به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس آخوندی در تحلیلی که از سوی روزنامه سازندگی منتشر شده، نوشت: «تنش میان ایران و اروپا رو به فزونی است و هیچ نشانهای از اهرمهای مهار وجود ندارد. ریشه این موضوع به تلقی غرب از همراهی ایران و روسیه در جنگ اوکراین باز میگردد و مساله برجام در آن نقش پررنگی ایفا نمیکند. زیانهای این رویارویی غیرقابل جبران و برای هیچ است؛ و این افکار عمومی ملت ایران را بسیار آزار میدهد. عبور از این مرحله نیازمند هوشمندی فراتر از دولت مستقر است. باشد سیاستسازان تدبیری بیندیشند. به فضای رسانههای غربی که نگاه کنید بسیار ملتهب است. دیشب مصاحبه یکی از نمایندههای مجلس اروپا را مستقیم گوش کردم به وضوح میگفت ما در پی این هستیم که طی فرایندی اساسا مشروعیت جمهوری اسلامی ایران را در نظام بینالملل سلب کنیم. باید ریشه این هدفگذاری را جستجو کرد و آن را خشکاند. گرهی که با دست باز میشود را با دندان باز نمیکنند. فضای بسیار شدیدی علیه ایران در افکار عمومی جهان شکل گرفته است. در این فضا، پاسخهای پرخاشگرانه و بهظاهر از موضع قدرت، دقیقاً بازی در زمین جنگسالاران است. این نوع موضعگیریها تنها شواهد مورد نیاز آنان را تکمیل میکند. اگر پیش از جنگ اوکراین تنها لابی اسرائیل در غرب در پی امنیتی کردن پرونده ایران بود، اکنون این مسئله عمومیت یافته و این آستانه پرمخاطرهای برای هیچ است». وی افزود: «در این شرایط باید از هرگونه رویارویی مستقیم خودداری کرد. باید فضا را آرام کرد. در فضای پیشگفته، حل مسأله اوکراین برای ایران در وضعیت حاضر نسبت به حل مساله هستهای و مذاکرات برجام از فوریت بیشتری برخوردار است. غربیها به واقع، از بحث هستهای ایران هیچگاه نگرانی جدیای نداشتهاند و از آن بیشتر به عنوان یک بهانه و ابزاری برای کنترل ایران در نظام بینالملل استفاده میکردهاند و میکنند. این دامی بود که آنان برای ایران پهن کردند و ایران شوربختانه، وارد آن شد و ۲۰ سال است که کشور گرفتار است. ایران از توسعه عقب ماند، تجارت مختل شد، تورم سر به فلک کشید و فقر همهگیر گشت، جامعه فروپاشید و روند سراشیبی همچنان ادامه دارد. با این وجود، کمتر رابطه ایران و غرب به رویارویی مستقیم کشیده شد. لیکن، اروپائیان در مورد اوکراین، حساسیت دیگری دارند. چون آنجا یک صحنه رویارویی تمام عیار غرب و روسیه است و امنیت زندگیشان مطرح است. روسها با رندی و نامردی تمام و ما هم با بیتدبیری و موقعیت ناشناسی تمام وارد بازی روسها شدیم. ایران باید به نحو اطمینانبخشی و مستقل از مذاکرات برجام خود را از بحث درگیری روسیه-اوکراین جدا کند. ایران هیچگونه منافعی در این جنگ ندارد. لجبازی و مقاومت در این ارتباط، هیچ مبنای منافع ملی و یا توجیه اخلاقی ندارد. دستگاه سیاست خارجی باید بهصورت شفاف و آشکار با اتحادیه اروپا وارد مذاکره مستقیم و بیواسطه شود و بگوید که در این ارتباط آمادگی دارد که از غرب ابهامزدایی کامل بکند و بیطرفی خود را در عمل بهاثبات برساند. این اقدام به مفهوم ضعف نیست. توضیح، رفع ابهام و اجتناب از نزاع شرط عقل است».
چنان که متن فوق نشان میدهد، مسئله وزیر اسبق راه و شهرسازی، صرفاً ادعای دخالت ایران در جنگ اوکراین نیست، بلکه او حتی منطبق با لحن همیشه طلبکار غرب، برنامه هستهای را هم عامل گرفتاری و فقر و تورم ایران وانمود میکند. با این حساب و براساس مواضع زیادهخواهانه غرب، داشتن قدرت دفاعی بازدارنده و نفوذ منطقهای (عمق راهبردی) از سوی ایران هم، گرفتاریساز است، چرا که غرب درباره همه اجزای قدرت ایران حرف دارد!
نکته درسآموز که متأسفانه عبرتهای آن از سوی عناصر غربگرا ندید انگاشته میشود، خوش رقصی همین جماعت در برجام و پسابرجام برای غرب است. با وجود واگذاری یا تعطیلی 95 درصد برنامه هستهای ایران در برجام، غربیها به واسطه امثال آقای آخوندی، عملیات فریب را علیه ملت ایران و دولت وقت به اجرا گذاشتند و زیر همه توافقات- از لغو تحریمها، تا قرارداد نفتی توتال و قرارداد 150 فروند فروش هواپیمای ایرباس و بویینگ به ایران- زدند.
آقای آخوندی که خود متهم ماجراست، باید توضیح بدهد چگونه به واسطه عکس یادگاری گرفتن با یک فروند هواپیمای خریداری شده در آستانه انتخابات مجلس (زمستان 1394) افکار عمومی را برای اکثریت گرفتن مدعیان اعتدال و اصلاحات در مجلس فریب داد، اما تمام آن قراردادها چند ماه بعد توسط طرف غربی زیر پا گذاشته شد و صدایی از دولتمردان وقت درنیامد؟ آیا آن زمان برنامه هستهای، موی دماغ غربیها بود، که نبود و واگذار شده بود؟ مسئله اوکراین، بهانه بود، که نبود و هنوز جنگ اوکراین اتفاق نیفتاده بود؟ بنابراین مسئله اروپاییها چه بود که دقیقاً در تمام جزئیات، با نقشه آمریکاییها برای محروم کردن ایران از حقوقش در برجام و قراردادهای کذایی، همراهی کردند؟!
این نکته را هم باید یادآور شد که بخشی از گرفتاریهای فعلی اقتصادی - نظیر افزایش لجام گسیخته قیمت مسکن و تأثیر نهایی آن بر نرخ کلی تورم در کشور- زیر سر بیکفایتی و سوء مدیریت و ترک فعل برخی وزرای اشرافی غربگرا نظیر همین آقای عباس آخوندی است که مسکن مهر را مزخرف میخواندند و در دوره مدیریتی آنها قیمت مسکن 7 برابر گران شد.