به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در این حراج که با حضور کمجمعیت مخاطبان برگزار شد بالاترین اثری که در آن به فروش رفت مربوط به مجموعه ۲۱ قلمدان و ۲ پاکتنامه از فتحالله شیرازی، صنیع همایونی و امامی بود که با قیمت ۹ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان چکش خورد. البته از نکتههای این حراج نیز فروش نرفتن ۱۱ اثر بود. همزمان با آن فضای مجازی پر شد از بحثهایی درباره جعلی بودن بسیاری از آثار حاضر در حراج.
گفتنی است، «حراج ملی» ربطی به حاکمیت و وزارت ارشاد اسلامی کشور ندارد و بخش خصوصی و یک شخص مجوز آن را گرفته است.
نکته و پرسش اول این است که چرا باید منافع یک شخص، ذیل عنوان «ملی» آورده و معرفی شود؟
حضور برخی از معروفترین آثار جعلی سالهای اخیر در این حراج به اصطلاح ملی آن هم با قیمتهای آنچنانی باعث حرف و حدیثهای فراوانی شده است. به نظر میرسد حراج ملی در هفتمین دوره بیش از هر رکوردی، رکورد چکش زدن آثار پرحرف و حدیث و حتی شاید جعلی را زده باشد. آن هم با قیمتگذاریهای عجیب و غریب.
انتساب آثار به دوران زندیه، تیموری، قاجاریه و صفویه و حتی آمدن آثاری از هنرمندان شناختهشده در این حراج بدون اینکه حتی از طرف مرجعی قانونی هم اعتبار آن راستیآزمایی شده باشد، موضوعی است که نیازمند تأمل واندیشه است و این فرض را مطرح میکند که افراد حاضر دراین چنین حراجیها چه کسانی هستند و با چه قصدی اقدام به خرید این آثار میکنند؟
در سالهای اخیر بارها بر نبود شفافیت مالی حراجها و قیمتهای کاذبشان بحث شده است و همچنان این شبهات را بهوجود آورده که چه کسانی از کنار این چنین حراجیهای به اسم فرهنگ و هنر منتفع میشوند؟ حتی ورود برخی آثار جعلی به این رویدادها نیز سبب شده تا همواره این سؤال را در ذهن مخاطب ایجاد کند که مافیای پشت پرده این حراجها چه کسانی هستند؟
فروش صوری برخی آثار و بازی با اعداد و رقمها در این حراجها برای ارزش دادن به اسم برخی هنرمندان که خیلی از این کلکسیونداران در طول سالهای گذشته اقدام به جمعآوری آثار آنها کردهاند تنها با هدف فروش میلیاردی همین آثار هنرمندها در دورههای آتی و سایر نمایشگاهها از دیگر مواردی است که بر بازیهای خارج از دایره اخلاق این حراجها تأکید دارد. به واقع در نظر اول شعار و رویکرد خانه حراج ملی که «تقویت بازار اقتصادی هنرهای سنتی ایران، بسترسازی برای رشد اقتصاد خلاق و حوزههای نوظهور در اقتصاد هنر و جلب توجه مجموعهداران ایرانی و خارجی به این ظرفیت بالقوه و اصیل است» جالب به نظر میرسد، اما وقتی به کنه و چیستی آن و خروجی که باید از آن متصور شد، نگاه میاندازیم جز بازی عوامفریبانه چیز دیگری در آن نمییابیم. بازی عوامفریبانهای که در پی آن جز پولشویی و پر کردن جیب دلالان و بر سر زبان انداختن نام چند هنرمند که از نظر هنری هم چندان حرفی برای گفتن ندارند چیز دیگری را نمیتوان انتظار داشت.