گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو_ با وجود گذشت ۴۴ سال، بافت اصلی خیابان طالقانی و مفتح تقریبا هنوز مانند آن روزها باقی مانده است. هنوز روبه روی ساختمان سفارت سابق آمریکا در خیابان طالقانی بورس صنایع دستی است و هتل مشهد و هتل صحرا سر جای خود هستند. هتل صحرا جایی است که به آن هتل آمریکایی هم میگفتند. گفته میشود آمریکاییها قبل از حمله نافرجام طبس از اتاقهای این هتل به جاسوسی و دیدزنی و مراقبت سفارت ـ محل نگهداری جاسوسها ـ میپرداختند.
از نکات قابل توجه اینکه سفارت آمریکا تا منطقه بازار تهران حدود ۱۰ دقیقه و تا سفارتخانههای روسیه و بریتانیا و فرانسه حدود ۵ دقیقه فاصله دارد. روشن است که مکان یابی سفارت هوشمندانه بوده تا بتوان درک دقیقی از ساختار اجتماعی و مردم، فارغ از تبلیغات حکومت پهلوی پیدا کرد.
ساختمان سفارت از دیوارهای کوتاهی برخوردار است. بالای در اصلی، لاشه بخشی از هلی کوپترهای آمریکایی جامانده از عملیات طبس گذاشته شده تا نشانهای از پوشالی بودن ابرقدرت جهان باشد.
سفارتخانه حدود ۱۰۰۰ متر در خیابان طالقانی امتداد دارد و در این ۱۰۰۰ متر، ۴ در تعبیه شده است. در اصلی در میانه قرار گرفته است و در کنار آن، هنوز هم نشان ایالات متحده دیده میشود. البته رنگ و رو رفته و کمی هم تخریب شده است.
سفارت آمریکا در تهران را معماری به نام «ایدس وان در گراکت» بنا کرده است. وی سفارت آمریکا در آنکارا و کپنهاگ و مهمتر از این دو، ساختمان پنتاگون را هم ساخته است. گفته میشود طرح ساختمان به دلیل شباهت به طرح دبیرستانهای آمریکایی در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ آمریکا، توسط کارکنان آن «هندرسون های» (دبیرستان هندرسون) لقب گرفت. لوی هندرسون نام نخستین سفیر آمریکا در ایران پس از ساخت سفارتخانه است.
سفارتخانه نسبت به سال ۱۳۵۸ تغییرات چشمگیری را به خود دیده است. بخشی از قسمت شمالی سفارت در حال حاضر تبدیل به باشگاه ورزشی شده و در بخش جنوبی هم کتابفروشی تاسیس شده است. دیوارها هم فرق اساسی با قبل پیدا کرده و روی آنها شعارهای انقلابی و ضد آمریکایی نوشته شده است. همان دیوارهایی که یکی از محبوبترین چشم اندازها برای عکاسان رسانههای خارجی است و نسبت به کوچکترین تغییر در آرایش و شعارهای حک شده روی آن حساس هستند و معروفترین رسانههای آمریکایی درباره آن تحلیل و تفسیر مینویسند. در محوطه داخل سفارت نیز تغییراتی دیده میشود؛ بهعنوان مثال تعدادی سوله و ساختمان ساخته شده که کاربری آنها از سالن اجتماعات گرفته تا رستوران و نمازخانه است.
از مهمترین ساختمانهای قدیمی در سفارت میتوان به یک ساختمان دوطبقه در میانه سفارت اشاره کرد که خانه سفیر بوده و مدتی ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در همین ساختمان زندگی میکرده که البته در حال حاضر متروکه و بسته است.
ساختمان اصلی سفارت به «شمسی» معروف است که ۳ طبقه دارد؛ ۲ طبقه اصلی و یک طبقه زیرزمین. برای ورود به این ساختمان، هم میتوان از در مقابل خیابان استفاده کرد و هم از در پشتی. به نظر میرسد در پشتی صرفا برای استفاده کارکنان سفارت و در جلویی برای مراجعین بوده است. در کنار درها مجسمههایی از نماد کاریکاتوری مجسمه آزادی و دیپلماتهای دستگیر شده آمریکایی دیده میشود.
