گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین مرادی؛ از جمله ابر مسائل نوظهور در جامعه ایرانی، مشروطیت بود که در دل خود دهها مساله به همراه داشت. در مواجهه با این مسائل، طیفی از برخوردها از رد مطلق تا پذیرش مطلق صورت گرفت. حقیر در کتاب «تحلیل مواضع سیاسی علمای شیعه از عدالتخانه تا کودتای رضاخان» و نیز مقاله علمی پژوهشی که در فصلنامه انجمن علوم سیاسی ایران و نیز مقاله ای که در فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتشر شده است، مفصلا به موضوع پرداختم.
شیخ فضل الله نوری به خاطر نگاه واقع بینانه و نه رمانتیک و احساسی، ضمن پذیرش مجلس شورا، بر اصلاح و تکمیل آن تاکید داشت. این نگاه دقیقا با نگاه روشنفکران که قائل به اخذ بی چون و چرا از غرب بود و نیز نگاه علمایی مانند آیت الله آخوند خراسانی و آیت الله نائینی که گمان می کردند آنچه در غرب در این باره گفته شده پیشتر در اسلام آمده است، متفاوت بود. نگاه ایشان حتی با علمایی مانند مرحوم لاری نیز که از مجلس متشکل از مجتهدین سخن می گفتند متفاوت بود.
شیخ فضل الله مخالف الگوبرداریهای صرف از مدلهای غربی برای پیشروی مشروطه بود و چنین فرآیندِ به زعم خود «از غرب آمدهای» را منتج به بازآفرینی نوع دیگری از سلطنت و استعمار میدید. علی رغم پافشاریهای وی که منجر به برخی اصلاحات شد اما جریان کلی، روند در پیش گرفته را ادامه داد و تجربۀ تلخی را بر اذهان ملت به یادگار گذاشت؛ در تشریح این موضوع امام راحل(ره) می فرمایند:
«تاریخ یک درس عبرت است برای ما، شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید میبینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دستهایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم بندی کرد. نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ نجف یک دسته طرفدار مشروطیت، یک دسته دشمن مشروطه، علمای خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه، یک دسته مخالف مشروطه... تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری در ایران برای خاطر اینکه می گفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطهای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای [دار] او رقصیدند یا کف زدند.»
اتفاقات سال آخر عمر ایشان از جمله تسخیر تهران، قیام عمومی برای «عدالتخواهی» را به طور جدی به «مشروطیت» تغییر ماهیت داد و تأسیس مجلس، جایگزین عدالتخانۀ مد نظر شیخ گشت و به مخالفتهای شیخ شهید با انحرافات پر رنگ شده در قیام دامن زد.
شیخ شهید بر خلاف برخی مشروطهخواهان همچون تقیزاده که حاضر به پناهنده شدن به سفارت انگلیس شدند، هیچگاه راضی به انجام چنین اموری نشد؛ بلکه میگفت:«من راضی هستم که صد مرتبه کشته شوم و زنده گردم و مسلمانان و ایرانیان مرا مُثله (قطعه قطعه) کنند، ولی به کفّار پناهنده نمیشوم.»
حسین مرادی - عضو بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.