وصيتنامه سياسي- الهي حضرت امام خميني (قدس سره الشريف) منشور و فصلالخطاب معجزه شگفت ايشان (انقلاب عظيم اسلامي) است که به اعتقاد ما، با زبان و بياني ادا و نگاشته شده و به مصداق حديث مشهور نوافل و فرايض مظهر «لسان الله» و «يد الله» گرديده و بي ترديد به دور از هوس و هوا و منطبق با مکتب وحي رسول الله (ص) است؛ چرا که در حديث آمده «من اخلص الله اربعين صباحا ظهرت ينابيع الحکمه من قلبه علي لسانه» يعني هر کس خود را چهل روز براي خدا خالص گرداند، خداي تعالي چشمه هاي حکمت را از دلش به زبانش جاري مي سازد و امام خميني (ره) از سلاله آل الله و تربيت شده مکتب وحي و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) و بنده مخلص خداي تعالي بود که تمام آثارش نشات گرفته از دل پاک و انديشه اهورايي ايشان بوده و بي شک در بين آثار حضرتش به دليل اهميت و حساسيت موضوع از حيث لفظ و معنا و دقت و استحکام هيچ يک به اندازه وصيتنامه سياسي- الهي وي نيست؛ تا آنجا که حضرتش در پايان عمر شريف خود در آن تجديدنظر کرده و مجدداْ برخي از فصول آن را از نو نگاشته اند، بنابراين هيچ تندباد پاييزي و زمهرير ايام خريف نمي تواند اين برگ زرين معرفت را از درخت تناور اسلام جدا سازد.
از آنجا که حضرت امام بر ما و آيندگان، حجت الهي را تمام و وظايف هر يک از ما را به نحو احسن تبيين کرده و بر عارف و عامي، کشوري و لشکري، روحاني و دانشجو، دولتي و خصوصي و تمام آحاد مردم و مسئولان از زن و مرد و پير و جوان از هر مکتب و دفتري، نصايح پدرانه و حکيمانه خود را دريغ نکرده و راهبردهاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و اخلاقي بيان کرده و موانع آن را بر شمرده و آفات و دشمنان داخلي و خارجي انقلاب اسلامي را گوشزد کرده است، به نظر مي رسد اگر هر کس در هر پست و مقام و منصبي، به دور از پيشداوري و ذهنيت آن را به دقت بخواند و خوب بفهمد و آن را نصب العين خود قرار دهد و در حد تکليف و توان بدان عمل کند، قطعاً سعادت و عزت و خير دنيا و آخرتش تضمين مي شود و فردا که در پيشگاه حقيقت حاضر شود، در مقابل آن امام همام و شهداي راهش سرافکنده و خجل نخواهد بود؛ چرا که به اعتقاد ما و بنا بر نصوص آيات و روايات در عصر غيبت کبري، ولايت فقيه همان ولايت الله و ولايت رسول الله (ص) وائمه هدي (ع) است و رجوع به آنها بويژه در مسائل مستحدثه در آيات و اخبار بويژه از ناحيه مقدسه تصريح و تاکيد شده و موقعيت و مقام علما و فقهاي داراي شرايط که در شرع مقدس تبيين شده همان موقعيت انبياي عظام و استمرار ولايت عظماي آنان است؛ که از جمله مي توان به حديث مشهور «علما امتي کساير انبيا قبلي» اشارت کرد.
به اذعان و اقرار کارشناسان امر در طول غيبت کبري تاکنون هيچ کلام از فقها و نايبان عام حضرت صاحب الامر و الزمان (عج) در شدت رافت و جامعيت و مقبوليت علم و تقوا به ستيغ رفيع و منظر اعلاي او نرسيده اند؛ چنانکه مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي (مد ظله العالي) در ستايش او فرمودند: «او ثابت کرد که معصوميت افسانه نيست و مي توان تا مرزهاي عصمت به پيش رفت و به درستي که ديگر بار دماغ باغ بي برگي عالم را به عطر دل انگيز انبيا و اولياي الهي آشنا ساخت.»
بنابراين بر همگان - از دوستان و دشمنان - لازم است تا او و ميراث گرانبهاي او را نيک بشناسند؛ چرا که باز به فرموده رهبر معظم «انقلاب اسلامي در هيچ کجاي دنيا بي نام او (امام خميني) شناخته نمي شود.»
