به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، چهارم اردیبهشتماه سالروز تأسیس و آغاز به کار رادیو در سال ۱۳۱۹ است؛ دستگاه یا سیستمی که صدا، پیام یا در حالت کلی سیگنال را به وسیله امواج رادیویی منتقل میکند. پیش از عمومیت پیدا کردن در سالهای ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۰، برنامههای رادیویی از سال ۱۹۰۹ توسط "سن خوزه" از کالیفرنیا شروع شد.
یکی از استفادههای رادیو در سالهای قبل از جنگ، توسعه دستگاهها شناسایی هواپیماها و کشتی با کمک رادار بوده است و امروز پایش را فراتر گذاشته و علاوه بر برنامهسازی به سراغ سریالسازی هم رفته است. رادیو ۸۱ ساله میشود؛ اولین فرستنده عمومی رادیو ساعت ۱۹ چهارم اردیبهشتماه ۱۳۱۹ به ایران آمد.
به دلیل فقدان دسترسی و ابزارهای ارتباطی آن زمان با نام "رادیو تهران" شناخته شد. در بدو تأسیس، رادیو تهران که دارای دو فرستنده یکی برای موج متوسط و دیگری برای موجکوتاه بود، برای پخش برنامههای خود از یک استودیو در محل اداره بیسیم استفاده میکرد.
در سال ۱۳۲۷ یک فرستنده در اختیار رادیو قرار گرفت و یک استودیوی کوچک در میدان ارگ برای پخش اخبار ساخته شد. در سال ۱۳۳۶ نام «رادیو تهران» به «رادیو ایران» تبدیل و بعدها در جنب رادیو ایران فرستنده دومی بنام رادیو تهران نیز مشغول به کار شد که در آغاز امر تنها موسیقی از آن پخش میشد.
حالا که ۸۰ سال از اولین حضور رادیو در ایران میگذرد مردم از ۱۶ شبکه سراسری رادیویی بهره میبرند. مسعود اسکویی یکی از قدیمیهای رادیو به حساب میآید؛ او گوینده صاحبنام رادیو ورزش است و اعتقاد دارد رادیو همیشه در خدمت خواستههای مردم بوده است. او در این باره میگوید: "سال ۱۳۱۹ بود که رادیو به ایران آمد و روند رو به رشدی را طی کرد تا به امروز که به ۱۶ شبکه رادیویی رسیدیم. باید به رادیو ارج بنهیم؛ چرا که رادیو امروز به اعتقاد من برای هر سلیقهای وجود دارد. برخی اوقات هم جلوتر از تلویزیونیم. "
یکی از اتفاقاتی که باید به آن توجه کرد و کارشناسان هم بر آن تأکید دارند وضعیت رادیو و تلویزیون قبل انقلاب و توسعه و پیشرفت محتوایی، فنی و خروج از وابستگی صداوسیمای جمهوری اسلامی است. نمونه بارز آن فعالیتهای رادیو در قبل از انقلاب است که با نگاهی به آن میتوان به واقعیتهای این نکته پی برد.
تعداد شبکههای رادیویی قبل از انقلاب بسیار محدود بود، اما هماکنون ۷۱ شبکه رادیویی سراسری، استانی، محلی و برونمرزی به صورت آنالوگ و دیجیتال بیش از ۵۲۰ ساعت برنامه در روز با موضوعات و زبانهای مختلف برای مخاطبان داخلی و خارجی تولید و پخش میکند.
غلبه فرهنگ غرب در رادیو، موسیقی مبتذل را در بالاترین جایگاه برنامههای آن قرار داده بود امروز نه تنها اکثر این برنامههای بیارزش حذف شده بلکه تولید ۵۰ هزار قطعه موسیقی با موضوعات ملی، مذهبی و محلی توانسته است فرهنگ اصیل اسلامی- ایرانی را در قالب هنر موسیقی برای مخاطبین ایرانی و خارجی ارائه دهد.
