حتی اعلام میشد در صورت بروز جنگ میان اعراب و اسرائیل، شاه ایران طرف اسرائیل را خواهد گرفت. البته اصلاً احتیاجی هم به این کار نبود؛ روابط اقتصادی با شاه، اسرائیل را از انزوای سیاسی و اقتصادی و امنیتی خارج کرده بود و به رژیم صهیونیستی امکان بقا داد.