به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سایت الف در اینباره نوشت: آیا اعضای هیئت دولت از قبیل معاون اول رئیسجمهور و وزیر رفاه و رئیس کل بانک مرکزی (جهانگیری، شریعتمداری و همتی) موظف بودند قبل از ثبتنام برای کاندیداتوری، رئیسجمهور را از تصمیم خود آگاه نموده و اصطلاحاً از ایشان اجازه بگیرند؟ اگر ملزم به کسب اجازه بودند و به آقای روحانی اطلاع ندادند پس چرا ایشان فقط با یک نفر برخورد کرد و اگر ملزم به اجازه نبودند پس چرا همتی را برکنار کردند؟
اگر آقای روحانی تصمیم به عدم حضور تمامی هیئت دولت در انتخابات داشتند، چرا آن را در هیئت وزیران مطرح نکرده بودند؟ و اگر مطرح کردند، چرا حتی معاون اول ایشان هم از اجرای دستور استنکاف کردند؟
چرا پس از ثبتنام سه نفر از اعضای هیئت دولت در وزارت کشور، به آنان اطلاع داده نشد که انصراف خود را اعلام نمایند؟ حتی اگر هیچ منعی هم از سوی رئیسجمهور قبل از آغاز ثبتنامها وجود نداشته است و فرضاً ایشان هم از ثبتنام آنان اطلاعی نداشتند، میتوانستند بلافاصله پس از ثبتنام از آنان بخواهند که انصراف دهند. فاصله آخرین روز ثبتنامها تا اعلام نظر شورای نگهبان حدود ده روز بود. آقای روحانی پس از اعلام نظر شورای نگهبان، اقدام به برکناری آقای همتی کردند. چرا در فاصله این ده روز این سه نفر را برکنار نکردند و پس از احراز صلاحیت، اقدام نمودند؟ اگر آقای جهانگیری هم احراز صلاحیت میشد، ایشان هم برکنار میشد؟
اگر مشکل آقای روحانی این بوده که فعالیتهای انتخاباتی آقای همتی، به وظایف ایشان در بانک مرکزی آسیب وارد کند، فاصله اعلام نظر شورای نگهبان تا روز رأیگیری بیست روز است. آیا آقای همتی نمیتوانست در این بیست روز قائممقام خود را به جای خود بگذارد و به فعالیت بپردازد؟ و اساساً شخص آقای روحانی چهار سال پیش، چگونه وظایف خطیر ریاست جمهوری را رها کردند و به فعالیت انتخاباتی پرداختند؟ اگر مشکل آقای روحانی و رئیس کل بانک مرکزی به گذشته برمیگردد و اصطلاحاً اختلافات بین این دو عمیق است، چرا آقای روحانی ایشان را چند ماه پیش برکنار نکرد و درست در زمانی که احراز صلاحیت شد، نامبرده را خلع نمود؟ ضمن این که به پایان عمر این دولت فقط ۲ ماه باقی است. آیا تحمل آقای همتی برای دو ماه آینده سخت بود؟ پاسخ به این سوالات بسیار مشکل است و اذهان مردم و اهل سیاست را به سادگی اقناع نمیکند. بیجهت نیست که برخی صاحبنظران با دیدن تردید و شک به این برکناری مینگرند و آن را نوعی بازی بدون توپ در میدان سیاست میدانند.