پرداخت جدی همزمان رادیو به شعر و ادبیات فارسی و به لهجهها و گویشهای محلی اصالت فرهنگ ایرانی را در امواج بیسابقه تهاجم فرهنگی غرب حفظ کرده است. تولیدات رادیویی مبتنی بر روانشناسی مخاطبین و با نگاه تخصصی تفاوت برنامههای صبحگاهی، ظهرگاهی، شامگاهی موجب شده که با وجود تنوع زیاد، رسانهای جذاب روزآمد رادیو کماکان مخاطبان خود را داشته باشد. حالا که ۸۰ سال از اولین حضور رادیو در ایران میگذرد از ۱۶ شبکه بهره میبرد.
شبکههایی که شنیده میشوند، اما در اکثر اوقات، فرهیختهتر و اندیشمندانهتر از تلویزیون حرکت میکنند؛ حتی به تعبیر بسیاری از کارشناسان سطح دسترسیشان در عصر مدرنیته هم راحتتر و بهتر است. رادیویی که امروز با تعدد شبکههای مجازی و نمایش خانگی و ماهواره و بسیاری از مجموعههای رسانهای، ۴۰ درصد جامعه آن را میشنوند و از گرمایش استقبال میکنند.
حتی در مواجهه با بحرانهای مختلف در خط مقدم است همانطور که امروز در شرایط کرونایی، سریالهای نمایشی و برنامههای ترکیبی و حتی رادیو فصلی به نام (نوروز) تدارک دیده و فعالیت ۲۴ ساعته دارند. اینکه چقدر موفق بودهاند و توانستهاند رسانه مورد پسند مخاطبین باشند؛ البته که در سریالهایشان و توجه به محتوا و مضامین قطعاً فراتر از سریالهای تلویزیونی عمل میکنند. حتی کار هنری برای شنیده شدن به مراتب سختتر از دیده شدن است.
هنرمندان رادیو اعتقاد دارند رادیو از تلویزیون جلوتر است؛ این جلوتر بودن رادیو به خاطر دوری رادیو از تبرج، خودنمایی خاص نه خودنمایی ضرورتاً منفی است. چون رادیو تلاش میکند تا عمق معنا و مفهوم را منتقل کند و مجبور است تمام توان خودش را در درون واژگان و صدای گوینده قرار بدهد و ارائه کند و ابزار دیگری برای این کار ندارد. اشتباهی که گاهاً در تلویزیون روی آنتن میبینیم، سریالی که به جای فرهنگسازی، خودنمایی و فرهنگ غلط را در جامعه گسترش میدهد.
رادیو به غنای محتوا اهمیت میدهد و ممکن است این توانمندیها کمتر به رخ کشیده شود. فرهیختگی در آثار نمایشی و برنامهای زمانی به چشم میآید که بتواند بر ذهن مخاطب تأثیر بگذارد و این اتفاق همچنان در رادیو ادامه دارد. ما معتقدیم مخاطب با مقبولیت بیشتر و تدافع کمتر با اثر رادیویی مواجه است. همین باعث کیفیت اثر، فرهیختگی و منشأ اثر میشود.
کاری که تلویزیون در برنامهسازی و سریالسازیاش نشان داده دیگر به دنبال القای مفاهیم و پیام نیست و برایش سرگرمکردن و به قولی آنتن پُرکردن بیشتر اهمیت دارد. اینها بایدها و نبایدهایی است که کارشناسان هم در استدلالهای خود میآورند رادیو با وجود مخاطب ۴۰ درصدی از لحاظ القای مفاهیم و تأثیرگذاری، پیشگامتر از تلویزیون است. تلویزیونی که عقبتر از مخاطب امروز است و نتوانسته خودش را با زمان جلو ببرد.
۱۶ مهرماه سال گذشته رئیس سازمان صداوسیما دست به تغییراتی زد و علی بخشیزاده را بهعنوان معاون جدید صدا معرفی کرد. او دانشآموخته کارشناسی ارشد علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی است و پیش از این در دو مقطع بهعنوان رئیس مرکز نظارت و ارزیابی سازمان صداوسیما مسئولیت داشته است و همچنین مدیریت شبکه ۲ سیما را در کارنامه کاری خود دارد.
