به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، «امین محمد حطیط» کارشناس و تحلیلگر امور راهبردی منطقه در مقاله جدید خود به مجموعه توطئههایی که غرب و آمریکا علیه مقاومت طراحی کردند و روش برخورد مقاومت با آنها پرداخت و نوشت، بعد از اینکه آمریکا مطمئن شد تجاوزاتش علیه سوریه و محور مقاومت بعد از راه اندازی یک جنگ بزرگ با ابزار تروریسم به اهداف خود نرسیده است در سال ۲۰۱۸ به یک روش انتقام جویانه از مقاومت روی آورده و جنگ اقتصادی برای به زانو درآوردن ملتهای مقاومت را در ابعادی گستردهتر آغاز کرد.
در واقع آمریکا و متحدان آن به دنبال انتقام جویی از کسانی بودند که مانع تحقق اهداف استراتژیک آنها در منطقه شده و همین امر پیامدهای منفی طولانی مدتی برای آمریکا و موقعیت و روابط بینالمللی آن خواهد داشت.
جنگ اقتصادی جدید آمریکا علیه مقاومت تحت عنوان «قانون سزار» برای محاصره سوریه و یک برنامه گسترده برای نابودی و سرنگونی لبنان از ۳ سال قبل آغاز شده است. طرح معروف پنج مرحلهای آمریکا علیه لبنان که از سال ۲۰۱۹ و بعد از استعفای «سعد حریری» از منصب نخست وزیری لبنان تاکنون در حال اجرا شدن است اکنون مراحل پایانی خود را طی میکند و وضعیت آشفته کنونی لبنان نتیجه همان برنامه است که از خلاء سیاسی و فروپاشی اقتصادی و مالی آغاز شده و اکنون به انفجار اوضاع اجتماعی رسیده است.
اما در مواجهه با این واقعیت مقاومت متوجه شد که در معرض نوع جدیدی از جنگ آمریکایی- غربی و متحدان آنها قرار گرفته و این جنگ همه کسانی که به دنبال دفاع از لبنان و حقوق آن و مقابله با تجاوزات باشند را هدف میگیرد. اما این جنگ طی دوره اخیر که همه مواضع مذهبی و سیاسی و اقتصادی و مالی و رسانهای و فکری لبنان را مورد هدف قرار داده تهدیدی است که از نظر شکل و اندازه و تعدد روشها بیسابقه به شمار میرود.
همین امر مقاومت را ملزم به اتخاذ و توسعه یک برنامه دفاعی یکپارچه و تدریجی کرد که مبتنی بر اصول تقابل و آمادگی نظامی و میدانی در همه مراحل و حالتها بود. بر همین اساس موضع مقاومت در رابطه با خلاء سیاسی لبنان در سال ۲۰۱۹ این بود که از دولت سعد حریری حمایت کند؛ چرا که میدانست استعفای حریری نخستین گام در اجرای پروژه آمریکا ضد لبنان است. اما این اتفاق نیفتاد و دولت استعفا کرد؛ زیرا سعد حریری اصرار داشت در چارچوب همین برنامه واشنگتن عمل کند.
مقاومت همچنین با استعفای «حسان دیاب» از منصب نخست وزیری لبنان نیز مخالف بود و تا لحظه آخر از دولت وی حمایت کرد؛ اما متاسفانه دیاب نتوانست فشارهای تحمیل شده از داخل و خارج بعد از انفجار مهیب بندر بیروت در آگوست ۲۰۲۰ را تحمل کند و استعفا داد.
طی سه سالی که از خلاء سیاسی لبنان میگذرد و بعد از استعفای دولت دیاب هیچ یک از ماموران تشکیل دولت از جمله مصطفی ادیب و پس از آن سعد حریری و اکنون نجیب میقاتی نتوانستند در تشکیل دولت موفق شوند؛ چرا که تصمیم و پروژه آمریکا برای ادامه خلاء سیاسی لبنان به عنوان مرحله کلیدی طرح واشنگتن همچنان فعال است و تا زمانی که آمریکا احساس میکند تشکیل دولت در لبنان یعنی پایان بنبست سیاسی این کشور و آغاز توقف یا شکست طرح ۵ مرحلهای ایالات متحده، اجازه تشکیل دولت در لبنان را نخواهد داد.
در این شرایط مقاومت خود را قادر میداند که طرح واشنگتن را از درهای دیگر مهار نماید، از جمله: امنیت، اقتصاد و البته مقابله با دشمن صهیونیستی.
