گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، امریکا در شرایطی که در داخل با مشکلات متعدد اقتصادی، نظیر افزایش قیمت سوخت و افزایش تورم و... مواجه است، در عرصه خارجی و بین المللی نیز به علت حضور استعماری و توسعهطلبانهاش در نقاط گوناگون جهان با چالشهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی مختلف و پرهزینه مواجه است.
به همین جهت میتوان گفت که در شرایط فعلی که احزاب رقیب جو بایدن، رئیس جمهور فعلی امریکا، با استفاده از ناکامیها و نقاط ضعف سیاسی و اقتصادی و مشکلات معیشتی به وجود امده برای مردم امریکا سعی دارند رقیب خود را از میدان خارج کنند و قدرت را در انتخابات بعدی در دست گیرند، طبیعی است که اولویت بایدن و حزب او هم فائق آمدن بر مشکلات داخلی امریکا بر حفظ قدرت در انتخابات خواهد بود.
با این نگاه، و با توجه به مشکلات و مسائلی که دولت جو بایدن با آنها در سطوح مختلف مواجه است، وی تلاش می¬کند تمام ظرفیتهای داخلی و بین المللی امریکا را در راستای حل این مسائل بکار گیرد. بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران حوزه بین الملل با نزدیک شدن موعد سفر بایدن به منطقه غرب آسیا در ۱۳ جولای، اهداف گوناگون احتمالی که از این سفر دنبال می¬شود را بیان کردند؛ که از جمله آنها می¬توان به این موراد اشاره کرد: ۱- مقابله با افزایش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه. بر اساس اظهارات ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا، یکی از موضوعاتی که در بایدن در سفر به سرزمینهای اشغالی و عربستان پیرامون آن گفتگو خواهد کرد، گسترش نفوذ و افزایش عمق استراتژیک ایران در منطقه است. همچنین جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و بنی گانتس، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، در اظهاراتی مدعی شدند که امریکا و اسرائیل به دنبال ایجاد یک اجماع منطقهای علیه ایران هستند که بنظر میرسد این ائتلاف با توسعه ایران هراسی در منطقه و به بهانه قدرت هسته¬ای و موشکی جمهوری اسلامی و با محوریت سنتکام خواهد بود. ۲- اطمینان دادن به حمایت امریکا از رژیم صهیونیستی. بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از مهمترین اهداف سفر بایدن به منطقه و سرزمینهای اشغالی، حمایت از دولت در حال فروپاشی اسرائیل است.
در واقع روءسای جمهور امریکا برای آنکه حمایتهای لابی یهود و صهونیسم در امریکا را داشته باشند، باید حمایت خود از دولت اسرائیل را نشان دهند و تعهد به حمایت از امنیت و رفاه صهیونیستها را تصریح کنند؛ لذا بایدن نیز تلاش میکند با حمایتهای سیاسی و اقتصادی از صهیونیستها برای کمک در حل برخی چالشهای داخلی ومنطقهای آنان، بتواند همچنان حمایت صهونیستها از خویش را حفظ نماید. از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی برای تسریع در روند عادی سازی روابط با عربستان سعودی، نیازمند به حمایت صریح و علنی و رسمی امریکا است که این سفر و حضور بایدن در سرزمینهای اشغالی و دیدار با مقامات رژیم، این هدف را تامین مینماید.
۳- تشکیل ناتوی عربی. با نزدیک شدن زمان سفر بایدن به منطقه، یک جنجال تبلیغاتی و روانی در میان کشورهای عربی منطقه و احتمالا از سوی عربستان و اردن و...، ایجاد شده است که حاکی از تشکیل ناتوی عربی و ائتلاف عبری-عربی با مشارکت کشورهای نزدیک به غرب است. اما با توجه به گزارشات منابع غربی و صهیونیستی، رویکرد سفر بایدن به منطقه در این موضوع، بیشتر از آنکه به ناتوی خاورمیانه و امثاله مربوط شود، ناظر بر تدارکات و تفاهماتی با محوریت فرماندهی مرکزی امریکا در منطقه (سنتکام) خواهد بود که اسرائیل نیز به آن پیوسته است.
۴- پیگیری توافق صلح ابراهیم و امکان سنجی الحاق عربستان به آن. هدف دیگر بایدن از سفر به عربستان بررسی امکان پیوستن عربستان به توافق ابراهیم (پروژه صلح بین امارات متحده عربی و بحرین با رژیم صهیونیستی در کاخ سفید در اوت ۲۰۲۰) است. در واقع بایدن درصدد آن است که در ادامه اقدامات دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، برای برقراری رابطه بین چند کشور عرب خلیج فارس با اسرائیل، با دادن تضمین امنیتی به عربستان برای مقابله با تهدید ایران، از سعودیها بخواهد با اسرائیل رابطه برقرار کنند و علیه ایران هم پیمان شوند؛ امری که اگر تحقق یابد، ژئوپلیتیک منطقه دستخوش یک دگرگونی اساسی خواهد شد. رویکرد دولت آمریکا در الحاق عربستان به توافق ابراهیم و حمایت امنیتی از این کشور نشانگر آن است که حداقل در حال حاضر آمریکا چندان نسبت به مصالحه برای احیای برجام خوشبین نیست یا آنکه در تلاش است با افزایش ابزارهای فشار منطقه¬ای خود، بتواند دست برتر را در مذاکرات داشته باشد. با این حال موفقیت بایدن در این هدف ضعیف ارزیابی میشود و نهایت کاری که انجام میدهد تقویت همکاری جمعی منطقهای علیه ایران و افزایش همکاریهای پشت پرده میان اسرائیل و عربستان و احتمال آشکارتر شدن این همکاریها و ارتباطات خواهد بود.
