گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ زهرا نوروزی؛ عمار امسال دوازده ساله شد؛ و دیشب اختتامیهی دوازدهمین دورهی خود را برگزار کرد. ایده ابتدایی تاسیس جشنواره عمار اولین بار در سال ۸۸ کلید خورد. به گفته سایت رسمی این جشنواره یک سال پس از نهم دی سال ۸۸ طبیعی بود که صدا و سیما تولیداتی با مضمون فتنه پخش کند و، چون این اتفاق نیفتاد، عدهای از افراد دغدغه مند، گرد هم آمده و برای رسیدگی به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جبهه انقلاب ایدهای تحت عنوان جشنواره فجر را مطرح کرده و با همین ایده فعالیت خود را آغاز کردند.
این چنین شد که اولین دوره این رویداد در سال ۸۹ در سی نقطه کشور و با اکران سراسری ۱۹ اثر در مساجد، حسینیهها و سالنهای سراسر کشور برگزار شد. نکته جالب این است که سایت رسمی عمار مدعی است در آن زمان ایدهای برای تداوم این رویداد تحت عنوان جشنواره وجود نداشته، اما بعد از سال ۸۸ این رویداد فرهنگی ادامه پیدا کرد.
یک شکل بودن آثار با مردمی بودن در تناقض است
حقیقت این است که به شنیدن و خواندن این انتقادات اکتفا نکرده و برای بررسی بهتر، چندتا از فیلمهای جشنواره امسال را در سینما فلسطین تماشا کردم. به طور مثال فیلممستند «نائب الامام»، مستندی که به خاطر نبود دسترسی کافی به آرشیوها، اصرار داشت مخاطب را با کمیک موشن و تصاویر به جا مانده از اشخاص، همراه خود کند. داستانی که وقتی بیرون از سالن از چند تن از مخاطبین دربارهاش صحبت کردم میگفتند: «طول و تفصیل زیادی داشت و اواسط فیلم خوابم برد!»
در جشنواره عمار شاهد فیلممستندهایی بودیم که موضوع آنها اغلب مسائل جذاب برای یک مخاطب مذهبی و انقلابی است و بر همین اساس دایره مخاطبین خود را علی رغم شعار مردمی بودن محدود میکند.
این در حالی است که اثر مردمی باید بتواند حداقلی از اقشار فکری مختلف را جذب کند. اتفاقی که در عمار نیفتاده. با نگاهی اجمالی بر آثار سالهای گذشته و امسال این جشنواره، میتوان نتیجه گرفت که فیلمهای حاضر در این رویداد و یا حتی برگزیدههایش، برای قشر خاصی تولید شده. برای مثال، اثری مثل فیلم کوتاه و موفق «علمک» که با محوریت ارتباط اجتماعی میان روحانیون و مردم ساخته شده بود، در کارنامه عمار کم است.
در این باره امیر سجاد حسینی کارگردان فیلم داستانی «دیپورت» گفته: «یک فضایی ایجاد شده و تا آثار کسی در جشنواره عمار پذیرفته میشود میگویند فلانی ارزشی است و از حمایتهای فراوانی برخوردار است. در صورتی که ماجرا اینگونه نیست و انگار ما باید بیایم ثابت کنیم که اینگونه نیست.».
اما سوال این است که چرا باید این فضا در عمار حاکم باشد؟ چرا مخاطب و یا اشخاصی که از بیرون ویترین عمار آثار را بررسی میکنند چنین نتیجهای میگیرند؟
مردمی بودن، توجیه خروجی بیکیفیت
اگر یک نفر دوربین به دست گیرد و کمی تا قسمتی هم با تولید محتوای گرافیکی آشنایی داشته باشد، نمیتواند مدعی این شود که فیلمسازی بلد است. فیلمسازی نیازمند سواد، تجربه و آزمون و خطا است. یکی از اهدافی که موسسین جشنواره عمار برای آن ترسیم کردهاند مردمی بودن است، با این هدف که صندلیهای سینما در انحصار قشر خاصی نماند و مردم عادی پا به میدان تماشاچی بودن بگذارند و فیلمهایی ببینند که به سطح دغدغه و نیازهای آنها نزدیک است. اما اینکه قرار است مردم مخاطب اصلی «جشنواره عمار» باشند، نباید منجر به تولید آثار بیکیفیت شود. مردمی بودن، دلیل خوبی برای غافل ماندن از فرم آثار نمایشی نیست.