با وجود آنکه سالها از تسخیر سفارت آمریکاییها در تهران میگذرد، اما هنوز هم وقتی در محوطه اش قدم میزنی میتوانی با تمام وجود غیرت و خروش انقلابی دانشجویان پیرو خط امام (ره) را حس کنی.
«در ساعت ۱۱ پیش از ظهر گروهی از تظاهرات کنندگان وارد محوطه سفارت شدهاند و به طرف درب ورودی طبقه پایین دفترخانه پیشروی کردند. تمام پرسنل در طبقه بالا هستند، تفنگداران دریایی در طبقه پایین برای متفرق ساختن تظاهرات کنندگان از گاز اشکآور استفاده میکنند.» (مجموعه اسناد لانه جاسوسی، جلد ۱، ص ۴۷۲).
ساختمان شمسی بهعنوان قلب تپنده و مرکز فتنه در لانه جاسوسی از بیرون در چوبی داشته، اما در واقع در پشت آن درفلزی اصلی پنهان بوده است. البته بهدلیل تغییرات صورت گرفته در حال حاضر آن در برداشته شده است. شخصیتها و مهمانان با ماشین رو به روی این ساختمان پیاده میشدند و چند پله را طی کرده، وارد ساختمان میشدند. هر کسی اجازه ورود به این ساختمان را نداشت. فقط کسانی که کارمند رسمی و به اصطلاح دیپلمات بودند در این ساختمان حضور داشتند و کلیه کارهای اداری را نیز کارمندان آمریکایی انجام میدادند. اما برای ورود به طبقه دوم ساختمان شمسی نیز نیاز به یک کارت مخصوص بود و همه کسانی که در طبقه اول بودند اجازه رفتن به طبقه دوم را نداشتند. اتاق لینگن کاردار سفارت در همین طبقه بود. طبقه دوم ساختمان دارای اتاقهای مختلفی از جمله اتاق شیشهای، اتاق جعل اسناد و اتاق کشف رمز و ... است. همچنین اتاق خانم سوئیفت رئیس قسمت سیاسی سفارت نیز در این طبقه بوده است که این طبقه بهوسیله یک در فولادی آهنی گاوصندوقی محافظت میشود.
در خصوص در ورودی باید گفت در زمانی که دانشجویان به سفارت حمله میکنند کارمندان در طبقه دوم در آهنی را بسته و مشغول از بین بردن اسناد محرمانه بودهاند از همین رو دانشجویان برای ورود به داخل پشت در آهنی آتش روشن میکنند، اما آمریکاییها با تصور اینکه دود ایجاد شده ناشی از گاز خفهکننده است، ترسیده و درب ورودی طبقه دوم را باز میکنند و به این وسیله دانشجویان میتوانند از سد درفولادی مخصوص برای حفاظت از مکانهای امنیتی عبور کنند.
بر دیوار راهرویی که به اتاقهای طبقه دوم منتهی میشود تصاویری از جنایتهای آمریکا علیه مردم ایران و کشورهای منطقه به چشم میخورد.
اتاق شیشه ای؛ امنترین نقطه سفارت در طبقه دوم اولین اتاقی که به چشم میخورد؛ اتاق شیشهای است. در وسط آن یک میز کنفرانس بزرگ وجود دارد؛ روسای قسمتهای مختلف سفارت داخل آن جلسات خود را تشکیل میدادند. همچنین برای مکالمات سری از آن استفاده میشده است، زیرا اگر دستگاه استراق سمع درون آن کار گذاشته شده بود، بلافاصله کشف میشد.
این اتاق بهدلیل قابلیتهای حفاظتی دارای خلأ شنود اطلاعاتی بوده و امکان شنود مذاکرات وجود نداشته است، از نکات دیگر در مورد این اتاق میتوان به این مسئله اشاره کرد که اتاق در یک محفظه بتونی تعبیه شده که در اطراف آن را سیمهای مسی برای جلوگیری از شنود مکالمات فراگرفته است. در اتاقهای بعدی وسایل و تجهیزات جامانده از آمریکاییها که امروز در قالب موزه به نمایش گذاشته شده، وجود دارد. از جمله میتوان به تجهیزات امنیتی برای ارتباطگیری و نیز از بین بردن اسناد و اطلاعات در قالب دستگاههای خردکن و پودرکن کاغذ در اندازههای مختلف اشاره کرد.