۵- مسئله انرژی. با آن که بایدن در سخنانی موضوع انرژی را در سفر آتی خود به منطقه کمرنگ کرده بود، اما برخی کارشناسان بر این باورند که موضوع انرژی یکی از محورهای مهم مذاکرات بایدن در سفرش میباشد. بایدن در تبلیغات انتخاباتی خود بارها گفته بود که عربستان باید "هزینه کاری را که کرده است بپردازد" که اشاره به ماجرای قتل خاشقچی به دستور بن سلمان و نقض فاحش حقوق بشر توسط عربستان در جنگ یمن داشت. در سالهای اخیر فشارهای زیادی از طرف گروههای داخلی و بینالمللی حامی حقوق بشر به دولت آمریکا در قبال تغییر رویه با عربستان سعودی وارد شده است و نهایتا این بایدن بود که در شعارهای انتخاباتی خود وعده داد مسائل حقوق بشر را در اولویت کار خود قرار دهد. از این رو از روزی که احتمال سفر بایدن به عربستان مطرح شد، علیه این اقدام بایدن اعتراضات زیادی شد و بسیاری معتقد بودند از آنجایی که دولت بایدن از حمایت ضعیفی در کنگره حتی در میان دموکراتها بر خور دار است و این اقدام ممکن است در انتخابات آتی به ضرر بایدن تمام شود پس بایدن با یک تصمیم سخت رو به روست که نهایتا دیدیم سفر به عربستان تصمیم نهایی بایدن بود؛ لذا می¬توان چنین گفت که بایدن تاکنون در سیاست خارجیاش نسبت به عربستان نگاه تند و منفی داشت و حتی اعلام کرد از این کشور در جنگ یمن حمایت نمیکند. اما اخیرا دولت آمریکا در روابط و نگاهش به عربستان دچار نرمش و تغییراتی شده و دلیل اصلی آن نیز احتمالا مساله انرژی است. در واقع بایدن و حزب متبوعش به کمک و همراهی عربستان در انتخابات آتی نیاز دارد چرا که به خاطر مساله تورم و افزایش قیمت بنزین در آمریکا موقعیت و جایگاه متزلزلی پیدا کرده اند.
میشود گفت که بایدن امیدوار است در این سفر از ظرفیت تولید نفت عربستان استفاده کند و عرضه و تولید نفت را افزایش دهد تا به این شکل بتواند تا حدودی قیمتها را کنترل کند. در واقع این معامله در حال وقوع است که آمریکا امنیت عربستان را تامین میکند و ما به ازای آن بر اساس منافع آمریکا، عربستان بازار انرژی را مدیریت خواهد کرد. پیشتر نیز ریاض به عنوان عضو تعیین کننده در کارتل نفتی اوپک پلاس، موافقت کرد که برای کمک به کاهش قیمت نفت خام در جهان، این گروه عرضه نفت را طی دوماه آینده بیش از سقف تعیین شده، افزایش دهد.
بحران اوکراین، تحریمهای انرژی روسیه سبب بالا رفتن قیمت انرژی در دنیا شده است و همه میدانند که اروپا و تا حدودی آمریکا را با بحران جدیدی مواجه ساخته است. اما آنچیزی که به راحتی قابل پیش بینی نبود این بود که عربستان سعودی به عنوان متحد آمریکا و بزرگترین صادر کننده نفت در دنیا، بعد از شروع این بحران از سیاستهای نفتی آمریکا علیه روسیه حمایت نکند! واقعیت این است که مسائلی، چون خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان و خروج تدریجی نیروهایش از منطقه تا ناکارآمدی حمایتهای آمریکا از اوکراین برای جلوگیری از حمله روسیه به این کشور، منطق جدیدی را به کشورهای منطقه از جمله دولتهایی که دههها امنیت و منافع خود را به حضور آمریکا در منطقه گره زده بودند تحمیل کرده است که باید برای تامین منافع و امنیت خود راههایی جز وابستگی به آمریکا را امتحان کنند. بایدن امید دارد عربستان جایگزین نفت و گاز روسیه در شرایط ناشی از جنگ اوکراین باشد، اما به گفته کارشناسان انرژی، عربستان قادر به جبران کمبود نفت صادراتی روسیه نیست.
