به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، جلسه رونمایی از کتاب «انوار بازنوشته» امروز ۲۱ شهریورماه با حضور حامد صافی، نویسنده اثر، محمدرضا سنگری پژوهشگر و منتقد در سالن سلمان هراتی برگزار شد.
حامد صافی در معرفی این کتاب پژوهشی گفت: «انوار بازنوشته» بررسی انتقادی روایتهای عاشورا از آغاز تا پایان قرن ۷ است. منظور از روایتهای عاشورا در این اثر روایتهای تاریخی است که در منابع مکتوب ثبت شده است.
وی روش کار در این اثر را مبتنی بر نظریه فزون متنیت معرفی کرد و افزود: بر اساس این نظریه، هیچ متنی آفریده نمیشود مگر اینکه از متون پیش از خود الهام گرفته باشد. طبق این نظریه متون از لحاظ تقدم و تاخر و تاثیر متون متقدم بر متون متاخر مورد بررسی قرار میگیرند.
صافی اظهار کرد: از آنجا که متون متاخر در بافت زمانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی متفاوتی آفریده میشوند، دچار دگرگونیهایی میشوند که در نظریه فزون متنیت گشتار نامیده میشوند. بر این اساس، روایتهایی در این بازه زمانی (آغاز منابع مکتوب تا قرن ۷) مدنظر قرار گرفته که بده بستان متنی با هم داشتهاند و ارتباط فزون متنی با هم دارند. من تلاش کردم با مقابله روایتها و تجزیه آنها در حد گزاره و پیرفت، نشان دهم که این متون چطور بازنوشته شدهاند.
وی درباره نام اثر نیز بیان کرد: عنوان این کتاب برگرفته از «الواح بازنوشته» اثر ژرار ژنت (زبان شناس فرانسوی و صاحب نظریه فزون متنیت) انتخاب شد و من «انوار بازنوشته» را با الهام از این اثر انتخاب کردم؛ به این اعتبار که روایتهای عاشورا نورهایی هستند که در متون بازنوشته شدهاند و تلاش کردم این دگرگونیها، گشتارها و تغییرات را در متون بررسی کنم.
صافی تشریح کرد: روایتها در این کتاب به چند دسته تقسیم شدهاند که یکی از آنها، پیش متنهای اولیه است که امروز برخی از آنها در دسترس ما نیستند. مثل مقتل ابی مِخنَف و ما نمیتوانیم بگوییم چه تغییراتی نسبت به متن اصلی بوجود آمده است. شاید یکی از ارزشمندترین پیش متنهای اولیه، کتاب الفتوح ابن سعد کوفی است که از نظر تاریخی بر تاریخ طبری تقدم دارد و در متون بعد خود هم تاثیر بسزایی داشته است. دسته دوم، متونهای در دسترس ما هستند مثل تاریخ طبری. دسته سوم متون، بیشمتنها یا فزونمتنها هستند که برگرفته از پیش متنهای نسل اول یا دوم هستند.
وی منظور از انتقاد و نقد روایتپژوهی را تحلیل متن و تجزیه آن به بخشهای کوچکتر و روایت موشکافانه معنا کرد و افزود: واژه انتقاد با آنچه امروز در افواه و ادبیات سیاسی نقل میشود، تفاوت دارد؛ به طوریکه تجزیه و تحلیل روایتها همان انتقاد است. ما در روش نقد پژوهشی اثر را میشکافیم، تکه تکه میکنیم و جزء جزء آن را بررسی میکنیم.
در ادامه این نشست، محمدرضا سنگری که به عنوان کارشناس و منتقد در جلسه حضور داشت نیز گفت: یکی از مقولههایی که فقد و فقر آن در مطالعات عاشورایی وجود دارد، برخورد انتقادی با متنها، کنار هم چیدن متنها، کشف روابط متن، کاستیهای آنها و ارزیابی و ارزشیابی آنها است.
وی ارزیابی را به معنای فراروی قرار دادن دادهها و اطلاعات و بعد ارزشیابی آنها معنا و در ادامه تاکید کرد: اگر قرار باشد اندکی درنگ داشته باشیم، باید بدانیم چرا برخی بخشها حذف شده و چرا حذف صورت گرفته است؟ گاه یک واژه حذف میشود و آن واژه نگاه ما و فهم ما را از یک حادثه دستخوش تغییر و تحول میکند. این امر در متون تاریخی ما کم نیست.
ویژگیهای عاشورا
سنگری اظهار کرد: قصه کربلا و ماجرای عاشورا چند ویژگی دارد که آن را با دیگر متنهای تاریخی و وقایع تاریخی متفاوت میکند. نکته اول این است که رویدادها معمولا وقتی از نقطه ولادت خود فاصله میگیرند رنگ میبازند و در تاریخ گم میشوند و تنها یک واقعه در تاریخ وجود دارد که هرچه از مبدا خود فاصله گرفته، درخشانتر شده و تاریخنویسان بیشتر به آن پرداختهاند؛ این واقعه عاشوراست.