به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در ستون یادداشت روز کیهان با عنوان «ناتوانی آمریکا در مقابله با جبهه مقاومت» نوشت: برخلاف مرسوم خلاصه مطلب را همین اول عرض میکنیم که نحوه خیز آمریکا برای مقابله با سیاست منطقهگرایی ایران نویددهنده شکستهای جدید این کشور در آینده است:
۱- مقامات یمن این روزها علیرغم گمانهزنیها و ادعای برخی رسانهها، از عدم تحقق مطالبات ملت یمن مبنی بر تمدید آتشبس و اجرای تعهدات براساس توافق دو طرف و تعلل و تاخیر در ادامه مذاکرات صلح بهدلیل سنگاندازیهای آمریکاییها و سازمان ملل در راه پایان دادن به جنگ سخن گفتند و هشدار دادند وضعیت «نه صلح و نه جنگ» را نمیپذیرند. مهدی المشاط رئیسشورای عالی سیاسی یمن با اشاره به تلاشهای منافقانه و فریبکارانه آمریکا، از ریاض خواسته است در برابر فشارهای آمریکا تسلیم نشود. جریان تحولات برای پایان جنگ یمن نشان میدهد آمریکاییها و صهیونیستها بعداز چند ماه که در گیجی و شوک توافق و برقراری روابط ایران و عربستان به سر میبردند، اکنون ذره ذره در حال خروج از این گیجی و به دنبال توطئهها و سناریوهایی برای جلوگیری از تحقق پیامدها و دستاوردهای منطقهای و بینالمللی این توافق مهم در جهت جلوگیری از کاهش نفوذ و هژمونی خود در منطقه هستند.
۲- علی رغم اینکه عربستان در چندماه اخیر نشان داده که دیگر دوران گاو شیرده بودنش برای آمریکا تمام شده، اما با توجه به تأثیرگذاری عربستان بر جهان عرب و وابستگیهایی که ریاض هنوز به واشنگتن دارد، آمریکا برخلاف مواضع فریبکارانه رسانهای خود که از صلح صحبت میکند، با فشارها و تحمیل شرایطی به دنبال مانعتراشی در روند پایان جنگ یمن است تا عربستان را از برداشتن هرگونه گام جدی به سوی صلح ناتوان کند و همچنان وابسته به خود نگه دارد. در نتیجه یمن هرگز روی صلح به خود نبیند و روند برگشت سوریه به آغوش جهان عرب تحتالشعاع قرار گیرد، ریاض به آغوش جبهه مقاومت پناه نبرد و مشکلات در عراق و پروندههای لبنان و فلسطین حل نشود و صهیونیستها در برابر بحرانهای داخلی و خارجی نفسی تازه کنند و به این ترتیب ادامه حیات سیاسی و نفوذ خود در منطقه را حفظ و سیاست منطقهگرایی جمهوری اسلامی را با چالش روبه رو نماید. البته جمهوری اسلامی با رقم زدن سریع تحولات جدید در میدان و دیپلماسی به خوبی نشان داده که سیاست چندجانبهگرایی و همسایگی و آسیاگراییاش را از مرحله دستاندازها عبور داده و دیگر با هرگونه چالشی متوقف نخواهد شد و دست وپا زدنهای آمریکا در مقابل سیاستهای مدبرانه جبهه مقاومت برای اخراجش از منطقه بیفایده است.
۳- آمریکا و غربیها در ابتدا در یک اشتباه محاسباتی، جنگ علیه یمن را با ادعای مبارزه با هلال شیعه و محور جبهه مقاومت و کشاندن جنگ به داخل ایران آغاز کردند، اما تصور نمیکردند که با یک ملت مقاوم و فهیم روبهرو و مجبور به عقبنشینی از این هدف و اعلام شکست آن شوند. در خطای محاسباتی دیگر امیدوار بودند که با حملات هوایی از بیرون و ایجاد شورش در داخل، کنترل یمن را به طور کامل به دست بگیرند، اما پس از هشت سال نه در حملات از بیرون موفقیتی کسب کردند و نه در شوراندن مردم علیه انصارالله! بلکه خود با حملات بیامان در منطقه روبه رو شدند. حال نیز به نظر میرسد در اشتباه محاسباتی دیگری تلاش دارند با سوءاستفاده از روند تحولات یمن که مجبورند به آن تن دهند، با قطع حملات خارجی تحت عنوان پایان جنگ، با اخلال و تعلل در روند ایجاد صلحی فراگیر، تمرکز خود را بر تفرقه افکنی و تقسیم یمن با تشکیل مجلسی به نام مجلس انتقالی جنوب از طریق برگزاری اجتماع مشورتی عدن توسط گروهی به نام جداییطلبان و نهایتا جنگ داخلی و نارضایتی یمنیها بگذارند. اما علاوه بر این که تیم مذاکرهکننده یمنی بر پایان جنگ ذیل تمامیت ارضی تاکید کرده، به دلیل روحیه استکبارستیزی و نفرتی که از جنایات آنها در ملت یمن ایجاد شده، چنین سناریویی موفق نشده و نخواهد شد، چراکه بیعت قبایل مختلف با انصارالله اتحاد و وحدت ملت یمن را گسترش سرزمینی داد و همین باعث شد که متجاوزان هم در آسیب رساندن به انصارالله ناکام بمانند و هم در حملات خارجی و تلاش برای جنگ داخلی شکست بخورند و مجبور به پذیرش پایان جنگ بدون هیچ دستاوردی شوند.
