تنشهای اخیر ترکیه در مرزهای ایران، در اولین نگاه موید احتمال چشمداشت ترکیه به تمامیت ارضی ایران است، اما سوال اینجاست، به ناگاه چه معادلاتی در سیاست خارجی ترکیه رقم خورد که اردوغان حاضر به باز کردن جبهه جدیدی در مرزهای غربی همسایه قدرتمندش ایران شود؟
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- سید مهدی حاجیآبادی؛ ماجرای اردوغان فراتر از یک شعرخوانی ساده در رابطه با جدایی ارس و آذربابجان از ایران است؛ سرودی که ممکن است کار نیمهتمام کودتای ۲۰۱۶ را تمام و مرثیهای بر عمر سیاسی پاشای نوین ترکیه شود.
میتوان گفت که این شعر در کنار مداخله در امور ارمنستان که در همین سخنرانی به چشم خورد حاکی از خوی توسعه طلبانه رئیس جمهور ترکیه است که در گذشته نیز بارها در قالب اقدامات نظامی در شمال سوریه و شمال عراق و نیز اقدام به براندازی دولت مشروع دمشق به چشم خورده است.
علاوه بر بازتاب اظهارات مداخله جویانه اردوغان، در داخل ترکیه نیز به این اقدامات و اظهارات واکنشهای زیادی نشان داده شده به نوعی که احزاب جمهوری خلق و حزب دموکراتیک خلقها به روشنی و آشکارا نسبت به آن موضع گرفته اند؛ کلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق مدتی پیش گفته بود که اردوغان به دنبال تجزیه دیگر کشورهاست.
قصه به این سادگی نیست
در نگاه اول به نظر میرسد گستاخی اردوغان در همدستی با رئیسجمهور آذربایجان نسبت به تمامیت ارضی ایران، ناشی از تحریکات اخیر ترکیه در انتقال تکفیریها به قفقاز و علاقه به کشاندن درگیریها به خاک ایران است، اما بررسی عمیقتر نشان از سناریوی جهتداری برای به انتقال جبهههای درگیری به مرزهای شرقی ترکیه و رقیب منطقهای او، ایران است.
سال ۲۰۱۶ پس از کودتای ارتش علیه اردوغان، وی پیش از دستگیری به دست کودتاچیان توسط ایران مطلع و حتی خبر انتقال موقت وی به درون مرزهای ایران جهت حفاظت از وی منتشر شد.
فارغ از صحت و سقم جزئیات حادثه، بعدها ردّپای آمریکا و اروپا در کودتا علیه اردوغان کشف شد و نقش ویژه ایران در شکست این طرح، تغییرات جدی در دستهبندیهای سیاسی غرب آسیا رقم زد.
روابط ترکیه و ایران در غرب آسیا ملغمهای از همه چیز است؛ از درگیری نظامی در سوریه گرفته تا کانال ارتباطی مالی و کالایی ترکیه طی دوران تحریم، و کمک ایران به شکست کودتاچیان همسویی و تضاد جدی را در ویترین قصه به نمایش میگذارد که محوریت همه منافع ملی دو کشور در نقاط تلاقی مختلف است.
فصل جدید درگیری در راه است؟ تنشهای اخیر ترکیه در مرزهای ایران، در اولین نگاه موید احتمال چشمداشت ترکیه به تمامیت ارضی ایران است، اما سوال اینجاست، به ناگاه چه معادلاتی در سیاست خارجی ترکیه رقم خورد که اردوغان حاضر به باز کردن جبهه جدیدی در مرزهای شرقی همسایه قدرتمندش ایران شود؟
ترکیه پس از تثبیت قدرت اردوغان، ابتدا در غائله سوریه به عنوان پشتوانه مالی و لجستیکی تکفیریها رودرروی بشار اسد و متحدین منطقهای او ایستاد؛ نتیجه به وضوح شکست این سیاست و تثبیت جایگاه منطقهای بشار، ایران و حزبالله لبنان بود.
از سویی با ورود به باتلاق لیبی و ارسال نیروی نظامی، در پی خوشهچینی از بلبشوی جنگ داخلی و خلا قدرت قذافی از صحرای پرمنفعت لیبی بود؛ کاری که پس از هزینهکرد زیاد و رویارویی با روسیه و کشورهای دیگر، اکنون به بنبست خورده و بازی فعلا به آتشبس رسید.
درگیری اردوغان با یونان و اتحادیه اروپا بر سر گسترش حوزه نفوذ ترکیه در حوزه بالکان بر سر ورود کشتی اکتشافی ترکیه به آن منطقه که باعث تحریک یونان شد هم مزید بر علت است تا جایی که ارتش این کشور به حال آماده باش در آمد.
در آخرین میوه درخت توسعهطلبی اردوغان نیز در قرهباغ به ثمر رسید؛ جایی که علیف با تکیه بر نیروی نظامی و حمایت ترکیه پس از ۲۵ سال توانست بخشهای مهمی از خاک اشغالی خودش را از ارمنستان بازپس گیرد.
در کنار این درگیریها، امتناع ترکیه از نظر آمریکا در خصوص نخریدن سامانه اس ۴۰۰ از روسیه، موجب تیرگی روابط این دو کشور و تصویب تحریم علیه ترکیه در کنگره ایالات متحده با بیش از دو سوم آرا شد؛ امری که طبق قانون دیگر از حیطه وتوی ترامپ هم خارج است.