در مجموع اهدافی که امریکا از سفر بایدن به منطقه دنبال میکند، میتوان چنین گفت که مهمترین آنها عبارت است از حل مسئله انرژی و چالشهای اقتصادی امریکا، و همچنین اعلام حمایت از رژیم صهیونیستی برای جلب اعتماد اسرائیل جهت برخورداری از حمایتهای سیاسی و اقتصادی لابی صهیونیستها در امریکا.
اما آنچه که پیرامون اهداف فوق باید مورد توجه قرار گیرد، این است که وضعیت امریکا در شرایط کنونی به گونه¬ای است که به علت چالشهای داخلی از یک سو، و چالشهای بین المللی نظیر مواجهه با تهدید روسیه و چین، که به دنبال آن راهبرد نگاه به شرق را دنبال می¬کند، به طور عملیاتی و واقعی قادر به حمایت جدی از رژیم صهیونیستی نخواهد بود، خصوصا تهدیدات گسترده و پرهزینه¬ای که اسرائیل از سوی بازیگران منطقه-ای در محیط پیرامونی خود از یک¬سو و از سوی دیگر در سرزمینهای اشغالی و از طرف گروههای مقاومت با آن مواجه است، و همچنین با توجه به بحرانهای سیاسی داخلی جدی نظیر انحلال کنست و رقابتهای احزاب اسرائیلی و نارضایتی شهرک¬نشینان از برخی سیاستهای دولت اسرائیل که بخشی از چالشهای پیش¬روی رژیم صهیونیستی است.
در موضوع تطبیع و عادی سازی روابط با اسرائیل هم باید گفت که در شرایط کنونی که برخی دولتهای خودفروخته و خائن عربی و... در منطقه با نادیده گرفتن جنایتهای صهیونیستها علیه مسلمانان و حتی علیه اعراب و جنگهای تاریخی اعراب با اسرائیل، تلاش میکنند تا با گرفتن امتیازات و انعقاد برخی توافقات اقتصادی و فناوری، ارتباط با رژیم صهیونیستی را عادی نماید، بسیاری از ملتهای منطقه بیدار شده و با هوشیاری نسبت به طرح خیانت¬بار عادی سازی روابط با اسرائیل واکنش نشان خواهند داد و ملتهای ضداسرائیل با هوشیاری و اتحاد و بصیرت سیاسی، مانع از تحقق این طرح ضداسلامی و ضدانسانی خواهند شد؛ که این در واقع همان راهبرد مقابله با طرح عادی سازی است که از سوی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز مورد تاکید قرار گرفته است، که در آن راه مقابله با عادی سازی روابط دولتها با اسرائیل را، هوشیاری و واکنش و اتحاد ملتها در مقابل چنین توطئهای میداند.
پیرامون اجماع سازی امریکا علیه ایران و محور مقاومت نیز باید گفت امریکاها با تحلیل میدانی و قطعی فهمیده¬اند که مقاومت در شرایط فعلی در منطقه غرب آسیا بسیار قدرتمندتر از آن شده است که بتوانند دیگر به راحتی آن را از بین ببرند. در واقع انقلاب اسلامی با ترویج نگاه استقلال و عدم وابستگی و مقابله با سلطه¬پذیری و استعمار و دخالت بیگانگان، این آگاهی و فهم را برای ملتهای و دولتهای منطقه ایجاد کرده است که استعمارگرانی نظیر انگلیس و فرانسه و امریکا و... هیچگاه نفع و سودی به مردم و کشورهای منطقه نرسانده اند و تاریخ حضور استعماری آنها در منطقه، همواره حاکی از دزدی و غارت و سرقت منابع و ثروتهای سرشار منطقه است؛ لذا امریکاییها باید بپذیرند که حضورشان در منطقه دیگر مورد پذیرش ملتها و امت اسلامی نبوده و با قدرتمندتر شدن مقاومت هم روز به روز هزینه حضور آنان در منطقه افزایش خواهد یافت. در واقع خون شهدای مقاومت و فرماندهان شهیدی نظیر حاج قاسم سلیمانی، حاج ابومهدی المهندس و... موجب تنومندتر شدن درخت مقاومت در منطقه و بیدار شدن ملتهای منطقه شده است که اکنون در بسیاری از کشورهای همسایه نیز فریاد مرگ بر امریکا و مطالبه اخراج امریکا از منطقه به گوش میرسد.
آنچه سایر دولتهای نزدیک به امریکا، نظیرعربستان سعودی و... نیز باید توجه کنند آن است که از سرنوشت رهبران عربی نظیر قذافی و مبارک و بن علی و... که همواره همراه با سیاستهای امریکا بودند، اما با سیاست دوگانه امریکا در شرایط بحرانی تنها ماندند و توسط ملتها ساقط شدند درس و عبرت بگیرند و بیش از آنکه به وعدههای پوچ و دروغ امریکاییها اعتماد کنند و امیدوار باشند، بدانند که امریکا تنها تا آنجایی با آنها همراه خواهد بود که منافعش تامین شود.
محمدمهدی صادقی،مسئول بین الملل سازمان بسیج دانشجویی و پژوهشگر امنیت بین الملل