گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، علیرضا پورجعفری؛ بعد از برگزاری اولین نشست مطبوعاتی آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور منتخب در روز ۳۱ خردادماه، واکنشهای مختلف و متفاوتی نسبت به آن صورت گرفت. دامنه این واکنشها از چهرههای مشهور سیاسی تا کاربران فضایمجازی و مردم کوچه و بازار را در بر گرفت که این امر نشان از اهمیت مواضع رئیس دولت سیزدهم برای مردم دارد.
نکته جالب توجه در این نشست مطبوعاتی، شیوه و منش وی در برخورد با اصحاب رسانه و اتخاذ مواضع خاص در برابر پرسشهای گاهاً شیطنتآلود، آن هم از سوی رسانههای خارجی بود؛ جاییکه پیشتر در دوران دیگر روسای جمهور به ویژه در دولتهای نهم تا دوازدهم، یا افراط بود یا تفریط؛ این یعنی روسای جمهور قبلی یا خیلی تند و محکم جواب اهالی رسانه را میدادند یا با کلیگویی و مسائلی مانند این، جلسه را مدیریت میکردند.
اما آن چیزی که در روز ۳۱ خرداد از سوی رئیسجمهور جدید ایران به دنیا معرفی شد، ارائه روشی فارغ از دو دیدگاه روسای جمهور قبلی بود که حالا با خیال راحت میتوان اسم آن را عقلانیت انقلابی گذاشت؛ عقلانیتی که در این سالها خیلی به دنبال آن بودیم چراکه در آن نه از تندروی و انتخاب رویکردهای رادیکال خبری هست و نه روی خوشی به سازشگری آن هم به اسم اعتدال نشان میدهد.
از ویژگیهای برجسته این نوع مواجهه باید به صراحت لهجه آیتالله رئیسی اشاره داشت؛ جاییکه وی در پاسخ به سوال خبرنگار رسانه روسی مبنی بر دیدار با رئیسجمهور آمریکا به یک «خیر» اکتفا نمود. یکی از معانی که میتوان از به کار بردن این تک واژه استنباط کرد اینکه در رویکرد دولت جدید منتخب مردم، با یک نگاه خوشبینانه ارتباط با آمریکا اگر مطرح باشد با ضوابطی آن هم در اولویتهای آخر است.
این در شرایطی است که به مانند گذشته رسانههای رسمی مجازی جبهه اصلاحات و به دنبال آن رسانههای غربی در تلاشاند با مترکز شدن روی این تک مورد از کل نشست خبری، به جامعه آدرس غلط داده و اولویت دولت ایشان را وارونه جلوه دهند؛ در واقع میخواهند با این استراتژی مسیری که در دولت سیزدهم در حال ریل گذاری است را منحرف کنند.
اگرچه برای رسیدن به نقطهای که در سیاست ایران تحولی رخ دهد، سالهای سختی به مردم گذشت، اما در نهایت شاهد آن هستیم که این تحول روی داد و شاید بتوان گفت که از ویژگیهای بارز این انتخابات، رشد و توسعه مردم در انتخاب یک نفر برای پست ریاست جمهوری و تغییر رویکرد حاکمیت در انتخاب افراد بود؛ بنابراین در انتخابات ۱۴۰۰ با دو اتفاق بنیادین مواجهیم؛ اول آن که مردم فهمیدند رویکردهای تند و رادیکال از طرفی و روحیه سازشگری از طرف دیگر، مشکلی از آنان حل نخواهد کرد و در روی دیگر، حاکمیت هم با پرداخت هزینهای سنگین، افرادی که از نظر قانونی صلاحیت ریاست جمهوری را نداشتند، کنار زد. البته این مطلب به معنای عدم پاسخگویی نهادهای مسئول به ابهامات در تصمیم گیریها، به افکار عمومی نیست.
پس میتوان اینطور نتیجه گرفت که با انتخاب فردی مانند آیتالله رئیسی فصل جدیدی در سیاست ورزی کشور آغاز خواهد شد؛ فصلی که در آن قرار است کشور با رویکردی عقلانی، اما در عین حال انقلابی و البته با اولویت نگاه به داخل اداره شود.