به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه فرهیختگان در این باره نوشت: اصلاحطلبان به اندازه 8 سالی که در دولت روحانی روزه سکوت گرفته بودند، این روزها به حرف آمدهاند و از دولت و عملکردش انتقاد میکنند؛ دولتی که از تشکیلش تنها یک هفته میگذرد! شاید بخشی از این وضعیت طبیعی باشد. آنها در 8 سال گذشته زیر سنگینترین انتقادات به واسطه عملکردی که در کنار روحانی رقم زدند، بودند و به واسطه همین عملکرد نیز باعث شد تا در اسفند 98 مجلس و در خرداد 1400 دولت را دودستی تقدیم جریان رقیب کنند. حالا شاید انتقاد ولو از دولت یک هفتهای، تنها و در دسترسترین راه برای این جریان باشد. البته از انصاف دور است اگر گفته نشود برخی از اصلاحطلبان با توجه به روی کار آمدن دولت جدید، از بهانهجویی و انتقادات بیجا پرهیز میکنند. این رویکرد شامل بخش بسیار کوچکی از اصلاحطلبان میشود. به جز این بخش، رویکرد اصلاحطلبان در مواجهه با دولت عمدتا در 3 دسته قابل تقسیمبندی است: نقد و مطالبه حداکثری، سکوت فرصتطلبانه و تطهیر دولت پیشین.
یکی از رادیکالترین اصلاحطلبان در این طیف، مصطفی ت است. او که در سال 96 برای توجیه رای به روحانی در انتخابات از قیمت احتمالی سکه و دلار و پراید 60 میلیونی درصورت ریاستجمهوری فردی غیر از روحانی میگفت، در دولت رئیسی میخواهد مطالبهگرایی کند (!)
اگر اینگونه مطالبهگری محدود به یک نفر میشد، امکان تفسیر آن به رفتار شخصی وی وجود داشت، اما توئیت علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت نشان میدهد برنامه طیف رادیکال اصلاحطلب، به هر شکل نقد و القای ناامیدی نسبت به دولت سیدابراهیم رئیسی است. او، بهخاطر اینکه دغدغه اصلی رئیسجمهور «تشکیل دولت جدید» در شرایط کرونایی بوده، به رئیسی انتقاد کرده و نوشت: «هنوز به قله پیک پنجم کرونا نرسیدهایم و اوضاع روزبهروز وخیمتر میشود. در واکسیناسیون بسیار عقب هستیم. علاوهبر کمبود تخت و خستگی کادر درمان، سرم و دارو هم کمیاب شده است. در این وانفسا دغدغه اصلی رئیسجمهور تشکیل دولت جدید است.»
فرهیختگان میافزاید: در تاریخ ایران هیچ دولتی نتوانسته به اندازه دولت روحانی علیه خود ظرفیت منفی تولید کند. برای بسیاری در ایران پایان دولت روحانی یک آرزو بود. تقریبا از اواخر سال 98، مردم برای بهار 1400 و پایان دولت روحانی لحظهشماری میکردند. اکنون، اما با پایان دولت روحانی، وزرای دولت و حامیان اصلاحطلبش تلاش میکنند تا تصویری وارونه از دولت روحانی ترسیم کنند و در آن تمام آلودگیهای دولت یازدهم و دوازدهم را بزدایند. اگر هم آنها نتوانند دولت او را تطهیر کنند، تلاش میکنند تا یک فاصله معنادار بین خودشان و دولت ترسیم کنند. این تلاش البته نه از سر دلسوزی برای روحانی که بهدلیل نیاز اصلاحطلبان به بازسازی سرمایه برباد رفته اجتماعیشان است. اظهارنظر محمدعلی ابطحی در دیدار با مهدی کروبی پیرامون «آسیب دولت روحانی» به اصلاحطلبان را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. اما با توجه به اینکه جدایی اصلاحطلبان از دولت و تفکیک این دو برای افکار عمومی قابل تصور نیست، آنها گاهی تطهیر دولت را در دستورکار خود قرار میدهند. در همین راستا، محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران سازندگی یکی از افرادی است که در این دسته جای میگیرد. او در گفتوگویی درباره کارنامه روحانی به شرق گفته که دولت دوم روحانی با عطف توجه به محدودیتها و محرومیتها، «کارنامه منفی در حوزه اقتصاد ندارد.»
این رفتار اصلاحطلبان به لحاظ روحی و عاطفی قابل درک است. آنها در سال 98 کرسیهای مجلس را به جریان مقابل واگذار کردند. در انتخابات ریاستجمهوری 1400 نیز آنها بهدلیل سهیم بودن در عملکرد روحانی، ازسوی جامعه و بدنه اجتماعیشان طرد شدند تا در کمتر از 2 سال دو شکست بزرگ سیاسی را در کارنامه خود ثبت کنند. از این منظر و با توجه به ضربه این شکست، بروز چنین رفتاری از اصلاحطلبان قابل توجیه است؛ اما مشکل آنجاست که آنها زمان بسیار نامناسبی را برای انتقاد انتخاب کردهاند. زبان آنها به انتقاد تند، پیش از آغاز بهکار دولت باز شده بود و همچنان علیه دولتی که عمری کمتر از یکهفته دارد، میچرخد. از اینرو میتوان این انتقادها را یک عقدهگشایی سیاسی دانست؛ چراکه هیچ عقل سلیمی انتقاد از دولتی را که کمتر از یکهفته عمر دارد، نمیپذیرد. در بسیاری از کشورها، احزاب شکستخورده به دولت فرصت میدهند تا کابینهاش را شکل دهد و مدیران ردهبالا و میانی را انتخاب کند و بخشی از برنامهاش را برای اداره کشور عملیاتی کند. پس از این زمان، احزاب شروع به انتقاد از عملکرد دولت میکنند. اصلاحطلبان در ایران، اما به این موضوع توجه چندانی ندارند. آنها توقع دارند دولت رئیسی کاری را که دولت روحانی در 8 سال گذشته نکرد، در کمتر از یکهفته انجام دهد.