معاون جدید صدا در لابهلای گفتوگویی که با خبرنگار تسنیم داشت به بخشی از این برنامهها و مأموریتها اشاره کرده بود. اما شاید بحثِ توجه به بزرگان رادیو و پیشکسوتان قابل توجه باشد. وقتی او در پاسخ به این سؤال که حفظ صداهای ماندگار و بهقولی بزرگان رادیو چگونه پیگیری میشود؟ چنین پاسخ داد:
"بهترین مفهومی که درباره بزرگان رادیو بهکار میبرم این است که نسبت به شغلشان دغدغه دارند؛ در واقع به شغل فقط تنها برای کسب درآمد و تأمین معاش و زندگی نگاه نمیکنند، وقتی اینطور توجه میشود سراغ ادبیاتِ درست فارسی و حافظخوانی و اهمیت به شعر کهن میروند، استاد میبینند و پیرامونِ خودشان را با ذهنِ پرسؤال همیشه نگاه میکنند. "
بحث تفاوت حقوقی و تبعیض دستمزدها را که بسیاری از رادیوییها به آن انتقاد داشتهاند را هم پیش کشیدیم و او اینچنین پاسخ داد: "وظیفه ذاتی و جایگاه معاونت صدا این است که بهتعبیری با منطق و استدلال سازمان صداوسیما را قانع کند این میزان دستمزد در حد شخصیت کاری بزرگان رادیو نیست، اعتقاد عمیق قلبیام را بگویم، وقتی حوزه فرهنگ را خوب بشناسیم، نگاهمان ویژهتر میشود.
وقتی با بزرگانِ کاربلدی در رادیو مواجهید نمیتوانید نسبت به بحث معیشت و دستمزدشان، بیاعتنا باشید، بزرگانی که آنقدر شأن دارند بعضاً حیا میکنند خودشان این مشکلات را شرح دهند، اما وظیفه مدیریت است بهدنبال مشکلاتِ این دوستان و تأمین معیشتشان باشد، اینها قدر و منزلت دارند، چون هنرمند متعهدند. "
و یک سؤال هم در آن مصاحبه مطرح کردیم که به آگهیهای بازرگانی برمیگشت و بخشیزاده در کنار اینکه گفت "در مقوله آگهیهای بازرگانی تابع سیاستهای بالادستی سازمان صداوسیماییم. طبیعی است برنامههایی که موفق باشند شرکتهای بیرونی، روی آن سرمایهگذاری میکنند. " همچنین تأکید کرد "طبیعی است که رادیو کششِ پخش آگهیها را همچون تلویزیون ندارد. "
او اشکال دیگر آگهیهای بازرگانی که در رادیو پخش میشود را این نکته دانست که: اشکال ما این است همان آگهی پخششده از طریق تلویزیون، بعضاً در رادیو تکرار میشود. آگهیهای بازرگانی که ویژگی رادیویی نداشته باشند نباید جایگاهی در رادیو داشته باشند، در واقع اشکال کار در همین جا است؛ چون مخاطبی که در حقیقت میشنود با مخاطبی که از طریق تصویرسازی آگهی تلویزیونی را میبیند، متفاوت است. "
در این میان به سراغ منوچهر آذری هم رفتیم که از قدیمیهای این عرصه به شمار میرود. کمدینِ تکرارنشدنی که سالها در رادیو و تلویزیون مردم را شاد کرده است. سوتهای جذاب و شوخیهای آذری شهره عام و خاص است از آن تماشاگران ایوان شمس "جمعه ایرانی" تا سوت "دزد عروسکها" برای مخاطب نوستالژی دارد. او ابتدا صحبتهایش را با نویسندههای قدرتمند در رادیو شروع کرد و گفت:
"یادم میآید رادیو را روشن کردیم صدای هنرمندانی، چون نصرتالله محتشم، اکبر مشکین، مهین دیهیم، عزتالله مقبلی، احمد قدکچیان و امثال غلامحسین بهمنیار به گوش میرسید؛ و البته بعدها زندهیاد مرتضی احمدی و خودم هم توانستم بهروی آنتن رادیو و برنامه صبح جمعه افتخار کار داشته باشم.