۴- خباثت و توطئه دیگر غربیها این است که میخواهند دو طرف جنگ را انصارالله و شورای ریاستی منصوب عربستان و به اصطلاح یمنی – یمنی و به عبارتی صنعا- عدن القا و معرفی کنند، در حالی که جنگ از سوی عربستان با حمایت آمریکا و اسرائیل و کشورهای غربی بر ملت یمن تحمیل شد و اکنون ریاض با درک فریبکاریهای آمریکاییها مجبور شده با نزدیکی به ایران و چین و دوری از واشنگتن، راه نجاتی از گرداب این جنگ پیدا کند. هرچند طرفین مذاکره کننده موافقاند که پیشرفتهای زیادی حاصل شده، اما تحلیلگران سیاسی یمن علت به تاخیر افتادن مذاکرات صنعا را فشارهای آمریکاییها بر عربستان و تلاش برای بازتعریف جایگاه ریاض در افکارعمومی و تبدیل شدن متجاوز از یک طرف اصلی جنگ، به نقش میانجی بین طرفهای یمنی میدانند تا سعودیها براساس کنوانسیونهای بینالمللی از پذیرش تعهدات مربوط به بازسازی یمن و پرداخت غرامت یه یمنیها مصون بمانند و یمن با چالشهای اقتصادی و سیاسی و بحرانهای اجتماعی در آینده گرفتار شود. برهمین اساس است که اصرار داشتند مذاکرات و سفر سعودیها به صنعاء پشت درهای بسته انجام نشود و علنی و رسانهای شود و ریاست هیئت سعودی نیز بعداز مذاکرات در توئیتر نوشت: «برای حمایت از گفتگو بین گروههای یمنی به صنعاء سفر کردم». فرستاده سازمان ملل هم با همین نگاه ابتدا به دیدار رئیسشورای عالی سیاسی جنبش انصارالله در صنعا و سپس به دیدار رئیسشورای به اصطلاح ریاستی منصوب عربستان در عدن رفت تا طرفهای درگیر جنگ را یمنی – یمنی القا کند؛ لذا تحلیلگران معتقدند القای میانجیگری عربستان، خود مانع تحقق صلح خواهد شد و میتواند تفاهمات انجام شده را بهکلی از بین ببرد. به همین دلیل این تلاشها با واکنش تند یمنیها مواجه شد و شورایعالی سیاسی یمن هشدار داد «ادامه مذاکرات با سعودیها بر این اعتبار است که عربستان بعداز آمریکا، جنگ علیه یمن را رهبری میکند و طرف اصلی ما در جنگ است» و تیم مذاکره کننده صنعا نیز دامنه توافق صلح را «از صعده تا المهره» اعلام کرد.
۵- توصیه به برادران سعودی این است که اگر صادقانه و براساس منافع و امنیت ملتهای منطقه و واقعیتهای موجود پای کار پایان جنگ یمن آمدهاند، هوشیار باشند که آمریکا بعداز خارج شدن از شوک و بهت این اتفاقات مبارک برای منطقه، نه احتمالا بلکه قطعاً دست به توطئههایی علیه هیئت حاکمه و سیاستهای عربستان و فشار بر ریاض خواهد زد که به نظر میرسد سفر غیرمنتظره و مخفیانه رئیسسیا بعداز سفر دو مقام سیاسی امنیتی آمریکا به عربستان و همچنین سفر مشاور امنیت ملی (مجددا) و آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا در روزهای آینده به ریاض آنگونه که بلومبرگ فاش کرده، مقدمه و پیشزمینه این تحلیل و برای سناریونویسی توطئهها باشد. خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ ماموریت این سفرها را تاثیرگذاری بر ازسرگیری روابط ایران و عربستان، سوریه و اعراب و پایان جنگ یمن عنوان کرده که به گفته مقامات آمریکایی این تحولات «آسیب بزرگی برای منافع آمریکا در منطقه به همراه خواهد داشت». نشریه آمریکایی نشنال اینترست هم از پشت پرده سیاستها و اهرمهای فشار کاخ سفید برای ناامن کردن عربستان پرده برداشته و نوشته است «اکنون که سیاست عربستان در زمینه نفت در تضاد با منافع ایالات متحده است، زمان اولتیماتوم فرارسیده: ریاض یا باید نفت را تأمین کند و یا باید امنیت را از دست بدهد!»؛ لذا سعودیها باید در برابر فشارهای آمریکاییها کمربندها را برای امنیت و آسایش منطقه و به نمایش گذاشتن یک کشور مستقل و سیاستی عزتمندانه محکم ببندند.
