به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- شهاب نورانی فر؛ انتخابات زودهنگام 2021 عراق در تاریخ 10 اکتبر برگزار شد و تقریبا همان شب نیز برخی خبرها درخصوص نتایج اولیه به گوش رسید؛ برای مثال در وهله اول حاکی از دست دادن تعداد قابل توجهی از کرسیهای پارلمان برای فتح و نیز حفظ کرسیهایی برای مقتدی صدر و نتایج قابل توجهی برای حزب امتداد وابسته به تظاهرات اکتبر در استان ناصریه بود.
پس از گذشت 24 ساعت تقریبا مشخص شد که برای مثال ائتلاف فتح شکستی غیر منتظره و تعداد کرسیهای فراکسیون صدریها بیشتر از پیش بینیها خواهد بود؛ مثلا حزب امتداد هم در شهر الناصریه بالاتر از همه احزاب قرار گرفته و تمام نامزدهای آن در این شهر پیروز شدند. حالا به طور مشخص به بررسی دلایل شکست و پیروزی احزاب مهم شیعی و همچنین درباره اقدامات بازندگان پس از انتخابات اخیر خواهیم پرداخت.
جریان صدر، پیروز قاطع در میان احزاب شیعی
برای بررسی دلایل پیروز قاطعانه مقتدی صدر و به طور کل دلایل شکست یا پیروزی هر حزب یا ائتلافی ابتدا باید به نوع ورود آنان به انتخابات اشاره داشت. در واقع جریان صدر همیشه و حتی در زمان دولت عادل عبدالمهدی با وجود حضور در دولت، اما دائما نقش اپوزیسیون را هم برای خود بازی می کرد؛ اما امسال با یک چرخش هوشمندانه و البته صرفا در راستای منافع خود و نه منافع مردم و نه حتی منافع طرفداران آنان، علنا خواستار به دست آوردن نخست وزیری و حصول 100 کرسی شد و رهبران آن نیز به همه اعلام کردند که در این انتخابات هدف آنان نخست وزیری است و قطعا 100 کرسی را به دست خواهند آورد.
باید یادآور شد که پس از اتفاقات اعتراضات اکتبر همه احزاب و جریانها من جمله جریان صدر ریزشهایی در پایگاه اجتماعی خود داشتند اما این جریان میزان ریزشهای آن به دلیل ساماندهی و نیز نوع رابطه میان طرفداران، رهبر معنوی و سیاسی آنان یعنی مقتدی صدر که میتوان گفت نوعی ارتباط مراد و مریدی است، ریزشهای کمتری داشت.
پس آنچه که مشخص است، این بود که این جریان بیشترین کرسیها را در میان احزاب و جریانات شیعی به دست خواهد آورد و اول نیز خواهد شد، اما آنچه که غیر منتظره بود حصول 74 کرسی یعنی تقریبا 20 کرسی بیشتر از انتخابات گذشته بود. در این خصوص باید گفت که علت این پیروزی به چند عامل باز می گردد؛ عامل اول دقیقا همین شعار انتخاباتی آنان یعنی حصول 100 کرسی و یک نخست وزیر صدري قُحّ (صدری خالص) بود. در واقع این شعار این پیام را به طرفداران آنان خصوصا افرادی از آنان که نا امید از شرکت در انتخابات بودند، میرساند که اگر این پایگاه اجتماعی خواستار تحقق اصلاح است، خود باید زمام امور را به دست گیرد و نخست وزیری را باید در دست داشته باشد و تعداد کرسیهایی را در مجلس کسب کند که به راحتی و بدون کمک هیچ حزب مهمی از احزاب شیعی، به این جریان توانایی تشکیل ائتلاف با بخشی از سنیها و کردها را دهد و این شعارها برای بسیج پایگاه اجتماعی آنان بسیار مؤثر بود.
هیچ کس توانایی انحلال حشد الشعبی را ندارد
دومین شعار مؤثر آنان هم انحلال حشد الشعبی و ادغام آن در بقیه دستگاههای امنیتی عراق بود. درخصوص این شعار باید گفت که اساسا نه مقتدی صدر و نه غیر وی نیز توانایی انحلال این نیروی نظامی را ندارد. خصوصا صدر که میخواهد این نیرو را به بهانه سلاح خارج از کنترل دولت ادغام یا منحل کند؛ در حالیکه خود با داشتن سرایا السلام در این موضوع شریک می باشد. اما با این حال مقتدی صدر توانایی انجام یک کار را دارد و آن انجام اصلاحات ساختاری در حشد الشعبی و انجام تغییرات گسترده در مناصب آن وکنترل و مهار این نیروی نظامی است، البته در صورت در دست داشتن دولت. در واقع می توان گفت که سر دادن چنین شعاری نه مخاطب داخلی بلکه مخاطب خارجی داشت و آن برخی از کشورهای منطقه و نیز یکی از دو قطب خارجی تأثیر گذار بر روی تحولات عراق، یعنی آمریکا بود مبنی بر این که فقط مقتدی صدر است که می تواند در مقابل محور مقاومت ایستاده و حشد را کنترل کند.
