گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - احمد رضاپور؛ مجلّه سیاست خارجی آمریکا در تحلیلی تحت عنوان «دردسر افغانستان بزرگتر از آن است که نشان میدهد» نوشت: ایران و طالبان تا اواخر دهه ۹۰ میلادی دشمنان قسم خورده یکدیگر بودند. پشتونهای طالبان وقتی در آخرین فاز از جنگ داخلی افغانستان قدرت را به دست گرفتند، نه تنها مخالفان خود بلکه اقلیتهایی نظیر شیعیان هزاره را نیز له کردند. ایران به جبهه هندوستان، آمریکا و روسیه ملحق شد و از ائتلاف شمال علیه طالبان پشتیبانی کرد. (ائتلاف شمال امروز وجود ندارد)
ایران و حکومت طالبان افغانستان در سال ۱۹۹۸/۱۳۷۷ پس از کشته شدن هشت دیپلمات و یک روزنامه نگار ایرانی در کنسولگری شهر مزار شریف در آستانه جنگ قرار گرفتند. شورای عالی امنیت ملّی ایران حمله به افغانستان را تصویب کرد ولی سید علی خامنهای رهبر ایران آن را لغو کرد. وقتی ایالات متحده برای سرنگونی طالبان و القاعده در سال ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد، ایران با ایالات متحده همکاری و ارتش آمریکا را تامین اطلاعاتی کرد. تهران همچنین پشتیبانی قطعی برای ایجاد دولت پسا-طالبان در کابل را تامین کرد.
روابط ایران و طالبان پس از خیزش داعش و شاخه افغانستانی آن موسوم به ولایت خراسان داعش در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ گرم شد. ایران اقدام به آموزش و تسلیح طالبان در مقابل داعش خراسان کرد.(آمریکا نیروهای داعش را از غرب عراق به شمال شرق افغانستان منتقل کرد و هسته داعش در این کشور را ایجاد کرد) اگرچه داعش و طالبان هر دو از شبه نظامیان سنّی مذهب هستند امّا در اهداف سیاسی و الهیاتی با هم اختلاف دارند و همین موضوع آنان را رقیب سرسخت یکدیگر کرد. شاخه خراسان داعش از مرتدان ناراضی طالبان بهره مند شد و احتمالاً دوباره همین کار را انجام میدهد.
مجله سیاست خارجی آمریکا مدعی است: گفته میشود که طالبان در برخی از شهرهای ایران نظیر زاهدان و مشهد دفتر داشت و برخی از آنان ظاهراً در ایران نیز خانه خریدند. امری که البته عباس عراقچی - معاون وزیر امور خارجه ایران آن را در سال ۲۰۲۰ رد کرد. ملااختر منصور (رهبر پیشین و معتدل طالبان) در مسیر بازگشت از ایران در خاک پاکستان در سال ۲۰۱۶ کشته شد.
تهران با هدف کسب نفوذ در افغانستان پس از خروج آمریکا میزبان هیئتی از نمایندگان طالبان از دفتر سیاسی دوحه قطر به رهبری ملا عبدالغنی برادر (معتدل ترین چهره طالبان) بود. ملا برادر اکنون معاون اول نخست وزیر افغانستان است. ایران همچنین محل مذاکرات طالبان و دولت کابل بوده است. به نظر می رسد رهبران ایران یک جناح عملگرا را شناسایی کرده که احتمالاً با شاخه سیاسی طالبان مرتبط است.
مجله سیاست خارجی آمریکا معتقد است: حداقل چیزی که ایران با شکل گیری دولت طالبان به دنبال آن میباشد، روابط کاری صمیمی اس. تهران همچون عراق ترجیح میدهد که حکومت مرکزی آنقدر قدرتمند باشد که نیروهای سلفی/تکفیری را مهار کند ولی به قدری ضعیف باشد که انعطاف سیاسی داشته باشد و تهدید نظامی نباشد. رهبران ایران میدانند که با وجود تضمینها، شبه نظامیان بنیادگرای سنّی هنوز میتوانند به ایران و شیعه اقدامی (هرچند ضعیف) کنند.
ایران برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی در امتداد مرزهای شرقی خود کماکان بر لزوم تشکیل یک حکومت فراگیر افغان تاکید میکند. طالبان تاکنون برخلاف حکومت پیشین خود قبل از سال ۲۰۰۱ از آزار و اذیت هزارهها خودداری کرده است و حتی به انان اجازه داده که مراسم روز عاشورا را برگزار کنند.
اما وقتی طالبان بازارک - پایتخت دره پنجشیر تحت کنترل مخالفان و تاجیک تباران را فتح کرد، تهران طالبان را متهم کرد که بازارک را به جای مذاکره با زور گرفته است و به قدرتهای خارجی درباره مداخله در کارزار نظامی طالبان هشدار داد. این هشدار در پی این ادعا بود که پاکستان در جریان جنگ پنجشیر حضور داشته است.
