گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ مریم سواری؛ هنر انیمیشن ایران در دهه اخیر قدمهایی بهسوی صنعتیشدن برداشته و امروزه میتوانیم از واژه هنر - صنعت برای خطاب برخی فعالیتهای این عرصه استفاده کنیم. این هنر مدرن در راستای صنعتیشدن با مشکلات زیادی مواجه است و عمدهترین مشکل آن را میتوان معضلات اقتصادی دانست. هنر انیمیشن هنری گرانقیمت و پرزحمت است، جزو نیازهای اساسی و حیاتی کشور نیست، سرمایهگذاران عمدتاً بهسوی آن نمیروند و بسیار کمتر از کارهای زنده روانه گیشه شده؛ بااینوجود، آیا میتوان به این هنر - صنعت نوپا برای درآمدزایی و سوددهی امیدوار بود؟ برای یافتن پاسخ این سؤال با دکتر سید علیرضا گلپایگانی، عضو هیئتعلمی گروه انیمیشن دانشگاه هنر، تهیهکننده و کارگردان این عرصه به گفتگو پرداختیم.
خبرگزاری دانشجو: آیا به نظر شما میتوانیم انتظار بازدهی اقتصادی را از انیمیشن ایرانی داشته باشیم؟
گلپایگانی: در صورتی میتوانیم انتظار بازدهی اقتصادی از یک صنعت - هنر داشته باشیم که بسترهای این بازدهی را هم را فراهم کرده باشیم؛ اگر شرایط رشد برای یک صنعت - هر صنعتی هم که باشد - فراهم نشده باشد عملاً شرایط بهینه شدن و سوددهی آن را محدود کردهایم. صنعت انیمیشن ایران قطعاً پتانسیل رشد را دارد؛ اما چرا این اتفاق نمیافتد؟ انحصار قیمتگذاری و سفارش کار عملاً باعث رشد نکردن این صنعت شده؛ وقتی که تعداد سفارشدهنده محدودی برای این هنر - صنعت داشته باشیم قیمت کار را سفارشدهنده تعیین میکند نه اجراکننده؛ بر خلاف بسیاری از مقولههای هنری و صنعتی که خالق اثر این امکان را دارد که بر اساس هزینهها یا ارزش مالی کار، قیمتگذاری را انجام بدهد، اینجا چون سفارشدهنده تعیینکننده انحصاری قیمت است، محدودیتهای بازدهی اقتصادی را به وجود آورده.
از طرفی قیمت تعیینکننده سطح کیفیت نیز هست، وقتی قیمت با شرایط روز، تورم و ارزشمندی کار بالا نمیرود، خالقان آثار بهصورت یک کارگر و کارمند دیده میشوند؛ وقتی که کارفرما یا سفارشدهنده بهخاطر هزینهای که پرداخت میکند به مجری کار که در حوزه موردبحث ما یک "هنرمند" است، نگاه بالادستی داشته باشد عملاً امید به بهینه شدن این فعالیت کمتر میشود، بهویژه اینکه سازنده اثر در منافع مالی آن سهیم نباشد. هنرمند در عرضه محصول هنری، ارائه یا فروش آن هیچ سهمی ندارد و صرفاً دستمزد، تعیینکننده ارزش کار است که آن را هم خود سفارشدهنده تعیین میکند، کمااینکه انتخاب موضوع یا سفارش موضوعات از یک حیطه خاص فراتر نمیرود، آن اعتمادی که باید به هنرمند داده شود، داده نمیشود و هنر و تخصص هنرمند که با رصد جامعه و نیازهای جامعه به موضوعات جذاب و تأثیرگذار میانجامد، به عرصه ظهور نمیرسد. هنرمند و متخصص این رشته عملاً فقط اجراکننده قلمداد میشود، اختیاری در ارائه موضوع ندارد و این همان چیزی است که اگر باشد میتواند به درآمدزایی اقتصادی هم برسد.