در این صورت حتما جبهه مقاومت پشت آنها خواهد بود. البته قبل از اینکه با فشارهای آمریکا روند صلح در یمن به بنبست بخورد، منطقی است که ریاض باتوجه به تجربیات قبلی خود به سرمایهگذاریها در زمینه اقتصادی و به ویژه نفت آرامکو به خوبی میاندیشد تا دوباره در تله آمریکاییها گرفتار نشود. نکته مهمتر این که رئیسشورای عالی سیاسی جنبش انصارالله نتیجه هرگونه بن بستی را فراتر از عربستان عنوان کرده و به کشورهای اروپایی هشدار داده است «در چنین صورتی دیگر نخواهیم پذیرفت که یمن وارد تنش نظامی جدیدی شود و آمریکا و انگلیس جان سالم
به در ببرند.»
۶- با توجه به برخی اطلاعات مبنی بر فشارهای آمریکا به عربستان و امارات برای تبدیل کردن برخی از جزایر یمنی به پایگاههای نظامی آمریکا، فرانسه و انگلیس، مقامات یمنی فاش کردند «مسلّم شده صهیونیستها در برخی از جزایر یمن حضوری نظامی و دستکم اطلاعاتی و جاسوسی دارند».
اول این که برخلاف آنچه که گفته شده «تحقق صلح فراگیر در یمن در نهایت به عقبنشینی نیروهای عربستان و امارات و در پی آن خروج نیروهای آمریکا و غربیها و اسرائیل منجر میشود»، نیروهای مقاومت و مسئولان یمنی هوشیارانه خروج اشغالگران از خاک کشورشان را زمینه و پیش شرط اصلی تحقق صلح میدانند نه نتیجه صلح!..
ثانیا آنگونه که المیادین خبر داده است، دیدگاه عربستان پس از اعلام رسمی پایان جنگ، رایزنیهای یمنی – یمنی با نظارت سازمان ملل و سرپرستی عربستان است و تلاش خواهد کرد توافقی برای مرحله انتقالی دو ساله حاصل شود. براین اساس به نظر میرسد اولا کشوری که خود یک طرف اصلی جنگ است نمیتواند سرپرستی روند تحقق صلح و انتقالی را برعهده بگیرد. ثانیا تعیین بازه زمانی دو ساله برای روند انتقالی، اقدامی هدفدار و نشان از خبرهای پشت پرده آمریکا برای خرید زمان در جهت تاثیرگذاری بر تصمیم ملت یمن دارد. چراکه فضای کنونی به غربیها و صهیونیستها اجازه نمیدهد که بتوانند روند انتقالی تاثیرگذاری و اهداف خود را دنبال کنند؛ لذا سرعت عمل و هوشیاری جبهه مقاومت و بهخصوص مسئولان یمنی میتواند فرصت فریبکاری و زمینه سوءاستفاده از افکارعمومی و دخالت از طریق سفارتخانههای غربی و سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل در آینده را از آمریکا بگیرد.
چنانکه پس از بیانیه نفاقآلود شورای امنیت درخصوص یمن، تحلیلگران بینالمللی و منطقهای این بیانیه را تلاشی برای بازگشت به خانه اول تلقی و سازمان ملل را متهم به زشتترین شیوههای نفاق و ابزاری برای تحقق اهداف آمریکا و انگلیس متهم کردهاند؛ لذا نیروهای مقاومت یمن که تاکنون در مقابل جنگ تحمیلی ایستادهاند و شهید دادهاند و از کشورشان دفاع کردند، همچنان با هوشیاری آماده دفاع از کشور و ملت و ارزشهایشان به خصوص در پساجنگ هستند چراکه آمریکا با حمایت از جریانی تحت عنوان «اصلاحطلبان یمنی!» روی ایجاد تفرقه و تجزیه یمن در پساجنگ حساب ویژهای باز کرده است. «حزبالاصلاح یمن» جزو اولین گروههای سیاسی بود که خواهان مداخله ائتلاف متجاوز سعودی در این کشور شد، اما با مقاومت ملت یمن به حاشیه رانده شد.
۷- قطعا اسرائیلیها و آمریکاییها برای خنثی کردن مسیر جدید در منطقه برنامهریزی و اقدام خواهند کرد، اما برداشتن گامهای مدبرانه و جسورانه از سوی کشورهای منطقه بهخصوص ایران و عربستان، به آنها این اجازه را نخواهد داد که دستاوردهای بزرگ سیاست منطقهگرایی و آسیاگرایی و همسایگی را دستخوش ناملایمات کنند، چنانکه سفر رئیسجمهور ایران به سوریه و تفاهمات انجام شده مهر تاییدی بر این ادعا است!