شما میگویید چرا دلچسب بود، چون نویسندههای قدرتمندی داشتیم و الان فوت کردهاند. این هنرمندان واقعاً طنزهایی مینوشتند خیلی شنونده داشت. آنجا احساس میکردیم بهواقع طنز آیینه زندگی است، چون اشتباهات و کاستیها را به مردم و مسئولین یادآوری میکند.
ما این آیینه را با ساز و موسیقی همراه میکردیم تا برای مخاطب دلچسب شود. اما الان طنزهایی که روی آنتن میروند نمیتوانند انتقادی داشته باشند. زمانی هزار نفر در سالن ایوان شمس میآمدند تا اجرای زنده صبح جمعه را ببینند و این گرمای نفس مردم به ما انگیزه میداد و متأسفانه الان در این مقطع زمانی چنین اتفاقات دلچسبی نمیافتد. "
آذری درباره ماجرای سوتزدن به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: سوت زدن از یک برنامه رادیویی شکل گرفت، جایی که در کاراکتر یک مفسر گزارش ورزشی مسابقه طنزآمیز میان تیم گرانی و تیم ارزانی را گزارش میکردم. آنجا نباید منتظر افکت سوت میماندیم و خودم برای اولین بار سوت زدم تا کار برای مخاطب باورپذیرتر شود. من این رویه و رفتار خلاقانه را از منوچهر نوذری آموختم، مردی که همه کارهای هنری کارگردانی و دوبلاژ و اجرا را بهخوبی میدانست، چون نفس او گرم بود و یکی از کارهایی که باید در رادیو و تلویزیون به آن دقت شود حضور مجریان و گویندگان با نفس گرم است که بتواند شنونده و بیننده را جذب کند.
آذری با اشاره به هشتاد و یکمین سالگرد تأسیس رادیو، تأکید کرد: میتوانم به جرأت و به شهامت قسم بخورم ۵۰ سال این ۸ دهه را در رادیو بود. نیم قرن برای رادیو تلاش کردم؛ از تلویزیون به رادیو آمدم؛ هنوز ازدواج نکرده بودم که با حمید قنبری آشنا شدم و او مرا به برنامه "صبح جمعه با شما" برد. هنوز منوچهر نوذری و دوستان طناز حضور نداشتند و در آن برنامه امثال مرتضی احمدی و احمد قدکچیان هنرنمایی میکردند. سال ۱۳۴۱ که با تماشاچی این برنامه ضبط میشد و حال و هوای خاصی داشت.
وی افزود: آن موقع از شبکههای متعدد تلویزیونی، ماهواره، اینترنت، وسایل ارتباط جمعی و موبایل خبری نبود. رادیو واقعاً شنوندگان خوبی داشت و مردم به رادیو خیلی علاقهمند بودند. داستانهای شب رادیو معرکه بود و صبح جمعه هم خیلی طرفدار داشت. منوچهر نوذری آمد و من با مرحوم عزتالله مقبلی آشنا شدم که او هم در رادیو و هم در دوبله یدِ طولایی داشت. بعد از اینکه انقلاب شد این برنامه با احمد شیشهگران و سعید توکل ادامه پیدا کرد و به عنوان یک برند پرقدرت و پرطرفدار باقی ماند.
این هنرمند قدیمی رادیو و تلویزیون با اشاره به مظلومیت رادیو و دستمزدهای پایین هنرمندانش، تأکید کرد: همیشه رادیو مظلوم واقع شده؛ من یادم میآید از قدیمالایام هم دستمزد گویندهها، هنرپیشهها، کارگردانها و نویسندهها نسبت به تلویزیون کمتر است و الان هم کمتر است. تلویزیون به دستمزدهای آنچنانی معروف بود و هرکه به رادیو میآمد به خاطر عشق و علاقه بود. واقعاً این روزها هرچه فکر میکنم در دورانهای مختلف رادیو، همیشه سلطانها و بزرگانی دیدم که تکرار نمیشوند. سلطانهایی که تلویزیون در خوابش نمیبیند.
