به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، دکتر محمود کبیری یگانه معاون ارتباطات و امور بین الملل شورای اسلامی شهر تهران طی یادداشتی نوشت: درگیری روسیه و اوکراین در چند روز گذشته با واکنشهای متفاوتی همراه بود و به دلیل همسایگی روسیه با ایران، ایرانیها با حساسیت بیشتری این ماجرا را دنبال میکنند، بدیهی است افکار عمومی در جهان، این جنگ را از دریچه رسانهها دنبال کنند و این رسانهها هستند که با ارائه تصاویر، اخبار و اطلاعات دلخواه خود و منطبق بر منافع دولتهای متبوع و جریانهای سیاسی خود، به شکل گیری قضاوتها و ذهنیتهای مختلف پیرامون این منازعه کمک کنند.
متاسفانه برخی از فضای حاکم بر رسانههای داخلی به ویژه شبکههای اجتماعی متاثر از رسانههای غربی است و به همین دلیل غالب تحلیلها و قضاوتها درباره این منازعه یک طرفه و یا لااقل ناقص و بدون پشتوانه اطلاعاتی و شناختی دقیق است. البته مراد از این نوشتار جانبداری از هیچ کدام از طرفین نیست چرا که جنگ در هر شکل و با هر نیتی مذموم است، اما تبیین و ارزیابی دقیق دلایل، عوامل، پیش زمینهها و فهم دقیق از پیچیدگیهای روابط بین الملل در ارزیابی منصفانه و دقیقتر این موضوع کمک میکند.
به طور مثال شاید رسانههای غربی کمتر به موضوع مطالبات دونستک و لوهانسک به عنوان دو ایالت جدایی طلب اوکراین که بر اساس قوانین حقوق بین الملل و اصل حق تعیین سرنوشت خواستار حمایت روسیه شده اند، پرداخته باشند، بلکه به منظور تخریب چهره پوتین و ارائه تصویری زورگویانه و متجاوز از روسیه، این موضوع در خط خبری رسانههای غربی دیده نمیشود بلکه مفاهیم و اصطلاحاتی، چون جنگ طلبی پوتین، ملی گرایی روس و تجاوز آنها بیشتر به چشم میآیند که همین موضوع سبب شده تا افکار عمومی را به برداشتی غیرواقعی یا لااقل ناقص از این منازعه سوق دهد.
اکنون تصور کنید رسانههای غربی به برخی مفاد حقوق بین الملل و یا توافق مینسک تاکید کنند، به موجب بند اول ماده 30 طرح مسئولیت بین المللی دولتها و همچنین توافقنامه مینسک، چون دولت کی یف تعهداتش مینی بر برابری و نمایندگی همه مردمانی که در قلمروش زندگی میکنند را نقض کرده؛ نظام مسئولیت بین المللی به صورت خودکار محقق میشود و حق جدایی طلبی که ایجاده شده بود را قانونی ودر چارچوب حقوق بین الملل موضوعه قرار میدهد؛ بنابراین روسیه با توجه به عدم پایبندی دولت اوکراین بر اساس اسناد بین المللی و تعهدات منطقهای و درخواست جمهوریهای خودخوانده دونتسک و لوهانسک به عنوان یکی از تبعات نقض موازین حقوق بشر مندرج در قاعده حق تعیین سرنوشت تلاش کرده تا اصول بنیادین حقوق بین الملل که در منشور سازمان ملل متعهد نیز درج شده را در شرایطی که جدایی طلبان شاهد نقض سیستماتیک حقوق بشر بودند را فراهم نماید. از این رو با بررسی آرا دیوان بین المللی دادگستری به عنوان منبع حقوق بین الملل، مشروعیت اقدام جدایی طلبان اوکراین و درخواست حمایت از روسیه و به تبع آن ورود به خاک این کشور محلی قانونی پیدا میکند، اما رسانههای غربی کمتر از این منظر به موضوع میپردازند و تلاش میکنند با تلفیق تصاویر واقعی و غیرواقعی از بمباران برخی مناطق مسکونی و آسیب به غیرنظامیان با تحریک افکار عمومی، به افزایش شدت از روسیه و پوتین در افکار عمومی دامن بزنند، حال آنکه شاید کمتر کنشگر فعال در فضای مجازی این سوال را از خود بپرسد که چرا آمریکا و کشورهای غربی با دهها هزار کیلومتر فاصله از مرز روسیه و اوکراین در یک دهه اخیر مداخلههای گوناگون مثل انقلابات و براندازیهای رنگین در این کشور را کرده اند، اما روسیه با داشتن کیلومترها مرز مشترک با اوکراین نباید دخالتی در اوکراین داشته باشد؟!
تاکید میکنم این نوشتار نه به معنای حمایت صرف از روسیه بلکه بدین معناست که امروزه رسانهها شکل دهنده اصلی جنگ نرم و جنگ روانی حتی در میدان رزم و جنگ نظامی هستند و ورای توان نظامی آنها، استراتژی رسانهای و سایبری دولتهای درگیر نیز حداقل در جلب توجه افکار عمومی میتواند موثر باشد.