اهمیت این پیام هنگامی مشخص میشود که ما این را هم در نظر بگیریم که به دلیل وجود یک دولت دموکرات در واشنگتن حتی سیاستمدارانی مثل نوری المالکی هم بر روی حصول موافقت طرف آمریکایی با توجه به روابط خوب نوری المالکی با بخشی از دموکراتها در واشنگتن (در قیاس با بقیه سیاستمداران نزدیک به ایران در عراق)، حساب باز کرده بودند بطوری که بلا فاصله پس از پیروزی بایدن، نوری المالکی و اسامه النجیفی از اولین رهبران سیاسی عراقی بودند که به وی تبریک گفتند.
فهم صحیح صدر از انتخابات جدید
عامل مهم دیگر فهم صحیح جریان صدر از قانون جدید انتخابات بود. در حقیقت قانون جدید انتخابات بر خلاف قانون پیشین که بیشتر تحزب گرا بود و آرا طبق قانون سانت لیگو (سنت لاگه) محاسبه میشد،اما این بار طبق قانون جدید نامزد پیروز در حوزه انتخابی خود به مجلس راه میافت و نیز حق نامزدی مستقل و بدون وابستگی به ائتلافی مشخص (طبق قانون پیشین) وجود داشت.
همچنین طبق قانون پیشین هر استان یک حوزه انتخابی بود، اما طبق این قانون فعلی عراق به حدود 83 حوزه انتخابی تقسیم میشد و این به معنای یک انتخابات و قانونی منطقه گرا برخلاف انتخاباتهای پیشین که تحزب گرا بودند، میشد.
نتیجه چنین قانونی این بود که هر حزب باید نامزدی را برای خود در هر حوزه معرفی میکرد که در آن منطقه و نه صرفا در سطح ملی دارای مقبولیت بالایی میبود و نیز سرمایه گذاری هر حزب باید بر روی فقط مناطقی که شانس بالایی برای پیروزی در آنان میبود، مختصر میشد و در هر حوزه نیز باید یک نامزد فقط کاندید میشد تا مطلقا از تشتت در آرا جلوگیری شود. همچنین باید یک سرشماری دقیقی از پایگاه اجتماعی انجام میشد تا از این طریق نیز تعداد نامزدها و چگونگی توزیع آنان بر حوزه های انتخاباتی مشخص میشد.
جریان صدر نیز دقیقا همه این کارها را کرد؛ برای مثال در هر حوزه انتخابی فقط یک نامزد را معرفی کرد و از طریق طرحی به نام البنیان المرصوص که در ظاهر برای فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی بود، اما به نوعی سرشماری انتخاباتی هم بود، توانست آمار نسبتا دقیقی از تعداد هواداران خود و جامعه آماری خود داشته و گامهای انتخاباتی و تبلبغاتی خود را طبق آن تنظیم کند.
رای پایین عامل برد برخی نامزدها
عامل آخر و چهارم درصد پایین مشارکت بود. در این رابطه باید گفت که درصد مشارکت به طور غیر رسمی بین 20 الی 25 درصد اعلام شد، اما آمار رسمی حاکی از درصد مشارکت 41 درصدی بود. با این حال، درصد مشارکت هرچقدر که باشد، نشان دهنده آمار زیر 50 درصد است و این نکته مهم است که هرچقدر که این آمار بالاتر رود، این افزایش به ضرر احزاب قدیمی خواهد بود؛ زیرا شخص تحریم کننده انتخابات، اساسا علت تحریم وی دست رد زدن به سینه تمامی این احزاب قدیمی است.
اگر چنین شخصی تصمیم به شرکت در انتخابات بگیرد، برای رأی دادن به یک گزینه جدید وارد این فرآیند دموکراتیک خواهد شد و به همین دلیل اگر مبنا را همین آمار رسمی یعنی 41 درصد قرار دهیم، میبینیم که همین آمار هم باعث صعود 38 نامزد مستقل و 10 نامزد از حزب تشرینی (اکتبری) امتداد و 6 نامزد از حزب "اشراقة کانون" (که شایعاتی مبنی بر وابسته بودن آنان به تولیت حرم حضرت عباس علیه السلام علی رغم تکذیب آن وجود دارد) و نیز 6 نامزد از حزب کردی "الجیل الجدید" و 5 نامزد از ائتلاف "تصمیم (در استان بصره)" شد.
شاید این درصد مشارکت اگرچه به ائتلافهایی مانند فتح یا حکمت (به رهبری عمار الحکیم) و یا نصر (به رهبری العبادي) به شدت ضربه زد اما برای کنار زدن جریان صدر یا آسیب جدی به آنان کافی نبود بلکه باعث شد که این جریان از همین درصد مشارکت پایینتر از 50 درصد استفاده کند و برخی از نامزدهای آن با تعداد آرایی پایین به پارلمان برسند.