براي ما که در کشوري زندگي مي کنيم که بنيانگذار نظام مقدسش امام خميني (ره) است و بيش از همه بر ما حق دارد، ضروري است كه او را بهتر بشناسيم؛ اين در حالي است که بهترين روش براي شناخت هرکس علاوه بر مطالعه و تحقيق و تامل در زندگي او، مطالعه و تامل در آثار اوست، بنابراين از آنجا که عمل به وصيتنامه هر شخص بر ساير آثار او ارجحت دارد، بر همگان، بويژه مسئولان امر و دانشجويان کشور لازم است که در اين باره اقدام كنند و ضمن مطالعه و تامل در وصيتنامه سياسي - الهي آن حضرت، محور و مباني فکري و انديشه ها و آرمان هاي ايشان را ملحوظ كرده و بدانند که خروج از چارچوب انديشه هاي او که همان اسلام ناب محمدي (ص) است، موجب ضلالت و خداي نکرده مغضوبيت ما در نزد حق تعالي خواهد شد.
اگر مي خواهيم که بنابر سفارش حضرتش اين انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان نيفتد و دوستان و دشمنان انقلاب اسلامي و رموز موفقيت يا خداي نکرده شکست آن شناخته شود، بهترين وسيله پس از قرآن و عترت (ع) همين وصيتنامه سياسي- الهي امام است.
براي اين منظور و براي مصونيت انديشه نسل جوان و مسئولان امور آينده کشور لازم است در مراکز تعليم و تربيت، بويژه حوزه و دانشگاه بدون ملاحظات جناحي، مباني اصلي انديشه هاي ناب امام و راهبردها و موانع راهبردي آن تبيين و تشريح شود و اولين گام براي دستيابي به اين هدف تربيت استادان در رشته «خميني شناسي» است.
بهتر است در کنار تدريس وصيتنامه امام در کليه گرايش ها و رشته ها، رشته اختصاصي «خميني شناسي» نيز به وجود آيد؛ زيرا خطر تحريف شخصيت و انديشه هاي حضرت امام وجود دارد كه اين اتفاق نه تنها يک تجربه تلخ تاريخي است، بلکه به قول حضرت امام و نيز يادگار گراميش، مرحوم حاج سيد احمد آقا (ره)، در زمان حيات امام نيز گاهي مسائلي نادرست به ايشان نسبت داده مي شد و يا تحليل هاي غلط از بيانات و انديشه هاي حضرتش انجام مي گرفت.
به همين جهت اگر معرفت علمي و عملي امام در جامعه اتفاق بيفتد و تشنگان زلال اسلام ناب محمدي (ص)، حضرت امام را که به قول شهيد مطهري (ره) نمونه اي از علي ابن ابيطالب (ع) است، بهتر بشناسند، بي شک اين خواسته شهيد مظلوم آيت الله صدر (رض) محقق مي شود که «ذوبوا في الخميني» يعني در خميني ذوب شويد و اگر تمام مردم به اين نقطه برسند و ذهن باصطلاح پسين امام (ره) را بشناسند و به سرچشمه انديشه هاي ناب او راه يابند از مضيق حيات در مي گذرند و وسعت ملک لامکان را خواهند ديد و به حيات طيبه دست خواهند يافت و در تهاجم ابرهاي سياه فتنه گمراه نخواهند شد و در راه رهبري کنوني مصمم تر و محکم تر و از پيش گام بر خواهند داشت؛ چرا که راه امام راه خدا و همان صراط مستقيم است و راه مستقيم هميشه باقي و جاويد خواهد بود و خاکستر ايام و قرون آن را ناپديد نخواهد ساخت، مگر آنکه خداي نکرده حب دنيا، افراد را اعمي و اصم کند و گناهان به مصداق آيه شريفه «کلا بل ران علي قلوبهم ما کانوا يکسبون» بلکه دلهايشان بر اثر کردارشان زنگار گرفت؛ تا آنجا که خداي مي فرمايد: «انا جعلنا في اعناقهم اغلالاً فهي الي الاذقان فقهم مقمحون و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشينا هم فهم لا يبصرون (يس 8 و 7)» و ديگر پند و اندرز تاثير نخواهد داشت که «سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون (يس 10)» و نرود ميخ آهنين بر سنگ و به قول مولوي: چشم باز و گوش باز و اين اعمي حيرتم از چشم بندي خدا./انتهاي پيام/