خبرگزاری دانشجو: فکر میکنید چه زمانی این هنر در ایران به مرحله صنعتیشدن برسد؟ و آیا اصلاً جامعه انیمیشن ایران میتواند چنین چشماندازی داشته باشد؟
گلپایگانی: نمیتوان زمان دقیقی برای صنعتی و یا حرفهای شدن انیمیشن ایران در نظر گرفت چرا که بسیاری از عوامل تأثیرگذار، در اختیار جامعه انیمیشن نیست. بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در حین پیشروی، خودشان را اصلاح و کمبودهایشان را جبران میکنند تا کمکم بتوانند در فضای رقابتی امتیازهای لازمه را کسب کنند و سهمی از بازار را در اختیار خودشان بگیرند اما در حوزه انیمیشن که سرمایهگذاری در حیطه اختیارات هنرمندان نیست، موضوع قدری سختتر است و به نظر میآید آن تسهیلاتی که یک بنگاه اقتصادی در اختیار یک مرکز صنعتی قرار میدهد، بهراحتی در اختیار یک مرکز تولید انیمیشن قرار نمیگیرد.
از طرفی وقتی که ما در شرایط تحریم یا در شرایط عدم ارتباط اقتصادی، صنعتی و فرهنگی با دنیا هستیم، صنعت انیمیشن نیز از این محرومیتها بینصیب نیست. ارکان یک جامعه از یکدیگر جدا نیستند، روی همدیگر تأثیر میگذارند و تا زمانی که شرایط در حالت عادی قرار نگیرد نمیتوان تاریخ دقیقی را برای رسیدن به این چشمانداز پیشبینی کرد؛ ولی تاکید میکنم که این پتانسیل وجود دارد و در صورت برطرفشدن این مشکلات - که عمدتاً محدودیتهای سیاسی، اقتصادی و ارتباط با جهان هستند - میتوان این افق را در دسترس دید. جامعه تولید انیمیشن درعینحال که قابلیتهایی دارد اما بههرحال در ارتباط با بقیه ارکان کشور است و اگر آن شرایط بهبود پیدا نکند، دسترسی به این چشمانداز با تأخیر همراه خواهد بود.
خبرگزاری دانشجو: آیا وابستگی انیمیشن به بخش دولتی سبب رکود اقتصاد انیمیشن ایران شده؟
گلپایگانی: تاریخچه انیمیشن ایران به ما میگوید که ریشه و بنیان این صنعت - هنر از بخش دولتی سرچشمه گرفته، ظاهراً صاحبان تصمیمگیری درگذشته دور به این نتیجه رسیده بودند که انیمیشن ایران توان رقابت و تولید انیمیشن برای رفع نیازهای مملکت را ندارد بنابراین سیاستهای قبل از انقلاب به این نتیجه رسیده بودند که ما در عرصه انبوهسازی، مجموعهسازی و یا حتی تولید فیلمهای سینمایی، مصرفکننده محصولات انیمیشن خواهیم بود نه تولیدکننده آنها. این سیاست سالیان سال بوده و چهبسا در نگاه بعد از انقلاب نیز حاکمیت داشته.
وابستگی انیمیشن به بخش دولتی را - حتی اگر هم غلط بدانیم - نمیتوانیم بهراحتی قطع کنیم اما میتوان راهکار دیگری ارائه داد؛ یعنی باید بهتدریج، در کنار حمایت دولتی، حمایتهایی از ایجاد بخش خصوصی هم صورت بگیرد. برای مثال در کشورهایی مانند چین، سیاست به اینگونه است که در حینی که دولت از سازندگان انیمیشن حمایت میکند، بهتدریج از میزان آن میکاهد، تسهیلات را استرداد میکند و به حمایت از بقیه مراکز نیز میپردازد؛ این کمکها بلاعوض نیست، دائمی هم نیست، زمان دارد و مشروط به بازدهی است.