در حالی که افراد همسو با مواضع آمریکا و درگیر در اجرای پروژه این کشور ضد لبنان طی هفتههای گذشته شروع به انجام اقدامات تحریک آمیز در مناطق مختلف لبنان از جمله فتنهافروزیها در مناطق خلده و شویا بودند، مقاومت با خونسردی و حوصله با این فتنهها برخورد کرده و در حالیکه آمادگی لازم برای انجام اقدامات قاطع در برابر این توطئهها داشت، اما ترجیح داد موضوع را به مراجع قانونی واگذار کند.
درباره جنبههای اقتصادی و مالی نیز مقاومت به خوبی بر این حقیقت تلخ واقف است که خود لبنانیها تحت سیستم احتکار و فساد، این کشور را به سمت فروپاشی مالی و اقتصادی کشاندهاند که نتیجه آن فقر و گرسنگی است. بر همین اساس حزب الله تصمیم گرفت تا با شعار شکستن محاصره آمریکا درهای جدیدی برای رهایی مردم لبنان از این محاصره خفقان آور باز کند؛ چیزی که آمریکا اصلا تحمل آن را ندارد.
تصمیم حزبالله برای واردات نفت از ایران علیرغم همه فشارها و تهدیدهای آمریکا یک تصمیم قاطع و مهم و شجاعانه بود؛ زیرا آغاز روند واردات سوخت از ایران به لبنان، به آمریکا میفهماند که همواره جایگزینهای برای عبور از راههایی که این کشور قطع کرده است وجود دارد.
گذشته از آن درست است که واردات سوخت از ایران همه نیازهای سوختی لبنان را تامین نمیکند و البته این امر خارج از توان و حوزه اختیارات مقاومت بوده و حل بحران در اصل بر عهده دولت لبنان میباشد و همچنین مقاومت نیز هرگز ادعا نکرده که وظیفه دولت را در حل بحران سوخت لبنان انجام میدهد، اما آغاز روند واردات سوخت از ایران، به آمریکا میفهماند که مقاومت قادر به شکستن محاصرههای این کشور بوده و علاوه بر میدان نظامی در عرصه اقتصادی نیز قادر به دفاع از لبنانیهاست و همواره میتواند جایگزینهایی را پیدا کند که تحریمهای آمریکا را دور میزند؛ بنابراین مقاومت که تاکنون از کشیده شدن لبنان به هرج و مرج امنیتی جلوگیری کرده و با شکست محاصره آمریکا پیامدهای منفی فروپاشی و مالی و اقتصادی لبنان را مهار نموده و همچنان در بالاترین سطح آمادگی نظامی قرار دارد، یک پیام قدرتمند به طرفداران و سازماندهی کنندگان پروژه آمریکا مخابره میکند مبنی بر اینکه این پروژه شکست خورده و شکست آمریکا در جنگ جهانی خود علیه مقاومت را به همراه خواهد داشت؛ چرا که هرگز به اهداف خود در این زمینه نمیرسد و هرگز نخواهد توانست راه تجاوز به لبنان و تجزیه مقاومت را برای رژیم اشغالگر صهیونیستی باز کند، به ویژه بعد از پاسخهای موشکی اخیر حزبالله به تجاوزات هوایی رژیم صهیونیستی در مناطق جنوبی لبنان.
اما در عین حال متاسفانه برخی طرفها در داخل لبنان هستند که در خدمت اوامر آمریکا قرار گرفتند و تبدیل به گرگهایی شدند که شهروندان کشور خود را میبلعند و دارو و سوخت را احتکار میکنند و در تلاش برای جلب رضایت آمریکا به قیمت نابودی کشور خودشان هستند.
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که هیچ یک از برنامههای آمریکا نتوانست آسیبی به مقاومت برساند و آنگونه که شواهد نشان میدهد در سایه ابتکارهای مقاومت چه در سطح نظامی و چه اقتصادی و اجتماعی در آینده نیز برنامههای ایالات متحده برای تضعیف حزبالله همچنان بی نتیجه خواهد بود. شرایط کنونی لبنان مستلزم هوشیاری مقامات لبنانی و توجه آنها به منافع ملی به جای خدمت به خواستههای آمریکاست؛ زیرا واشنگتن تا زمانی که از تحقق اهداف خود در لبنان که توسط ابزارهای داخلیش در این کشور اجرا میشود مطمئن نگردد همچنان به فتنهجوییهای خود ادامه خواهد داد.