به این مسائل باید جنگ لفظی اخیر مکرون و اردوغان را هم اضافه کرد که پیامد آن شکلگیری تحریمهایی علیه ترکیه در اتحادیه اروپا است؛ سوال اینجاست که چه سودی در باز کردن جبهه درگیری جدید برای اردوغان و ترکیه نهفته است؟
گروهی از تحلیلگران معتقدند بخشی از پاسخ در وضعیت داخلی ترکیه است؛ چنانکه اردوغان برای فرار از مشکلاتش در عرصه اقتصادی که نمود آن کاهش ارزش لیر و چالشهای ناشی از ماجراجوییهایش در سیاستهای خارجی نیاز به یک دشمن جدید در مرزهای خود دارد. همچنین او با دامن زدن به این اختلافات سعی میکند اعتبار خود را بین ملیگرایان و اسلامگرایان در ترکیه افزایش و خود را هوادار غرور ملی نشان دهد.
چنانکه اردوغان مثل خیلی از سیاستمداران ترکیه عامدانه یک شومن تمام عیار است؛ معمولا رجزخوانیهای این چنینی فارغ از اینکه چقدر واقعی است در آن فرهنگ بین مردم نشان شجاعت است؛ ولو لاف در بازار مسگرها باشد.
از طرفی ترکیه از نظر ظرفیت اقتصادی و سیاسی توان حمله مستقیم به همسایه قدرتمندی مانند ایران را ندارد؛ کشوری که بخش قابل اعتنایی از درآمدش وابسته به صنعت توریسم است که در دوران کرونا آسیب شدیدی خورد و ترکیه هیچوقت جرات ورود به دعوای جدی ولو میانمدت با ایران را ندارد.
از سویی اردوغان بهتر از همه میداند مانیفست نوعثمانیگری او در اجرا بسیار قائم به فرد و شکننده است؛ او همچنین کاملا به این امر آگاه است که اعراب هیچوقت آقایی ترکیه را نخواهند پذیرفت و اروپاییها هم همیشه تاریخ به چشم دشمن دیرینه مهارشده به این کشور نگاه خواهند کرد پس عقل حکم میکند جانب ایران را رها نکند.
پوست خربزه زیر پای پاشا! به نظر میرسد اردوغان دچار سناریوسازی دیگران شده است؛ در شرایطی که ترکیه با اروپا و آمریکا درگیر شده است باز کردن جبهه جدید به نفع آنها نبود اما برخی کشورها بنوعی قصد درگیرسازی ترکیه با ایران را دارند، امری که برای وقوعش به بهترین وجه روی حماقت اردوغان حساب باز کردهاند.
بررسی دقیقتر نشان میدهد در جریان جنگ قفقاز این باکو بود که موفق شد ترکیه را همراه کند و عملا تضاد خود با ارمنستان را بصورت راهبردی به ترکیه منتقل کرد.
از سویی غرب نیاز دارد برای کشیدن ترمز ترکیه انرژی سیاست خارجی این کشور از حوزه غربی به حوزه شرقی منتقل کند تا در قبرس و بالکان و مدیترانه و ... نباشد. ترکیه باید درگیر با همسایه شرقی یا قفقازی باشد. چنانکه دام فتح قرهباغ همراه آذربایجان در سکوت و تاخیر عجیب آمریکا سوالات راهبردیتری را به وجود میآورد.
نوصفویگری مقابل نوعثمانیگری؟ طی دو روز گذشته تعدادی از رسانههای داخلی، چون سازندگی به سردبیری محمد قوچانی و بخشی از حامیان دولت، با استفاده از الفاظ گنگ و بدون تعریف، راه مقابله با نوعثمانیگری اردوغان را در نوصفویگری دانستند.
در ادبیات این رسانهها هیچ تعریف یا چارچوبی از لفظ نوصفویگری ارائه نشده است؛ گویا منظور از این نامگذاری، بازگشت به عصر درگیریهای صفویه با دولت عثمانی در سدههای پیشین اعم از جنگ نظامی تا اقتصادی است.
اگر نگاهی به پازل رسانههای خارجی و تتمه داخلی کنیم، نوعی سیاست تکاملی در کشاندن ایران به دوقطبی سدههای پیشین موجود است؛ بلایی که در گذشته بر سر ایران و عثمانی توامان آوردند، درست زمانی که عثمانی به دروازههای وین رسیده بود، درگیری با صفویها را که چاشنی مذهبی هم داشت، شعلهور کردند و سلاطین عثمانی توجه و نیرویشان از غرب برگشت و صرف شرق شد و نهایتا با تضعیف دو قدرت وقت، فروپاشی عثمانی و فروغلت ایران به سدههای تاریک تنها رهاورد این جنگها بود.
هرچند به نظر میرسد اگر سفاهتهای اخیر اردوغان پایان نپذیرد، جبهه جدیدی که او با تحریک دیگران بر علیه ایران در حال گشودن است، آخرین جبههای است که وی دوران عمر سیاسیاش خواهد گشود!
مرتی...که یادش رفته سال 2016 که کودتا علیه اش پایه ریزی شد این ایران بود که چند روز میزبانش بود و نذاشت مثل ...... با تیپا بیرونش کنن.عادتشونه خوبی رو با لگد زدن و گاز گرفتن جواب میدن.
حسن
دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹
در سال ۲۰۱۶ اردوغان هیچ موقع به ایران نیامد بلکه به کمک مردم ترکیه از کودتا نجات پیدا کرد
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.