سیاست تولیدات انیمیشن در ایران برای رفع نیازهای دولتی شکل گرفت، نمیتوانیم ساختاری که تا الان داشتیم را به شکل ناگهانی تغییر دهیم و حمایت دولت را قطع کنیم. صداوسیما با تصور اینکه انیمیشنی بافرهنگ و هویت ایرانی ساخته نمیشود برای مقابله با هجوم فرهنگی غرب و یا حتی شرق، سوبسید داد تا تولیدات فرهنگی داخلی داشته باشیم و بخشی از این اقدامات با تشکیل مرکز صبا شکل گرفت که برای مقابله با تهاجم فرهنگی در عرصه انیمیشن که عرصه جذاب و تأثیرگذاری بر کودک و نوجوان بود تشکیل شد و تأثیر به سزایی هم ایجاد کرد؛ سفارش عمده شکل گرفت و افراد زیادی به این عرصه وارد شدند. پس لزوماً نباید به حمایت دولتی از یک بعد نگاه کرد و آن را خطا دانست اما میتوان جهتگیری مشخصی برای استقلال و تقویت صنعت خصوصی انیمیشن ایران در نظر گرفت که متأسفانه این جهتگیری فعلاً وجود ندارد.
خبرگزاری دانشجو: جشنواره زدگی چطور؟ آیا تمرکز بر ساخت آثار جشنوارهای یکی از عوامل رکود اقتصاد انیمیشن است؟
گلپایگانی: نمیتوان به جشنوارهها نگاه منفی داشت چرا که در همه عرصههای جهانی، دولتها حامی رشد هنر هستند و برای تولید آثار ارزشمند هنری سوبسید پرداخت میکنند. این سیاست همچنان برقرار است چون یکی از اهداف دولتها در سراسر دنیا رشد و تعالی هنر میباشد، بنابراین تولید فیلمهای جشنوارهای به ارتقای مفاهیم و هویت فرهنگی کشور میپردازد و نمیتوان از بعد اقتصادی به آنها نگاه کرد. رشد فکری و فرهنگی نیاز به سرمایهگذاری حاکمیتی دارد اما نمیتواند نیازهای دیگر جامعه، همچون نیاز به سرگرمی، آموزش و... را بهتنهایی به دوش بکشد. فیلمهای کوتاه و فیلمهای اصطلاحاً جشنوارهای هیچوقت با هدف درآمدزایی تولید نشدند ولی در کشور باعث افتخار میشوند و موفقیتهایی را در عرصه جهانی به دست میآورند که در فضای هنری کشور تأثیرگذار است.
خبرگزاری دانشجو: چه اقداماتی باید انجام داد که سرمایهگذارها به سراغ انیمیشن بیایند؟ مخصوصاً باتوجهبه اینکه کار رئال زودبازدهتر است؟
گلپایگانی: در این حیطه بحث سرمایه، بازگشت پول و سود است که باید تأمین شود و اگر این اتفاق رخ ندهد خودبهخود حمایت و سرمایهگذاریای هم صورت نمیگیرد، این قضیه در خصوص تمام بخشها صادق است. سرمایهگذاری خصوصی باید این تضمین را داشته باشد که در صورت سرمایهگذاری روی یک انیمیشن، یک مبلغ مشخص در یکزمان مشخص بازگردد و سود هم به همراه داشته باشد. هم اکنون این افق کمرنگ است چون انیمیشنهایی که در ایران تولید میشوند عمدتاً برای فروش و بازگشت سرمایه نیستند و بسیاری از این انیمیشنها هیچوقت حتی سرمایه اولیه خودشان را برنمیگردانند.
متأسفانه سیاست فعلی بر این است که وقتی قراردادی برای تولید بسته شود کلیه حقوحقوق مادی و معنوی اثر واگذار میشود؛ هنرمندان ما در عرصه تولید دستمزد بگیر هستند و باید دائماً در حال تولید یک اثر سفارشی جدید باشد. وقتی قراردادی بسته میشود حتی حقوحقوق شخصیتها و داستان هم واگذار میشود؛ هیچ حقی برای خالق اثر به جا نمیماند و این مانع بزرگی برای تأمین رفاه هنرمند که خالق یک اثر هنری جذاب بوده، میباشد به نظر من باید این سیاست و دیدگاه برای سرمایهگذاری دولتی تغییر کند و مطمئناً میتوان شرایطی را فراهم کرد که انیمیشن با سرعت و کیفیت مطلوبتری ارائه بشود.