کارگردان فیلم «دیپورت» در انتقاد به سطح کیفی فیلمهای حاضر در جشنواره عمار گفته: «مسئله من به عنوان یک فیلمساز این است که گرافیک یک کار باید درست و اصولی باشد و اینکه صرفا یک دوربین به دست گیریم و هرچه را دیدیم فیلم کنیم درست نیست. زیرا کار باید به قالبها و فضاهای سینمایی نزدیک باشد.»
نارضایتی از عدم کیفیت فیلمها و مستندات سخن یک شخصیت و یا حتی یک جریان به خصوص و مخالف با عمار نیست؛ بلکه نکته فیلمسازانی است که خود در عمار حضور داشته و در آن آثار خود را به نمایش گذاشتهاند.
امیررضا مافی نویسنده، استاد دانشگاه و منتقد سینما در گفتگو با خبرگزاری دانشجو اظهار داشت: از نقدهای وارد به جشنواره عمار یکی تساهل و تسامح نسبت به آثار است. کیفیت آثاری که در عمار به نمایش در میآید کیفیت آماتوری است و ما با یک جشنواره و آثار حرفهای مواجه نیستیم.
گلخانهای به نام عمار!
وقتی یک کارگردان با عرضه اثر بیکیفیت خود در جشنواره عمار جایزه میگیرد، با معایب فیلم خود آشنا نمیشود و طبعا برای رقابت در سطح کلانتر از جشنواره عمار و ارتباط با طیف وسیعتری از مخاطبین آماده نمیشود. کارگردانانی که با استانداردهای فیلمسازی و فرم آشنایی چندانی ندارند و مدعیاند همین که حرفمان را بزنیم کافی است. فضای گلخانهای یکسویهی این رویداد، در نهایت به تحسین و تشویق همفکران خود محدود میشود.
پاسخ سعید خورشیدی، رئیس سیاستگذاری جشنواره عمار به این اِشکال اینگونه بود: «اگر سینما را صرفا به فرم هنری و ارزشهای زیبایی شناسانهاش محدود کنیم، از وجود چیزی به نام سینمای ملی و سینمای ایران نمیتوانیم دفاع نظری کنیم.»
نکتهای که اغلب اوقات جبهه انقلاب از آن غافل بوده، فرم یک اثر هنری است تا جایی که تکنیک فدای محتوا میشود و با برجسته کردن «دغدغه» فیلمسازان از توجه به فنآموزی و استفاده دقیق و به جا از تکنولوژی و مضمون سازی و آشنایی با آن دور میمانند.
روحالله توکلی یکی دیگر از مستندسازان حاضر در جشنواره امسال بود که با مستند «اوس اکبر» نامزد بخش «مستند ملت قهرمان» شد؛ او نیز درباره کیفیت آثار عمار گله داشت و اینگونه میگفت: «به نظر من خیلی از مستندها اصلا نباید برای تماشا در اکران مردمی هم انتخاب میشدند! امسال نیز به نسبت سال گذشته در زمینه کیفیت آثار، پیشرفت خاصی به چشم نمیخورد.»
با صدا و سیما قهرم!
ایده ابتدایی جشنواره عمار، کمکاری صداوسیما در بحث فتنه ۸۸ بوده، اما همان موقع برای ادامه جشنواره هدف و دوربردی تبیین نشد و عمار تا به امروز که دوازده ساله شده، این رویکرد دوری از صدا و سیما را حفظ کرده. حال این سوال مطرح میشود که چرا جشنواره عمار از ظرفیت خود برای بهبود عملکرد صدا و سیما استفاده نمیکند؟ آن هم در زمانی که صداوسیما به گفته افرادی مثل سید حسین شهرستانی، جامعه شناس و مدیرگروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، مخاطب خاص حزباللهیاش را هم از دست داده است.
سعید خورشیدی در این باره به ما پاسخ داد:«به نظرم باید این سوال را از مسئولان صداوسیما و سازمان سینمایی بپرسید که در این سالها با توجه قوت و ظرفیت جشنواره عمار و فیلمهای آن، چرا از آن بهره کافی نبرده و استفاده بهینه نکردهاند».