در بدترین حالت، تجدید جنگ داخلی دوباره مرزهای ایران را تهدید خواهد کرد. این جنگ میتواند موج بیشتری از پناهجویان، تسلیحات و مواد مخدر در به آن سوی مرزهای بفرستد، چه برسد به نیروهای ج-ه-ا-د-یهای وفادار به شبه نظامیان سنّی تندرو که دستورالعملهای مختلفی دارند. مخشص نیست که آیا طالبان خواهد توانست سایر گروههای شبه نظامی را تادیب کند و مانع فعالیتهای مرزی آنان شود یا خیر. حمله انتحاری به فرودگاه کابل در روز ۲۶ آگوست توسط شاخه خراسان داعش زنگ خطر را در تهران به صدا درآورد. گذشته از این، داعش خراسان که هسته مرکزی آن بالغ بر ۲۰۰۰ جنگجوست، میتواند در شئون مختلف نظامی طالبان رسوخ کند که همین امر شناسایی آنان را تبدیل به چالشی حتی برای طالبان میکند.
به نظر میرسد که شرط بندی محتاطانه ایران بر روی طالبان تاکنون جواب داده است. ایران به درخواست حکومت جدید صادرات گازوئیل و سوخت دیزل را از سر گرفته است. طبق گزارشات تجارت ایران و افغانستان در سه گذرگاه مرزی دو کشور به حالت عادی بازگشته است. افغانستان یکی از پنج بازار اصلی صادرات سوخت ایران میباشد. علاوه بر این، طالبان از ایران برای شرکت در مراسم تحلیف حکومت جدید به همراه چین، پاکستان، ترکیه، قطر و روسیه دعوت به عمل آورده است. با این وجود، وزارت امور خارجه ایران شرکت در مراسم را مشروط به عملکرد طالبان کرده است.
متقابلاً، ایران لشکر فاطمیون را به عنوان اهرم فشار خود در افغانستان حفظ کرده است. لشکر فاطمیون یکی از چندین واحدهای رزمی حاضر در جنگ سوریه است که توسط نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاسیس شد. لشکر فاطمیون متشکل از هزاران نیروی شیعه افغان است. یکی از مقامات رسمی لشکر فاطمیون در روز ۲۸ جولای، گزارش استقرار واحدهایی از فاطمیون برای مقابله با طالبان را تکذیب و کشورهای اسرائیل و آمریکا به به تلاش برای ایجاد درگیری متهم کرد.
ایران با توجه به ریشه و اصالت لشکر فاطمیون میتواند در صورت نیاز آنان را به راحتی در افغانستان مستقر کند. به اضافه، درحالیکه اسماعیل قاآنی درتلاش برای احیاء کنترل فرمانده قبلی قاسم سلیمانی بر روی جناحهای مسلح شیعه عراق است، دارای تجربه و ارتباطات عمیقی نیز در افغانستان و آسیای مرکزی است و موقعیت مناسبی برای مقابله با بی ثباتی در همسایگی شرق ایران دارد. در حال حاضر امّا این سناریویی است که ایران می خواهد به هر طریقی از آن اجتناب کند. قاآنی در مجلس ایران در نشست غیرعلنی گفت: «نقشه آمریکا این است که ایران را با جهان اهل سنت درگیر کند بنابراین باید به گونهای عمل کرد که امنیت ایران مخدوش نشده و آمریکا به اهداف خود دست نیابد. ایران تلاش دارد حل موضوع افغانستان از طریق جنگ نباشد و همه اقوام افغانستان در اداره کشور سهیم باشند.»
افغانستان مشکل برای کشورهای مختلف است که نیازمند پاسخ چندجانبه منطقهای است. اکنون افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی و با هدف مقابله تروریسم، افراط گرایی، تجزیه طلبی و نیز افزایش قبات منطقه مجدداً در صدر دستور کار سازمان شانگهای قرار گرفته است و این مهم بدون مداخله ایران دشوارتر خواهد بود.
حکومت مجدد طالبان بر افغانستان نظیر حمله سال ۲۰۰۱ آمریکا، فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و قیامهای کشورهای عربی در سال ۲۰۱۱ نقطه عطفی در تاریخ سیاسی منطقه است. تهران این آینده نگری را داشت که با پیش فرض خروج آمریکا از افغانستان، با طالبان رابطه ایجاد کرد. با این حال، ایران به عنوان بزرگترین تئوکراسی جهان اکنون در برابر خود یک حکومت (مثلاً) دینی جدیدی را در شرق خود میبیند. با جمعیتی نصف ایران، هیچ مولفه و توانایی نظامی مشابه ایران را ندارد ولی اثبات کرده که پتانسیل گسترش بی ثباتی را دارد. ایالات متحده ممکن است افغانستان را از دست داده باشد، اما به سختی قابل تشخیص است که آیا این موضوع دستاوردی برای ایران است یا خیر.