هزینه مناسب برای تولید انیمیشن حدوداً بیش از سه برابر بودجهای است که برای یک فیلم یا مجموعه زنده هزینه میشود اما بهصراحت میتوانم بگویم به نظر میرسد که در ایران برآورد هزینه تولید انیمیشن بسیار پایینتر از کارهای زنده است که هم بسیار سریع هم تولید میشوند و هم بسیار سریع به درآمد میرسند؛ این نگاه نیز باید تعدیل شود. بهتدریج وقتی که این رونق به وجود بیاید و اثربخش باشد، بخشهای خصوصی هم بالاخره وارد این عرصه میشوند، بهشرط آن که هنرمند بر اساس موضوعاتی که از رصد جامعه به دست آورده کار بسازد و نگاه کارفرمایی و کارگری تغییر کند.
خبرگزاری دانشجو: آیا باید عرضه راحت آثار خارجی را مقصر کمتر پرداختن به آثار داخلی بدانیم؟
گلپایگانی: قطعاً آثار خارجی بهتنهایی کارهای بدی نیستند، انسانها نیازهای مشترکی دارند و اینکه بتوانیم بافرهنگهای دیگر آشنا شویم، از آنها یاد بگیریم و آنها از ما یاد بگیرند از فواید تماشای آثار خارجیست اما هم اکنون شاهد این هستیم که آثار خارجی بهراحتی و تقریباً مجانی در اختیار عامه قرار میگیرد؛ رقیب ما در این عرصه در محصولات مجانی هستند. بیننده بهاندازه کافی سریالهای خارجی میبیند و در دسترسش هم هست اما همچنان به سریالهای ایرانی تمایل نشان میدهد چون بافرهنگ خودش آمیخته است؛ به نظر میآید که انیمیشن ما هنوز آن خط ارتباطی باهویت و فرهنگ داخلی را ندارد، یک علت هم این است که همانطور که گفتم، سفارشدهنده محدودیتهای موضوعی ایجاد کرده و سازنده اثر نمیتواند آنچه که دلش میخواهد و میداند برای مخاطب جذاب است را در محصولش بگنجاند.
صاحب سرمایه و سفارشدهنده باید این اعتماد و اختیار را به خالق اثر بدهد که اثری که به نظر خودش میتواند تأثیرگذار باشد را خلق کند. اگر ملاک صرفاً رضایت کارفرما باشد، فیلم تولید میشود اما شاید آن تأثیرگذاری لازم را نداشته باشد. من شخصاً معتقدم که حتی اگر برای حمایت از محصولات داخلی، نمایش آثار خارجی را محدود کنیم، نباید مخاطب را از محصولات خارجی محروم کرد. در تولید و صادرات رقابتها بیشتر به سمت این است که قیمتها پایینتر آورده شوند. مصرفکنندهای که خودش تأمینکننده مالی زندگیاش باشد وقتی با میتواند با قیمت کمتر کالایی را صاحب شود، راغب میشود که محصول را با قیمت کمتری خریداری بکند. اگر ما شرایط مناسب را ارائه نکنیم، مخاطب نیازهایش به این قبیل محصولات را از کانالهای دیگری تأمین خواهد کرد؛ بنابراین به نظر من میتوان با برخی اقدامات شرایط را بهتر کرد، مثلاً ساعتهای خوب پخش را به محصولات داخلی اختصاص دهیم و حمایت خودمان را از آنها بیشتر کنیم تا بتوانند با محصولات خارجی رقابت کنند.
خبرگزاری دانشجو: آیا عقیده اینکه انیمیشن مختص کودک است، خود از عمده دلایل بازدهی کم در گیشه نیست؟
گلپایگانی: همانطور که نقاشی را به شکل ویژه مختص قشر کودک یا بزرگسال نمیدانیم، فیلمهای انیمیشن نیز همینگونهاند اما برای کودکان و نوجوانان ساختار به خصوصی را دارند و برای بزرگسالان هم همینطور؛ انیمیشن میتواند مخاطب بزرگسال هم داشته باشد اما در رابطه با اینکه بتواند در گیشه سینما پول خودش را برگرداند تردید دارم. مخاطب بزرگسال ایرانی، ترجیح میدهد که برای دیدن فیلمهای بلند انیمیشن، در خانه بماند. مردم ایران بیشتر انیمیشن را در تلویزیون میبینند، عادت ندارند که برای دیدن انیمیشن به سینما بروند و این ذائقهای است که بهتدریج و در طول زمان به وجود آمده.