وی در خصوص بازگشت به رادیو بعد از یک دلخوری چند وقته، خاطرنشان کرد: ۱۰ ماه است به دعوت رسمی رادیو فرهنگ، در رادیو فعالیت میکنم. وقتی مرا دعوت کردند از من سؤال کردند چرا آنقدر فاصله گرفتم، گفتم دلخور شدم. صبحهای جمعه به صورت زنده از ساعت ۹ صبح تا ۱۱:۳۰ در برنامه "هفت کوچه" وظیفه شاد کردن مردم را دارم. خوشبختانه با استقبال شنوندگان، پنجشنبه هم به کنداکتور این برنامه اضافه شد. مردم پیام میدهند آقای آذری ساز دهنی بزن، جوک بگو و یا به شکل کاراکترهای قدیمی آقای شوتزاده و کارمندیان دربیا!
آذری با اشاره به اینکه رادیو اثرگذاریاش از تلویزیون بیشتر است، گفت: سالها عمرم را برای رادیو گذاشتم و جوانیام را وقف شنوندههای رادیو و مردم این مملکت کردم. همیشه گفتهام، تنها صداست که میماند. رادیو اثرگذاریاش بیش از تلویزیون است. وقتی الان در رادیو فرهنگ برنامه دارم از روستاهای دور هم به ما پیام میدهند و مرا میشنوند و این افتخار است. درخواستی که از مسئولین دارم این است مردم به شادی نیاز دارند الان به خصوص که در این برهه از زمان، مسائلی مثل کرونا، فشارهای اقتصادی، بیکاری و بسیاری از مشکلات دیگر گریبانشان را گرفته و بیش از تلویزیون هم از رادیو انتظار دارند.
وی افزود: مردم رادیو را گوش میکنند هم آگاه شوند و هم شاد؛ هم خبرهای روز دنیا را به صورت صحیح بشوند و هم ساعتی در خانه به وجد بیایند. توقع ما از مسئولین رادیو و تلویزیون این است که به پیشکسوتان احترام بگذارند و آنها را دعوت به کار کنند. واقعاً دستمزدهای رادیو با دیگر بخشها قابل مقایسه نیست و بیش از پیش برای رادیو و هنرمندانش، اهمیت قائل شوند.
آذری با انتقاد از رویه بیتوجهی به پیشکسوتان و کنار گذاشتن آنها از سینما و تلویزیون، تأکید کرد: واقعاً امیدوارم در سال جدید این تفاوتها و تبعیضها از بین برود. وقتی که نگاه میکنم من در خانه نشستم و سریالی روی آنتن میرود یک نقش کمدی دارد چرا سراغ من نمیآیند تا بازیگر آن مجموعه من باشم. جوانی را به سن و سال من درمیآورند که او این نقش را بازی کند. واقعاً در سینما، رادیو و تلویزیون معتقدم از همه پیشکسوتان باید استفاده کرد؛ و امروز برخی از هنرمندان را کنار گذاشتند
گوینده رادیو و بازیگر سینما و تلویزیون در پایان با ابراز اینکه "رُل و کاراکتر برایم اهمیتی ندارد"، خاطرنشان کرد: در یک سریالی هم منتظر نبودم برایم اتفاقی بیفتد، ولی دوست داشتم با کارگردان بزرگ سینمای ایران علی حاتمی کار کنم و ناغافل شد. من به "هزاردستان" دعوت شدم و نقش دربان گراند هتل را بازی کردم. واقعاً مقدار و نوع نقش برایم اهمیتی ندارد؛ من در "دزد عروسکها" پلیس بودم و سوت میزدم. گلایه دارم که تهیهکنندگان امروز و برخی از هنرمندان ما، پیشکسوتان را کنار گذاشتند و هیچ اهمیتی برایشان قائل نیستند.