به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، بررسی این موضوع که شهروندان طی کارزارهای انتخاباتی چه چیزی از نامزدها شنیده، دیده یا خواندهاند اهمیت ویژهای دارد، چرا که بر اساس پژوهشهای متعدد، تأثیر رسانهها بر گرایش سیاسی و مشارکت سیاسی، یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در حوزهی دموکراسی است. از آن جایی که امریکاییها اغلب علاقهی چندانی به سیاست ندارند، کمپینها منابع اطلاعاتی مهمی برای آنها بهشمار میروند و عملکرد کاندیداها و پوشش خبری مربوط به آنها طی کارزارهای انتخاباتی از جمله عوامل اثرگذار بر ارزیابی مردم از نامزدهاست. فعالیتهای کاندیداها و پوشش خبری آنها میتواند محرکی برای حضور مردم در رأیگیری و مشارکت سیاسی آنها باشد بهعلاوه گسترش منابع خبری اینترنتی و شبکههای اجتماعی بستری را برای آشنایی با کاندیداها و گفتگو دربارهی آنها نیز فراهم کرده است و میتواند به نفع یا ضرر کاندیدای حاضر در کارزار انتخاباتی موثر باشد.
بر خلاف تصور برخی که گمان میکنند در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ امریکا، ترامپ بهدلیل اظهار نظرهای غیرمتعارف و هنجارشکن بر آگاهی عمومی تسلط داشته است، نتایج مطالعه نشان میدهد که میزان توجه افکار عمومی به هیلاری کلینتون، رقیب دموکرات ترامپ، تقریباً با او برابر بوده است. البته ناگفته نماند که شنیدههای شهروندان از این دو کاندیدا کاملاً متفاوت بود. پوشش خبری و شنیدههای مردم از ترامپ، اغلب شامل روایتهای منفی و انتقاد از او و دیدگاههایش بود، اما در نهایت هیچکدام از این روایتها، به گفتمان غالب و مسلط در میان مردم تبدیل نشد. در نقطهی مقابل، خبر سواستفادهی هیلاری کلینتون از سرور خصوصی ایمیلی در زمان اشتغال او به وزارت امور خارجه که پس از نامهی رییس افبیآی به کنگره بر سر زبانها افتاد، موضوعی بود که اغلب شهروندان دربارهی آن صحبت میکردند. در بازهی زمانی ۱۸ هفتهای مورد مطالعه در این پژوهش، طی ۱۳ هفته، کلمهی «ایمیل» اولین یا دومین کلمهی پرکاربرد افراد در توضیح دیدهها، شنیدهها و خواندههایشان از هیلاری کلینتون بود، در صورتی که افراد در مورد ترامپ به موضوعات متنوعی مثل کنوانسیون، مهاجرت و مکزیک اشاره میکردند و موضوع غالب مشترکی بین آنها دیده نمیشد.
بهعلاوه شناخت و آگاهی امریکاییها نسبت به دو کاندیدای حاضر در انتخابات ۲۰۱۶، تا حد زیادی تحت تأثیر جهتگیریهای حزبی آنها بود. طرفداران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه چیزهای متفاوتی دربارهی نامزدها دیده، شنیده یا خوانده بودند و همانطور که پیشبینی میشد، هر گروه از طرفداران تمایل به تأکید بر جنبههای مثبت کاندیدای حزب خود و جنبههای منفی کاندیدای حزب رقیب داشتند.
پژوهشگر در توضیح رابطهی بین حضور کاندیداها در معرض عموم، افکار و آگاهی عمومی، با میزان مطلوبیت آنها بیان میکند که این رابطه برای هر کاندیدا و در بازههای زمانی مختلف، متفاوت است. برای مثال در بازهی زمانی ۵ جولای تا ۸ نوامبر، در افرادی که نسبت به کلینتون مطلبی شنیده، دیده یا خوانده بودند نسبت به افرادی که چنین تجربهای نداشتند، دیدگاه نامطلوبتری نسبت به کلینتون دیده میشد در حالی که این موضوع برای ترامپ دقیقاً برعکس بود. محبوبیت و مطلوبیت کلینتون بعد از هر سه مناظره و حضور بیشتر او در معرض عموم، افزایش یافته بود، اما بعد از نامهی رییس افبیآی با وجود افزایش حضور کلینتون در افکار عمومی، میزان مطلوبیت او تغییر معنادارای نداشت. همچنین در بازهی زمانی ۵ جولای تا ۸ نوامبر، با وجود برابری نسبی حضور ترامپ در دید عموم و آگاهی عمومی با کلینتون، میزان محبوبیت ترامپ همواره کمتر از کلینتون بود. این مثالها نشان میدهد که رابطهی بین میزان مطلوبیت و میزان حضور نامزدها در دید و افکار عمومی، قابل فرموله شدن نیست بلکه باید برای کاندیداها و بازههای زمانی مختلف، بهصورت جداگانه مطالعه و بررسی شود.
این پژوهش همچنین میزان مطلوبیت ترامپ و کلینتون در سطح فردی را مورد مطالعه قرار داده است. دادهها نشان میدهد طرفداری افراد از یک حزب مشخص، مهمترین عاملی است که میزان مطلوبیت کاندیدا را تعیین میکند و همانطور که واضح است، مطلوبیت کاندیدا در میان افرادی که طرفدار حزب او هستند، بیشتر است و برعکس. رابطهی بین مرد بودن و مطلوبیت کلینتون، رابطهای غیرمستقیم است، به این معنا که مردان دیدگاه مطلوب کمتری نسبت به کلینتون دارند، اما در مورد ترامپ این رابطه مستقیم بوده و مردان دیدگاه مطلوبتری نسبت به او نشان دادند. رابطهی بین سیاهپوست یا اسپانیایی بودن با مطلوبیت کلینتون رابطهی مستقیم بوده و رابطهی آن با محبوبیت ترامپ غیرمستقیم است.
بهعلاوه شنیدن، دیدن با خواندن مطلبی دربارهی هر دو کاندیداها با میزان مطلبویت آنان در دید پاسخدهندگان رابطهی مستقیم داشت.
کلینتون از تأکید و تمرکز رسانهها و مخالفانش بر موضوع ایمیل بیزار بود و سعی میکرد این مسئله را به حاشیه رانده و آن را کماهمیت جلوه دهد، اما تلاشهایش به نتیحه نرسید این موضوع به یکی از مهمترین رویدادهای انتخاباتی او تبدیل شد و شهروندان اغلب نام او را همراه با مسئلهی ایمیل ذکر میکردند. در نقطهی مقابل، ترامپ با پراکندن توجه عمومی از موضوعی به موضوع دیگر و با اظهار نظرها و حرکات غیرمتعارف و انتقاد دائمی از رقیبش توانست توجه زیادی به خود جلب کند، اما این توجه، حتی در مثبتترین حالت نتوانست در افزایش محبوبیت او موثر باشد. بهعلاوه هیچیک از روایات منفی فاش شده از ترامپ نیز برای مدت طولانی در صدر اخبار باقی نماند و به گفتمان غالب مردم تبدیل نشد و تغییری در درصد مطلوبیت او در بین شهروندان ایجاد نکرد. بهعلاوه استراتژی ترامپ در تنزل چهرهی کلینتون بین مردم، یکی از عواملی است که نشان میدهد چرا جمهوریخواهان در اظهارات خود بیان کردهاند که در طی کارزار، به کلینتون توجه بیشتری داشتهاند تا ترامپ.
مروری بر فصل ششم کتاب Words that matter
شیرین سادات احمدی، دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه تهران