زمانی مقوله انیمیشن برای کودک در آمریکا نیز حاکم بوده و رایج بود که نوجوانان برای اینکه نشان بدهند بزرگتر شدهاند بگویند " ما دیگر دیزنی نگاه نمیکنیم"، یعنی تماشای انیمیشنهای دیزنی به معنای کودک بودن بود و تماشا نکردنشان به معنای گام نهادن در بزرگسالی؛ این زنگ خطر برای کمپانی دیزنی، کمپانی را وادار کرد که شروع به تولید مجموعهها و سینماییهایی کند که جو دوگانه داشته باشند؛ یعنی هم بزرگترها از تماشایشان لذت ببرند و هم کودکان. الان دیگر تماشاچی آمریکایی حتی در سانس ساعت 11 شب نیز به سینما میرود و کارتون نگاه میکند، چون موضوعاتی در آن فیلمها مطرح میشود که برای بزرگسالان مناسب است؛ البته به موضوعات کودک محور نیز پرداخته میشود، کودکان در حین تماشا از جذابیت بصری انیمیشن لذت میبرند، خط داستانی را هم تا حدیکه برایشان سخت نباشد درک میکنند و درعینحال بزرگتری هم که همراه با کودک، یا حتی بهتنهایی به سینما آمده از تماشای انیمیشن لذت میبرد.
خبرگزاری دانشجو: آیا ایران ظرفیت روانه کردن انیمیشن بزرگسال را به سینما دارد؟
گلپایگانی: ما هنوز این عرصه را فراهم نکردهایم و رسیدن به آن خیلی سخت است. انیمیشن عمدتاً برای مخاطب کودک و نوجوان تولید میشود و حتی سرمایهگذارها با تردید به مسئله انیمیشنسازی برای بزرگسال به این قضیه نگاه میکنند. در خارج از ایران و در کشورهای صاحب صنعت، این پروسه طی شده و فیلمهای انیمیشنی ساخته میشوند که از لحاظ موضوعی به علت داشتن مواردی از قبیل خشونت و غیره، برای کودکان مناسب نیستند؛ این عرصه در دنیا خیلی هم طرفدار پیدا کرده اما من فکر میکنم ذائقه مخاطب ایرانی هنوز آماده نیست و بهتر است که پخش انیمیشن بزرگسال را اول از تلویزیون شروع کنیم تا بهتدریج، مخاطب به این مدل ارائه مفاهیم خو بگیرد و پس از موفقیت، میتوان این نوع انیمیشن را وارد سینما کرد.
فیلمهای سینمایی انیمیشن در جهان برای جذب مخاطب عام تولید میشوند، یعنی هم بزرگترها از تماشایشان لذت میبرند و هم کودک و نوجوان؛ فکر میکنم که صنعت انیمیشن دنیا مخصوصاً بخشی که به اکران سینمایی وابسته است، عمدتاً برای بزرگسالان ساخته شده و محور بزرگسالان هستند، چون آنها پول میدهند و آنها حاضرند که در سانسهای پربیننده شب که کودکان خوابند به سینما بروند. در ایران هنوز این قضیه جا نیفتاده و موضوعات مناسب برای بزرگسال بیشتر در انیمیشنهای کوتاه به چشم میآیند. این موضوع نیاز به فرهنگسازی دارد و قدم اول آن میتواند این باشد که کمکم مجموعه و سریالهای انیمیشنیای برای ساعتهای پربیننده شب تهیه شود و پس از بررسی بازخوردها، از این تجربه برای تولید سینمایی انیمیشن بزرگسال استفاده کرد.