حال باید منتظر ماند و دید ابعاد تحولخواهانهی دورهی جدید صداوسیما میتواند میان عمار و رسانه ملی پیوندی برقرار کند؟
جشنوارهی آنها، جشنوارهی ما!
وقتی جشنواره فجر در سال ۶۱ کار خود را آغاز کرد با محوریت ایدئولوژی انقلاب و جبهه مقاومت تاسیس شد، اما با گذشت زمان و جای خالی کارگردانان و فیلمسازان انقلابی، یا تهیه آثار ضعیف و عدم آمادگی ایشان برای رقابت در عرصه حرفهای سینما، در این رویداد که میتوانست بستر رشد و گسترش گفتمان انقلاب باشد، سویههای روشنفکری پررنگتر شد. اما شاید بهتر بود برای راهاندازی مجدد گفتمان انقلابی و دفاع از آن، موسسین عمار، فضای جشنواره فجر به ورود فیلمسازان حرفهای ترمیم میشد.
محفلی خودمانی!
انتقاد همیشگی موسسین و سیاستگذاران عمار نسبت به فجر این بوده که جشنواره فجر تبدیل به یک فضای محفلی شده که امکان حضور طیفهای گوناگون را محدود میکند؛ عمار با انتقاد از فضای کلی سینمای ایران و انتقاد از انفعال تفکر انقلابی در عرصه فیلمسازی پا به عرصه رقابت گذاشت، اما خودش نیز به همان ایرادی مبتلا شد که دامن فجر را گرفته بود یعنی محفلی شدن و متعلق بود به یک جریان خاص فکری.
مافی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو در این باره گفت:«نکته منفی دیگر در مورد جشنواره عمار این است که گاهی اینطور به نظر میرسد که یک انحصارگرایی وجود دارد و تصور میکنیم که داریم گفتمان انقلابی را ترویج میکنیم و هرکسی که در این گفتمان قدم نمیزند، انقلابی نمیدانیم؛ من معتقد نیستم که ذات تفکر برگزار کنندگان جشنواره ایت است، اما این طور به نظر میرسد و البته اصحاب جشنواره هم تلاش نکردند که آن را اصلاح کنند.» آسیب فعلی جشنواره عمار معضلی است که در صورت نادیده گرفته شدن به فضای ملتهب سیاسی و اجتماعی کشور دامن میزند و به ایجاد چندقطبی شدن فضای فرهنگ میانجامد.
تجربه موفق اکران مردمی، محرک ادامه راه جشنواره عمار
عمار در کنار آسیبهای خود دارای نقطه قوتی است که آن را از سایر جشنوارههای کشورمتمایز میکند؛ «اکرانهای مردمی». اکران مردمی در دوره اول این جشنواره در سی شهر انجام شد و رفته رفته بر شمار شهرها و حتی روستاهایی که میزبان فیلمهای جشنواره عمار بودند افزوده شد.
جشنواره عمار به خوبی توانسته یکی از خلأهای بزرگ کشور در حوزه سینما، یعنی عدم وجود سینما در هزاران شهر و روستا، را شناسایی کرده و با تمرکز روی آن به موفقیتهای مهمی برسد. عمار درحالی نخستین دورهاش را با اکران در ۳۰ نقطه کشور برگزار کرد که جشنواره بزرگی مثل فیلم فجر هنوز در اکرانهای استانیاش چندان موفق نیست.
این ایده برگزارکنندگان عمار بسیار ارزنده است؛ چرا که طبق گفته حجت الله ایوبی، هزاران شهر در ایران سینما ندارند! و شاید با پخش آثار در شهرهای کوچک و توجه نشان دادن مردم به فیلمها، لزوم احداث سینما در این شهرها پررنگتر شود.
عمار یکی از چند جشنوارهی موجود در کشور پیرامون هنرهای نمایشی است و باید بتواند لزوم حضور خود را در میان دیگر رقیبانش ثابت کند. شناخت مخاطب و گسترش آن، پذیرش تمامی اقشار فکری به عنوان مخاطب و یا فیلمساز، بازبینی اهداف جشنواره، کوشش بر تولید محتوای با کیفیت و در نظر گرفتن دغدغههای اجتماعی از دید مردم میتواند راهحلی برای بقای جشنواره عمار به عنوان یک جشنواره حرفهای و به رسمیت شناخته شده در سینمای کشور باشد، تا بتواند به طور جدی گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی را بازسازی کند.