با توجه به اینکه آمریکاییها در سفارت از دستگاههای پیشرفته کاغذ خردکن و همچنین دستگاه خردکن فلاپی استفاده میکردند و در زمان تسخیر نیز خیلی از اسناد را نابود کرده بودند، اما بهواسطه تلاش و خلاقیت دانشجویان خیلی از خرده کاغذها و رشتههای آن را بازسازی کرده و در ادامه دانشجویان انقلابی توانستند اسناد جاسوسی آمریکاییها در ایران و منطقه را در قالب ۶۴ کتاب تنظیم و منتشر کنند.
در ادامه اتاق جعل اسناد است، در این اتاق طبق آنچه از آمریکاییها بهجا مانده جدیدترین تجهیزات و دستگاههای چاپ پاسپورت و کارت شناسایی وجود دارد. این در حالی است که وجود چنین تجهیزاتی در یک سفارت قابل توجیه نیست مگر آنکه آمریکاییها علاوه بر انجام وظایف دیپلماتیک خود به دنبال اهداف جاسوسی و دخالت در امور ایران بودهاند.
همه اتاقهای طبقه دوم به همدیگر ارتباط دارند البته بعضی از اتاقها که به لحاظ امنیتی از اهمیتی بالاتری برخوردار بوده و برای ورود به آن باید نکات امنیتی دقیق تری رعایت میشد.
در ادامه به اتاق کشف رمز میرسیم که بهعبارتی مرکز اصلی سفارتخانه بوده است، وظیفه اصلی آن کشف رمز نامههای طبقه بندی ارسالی از سوی آمریکا و سایر مراکز مرتبط بوده است.
این اتاق ضریب امنیتی بالایی داشته و شخصی بنام مترینکو که آدم بسیار تند و متعصبی بوده، مسئولیت آن را داشته است. کلیدهای رمز هرچند روز یکبار از آمریکا بهصورت کارتی که در داخل یک بسته پلاستیکی فشرده با مهر و موم ارسال میشده و طوری بوده که اگر کسی آن را باز میکرد دیگر نمیتوانسته ببندد. هر کارت هم فقط یکبار مصرف بوده است.
اتاق کشف رمز در زمان راه اندازی در قالب یک بسته توسط یک هلی کوپتر به محل سفارت منتقل شده و بدون حضور کارگران ایرانی در ساختمان سفارت نصب شده است، اتاق دارای سیستمهای امنیتی پیچیدهای است که بهعنوان مثال میتوان به سیستم سنجش وزن و سیستم چشمی اشاره کرد؛ تدابیر امنیتی در نظر گرفته شده بهطوری بوده که فقط یک نفر میتوانسته به این اتاق وارد شود. از تجهیزات اتاق کشف رمز میتوان به دستگاههای مختلف تلکس و دستگاه تفکیک ارسال اطلاعات چند رسانهای اشاره کرد. همچنین یک دیش در حیاط سفارت قرار داشته که روی آن یک روکش گنبدی شکل کشیده شده که مستقیم به ماهواره وصل میشده و اطلاعات را به واشنگتن مخابره میکرده است. همچنین یک خط تلفن مستقیم به واشنگتن نیز وجود داشت.
در انتهای راهرو اتاق مربوط به دستگاههای استراق سمع وجود دارد که وظیفه آن شنود اطلاعاتی در داخل کشور و همچنین کشورهای منطقه بوده و میتوانسته تمامی خطوط تلفنی در ایران از دربار شاه گرفته تا شخصیتها و افراد مورد نظر را مورد شنود اطلاعاتی قرار دهد. در این خصوص باید به این نکته اشاره کرد که تجهیزات استراق سمع و مخابراتی آمریکاییها به حدی پیشرفته بوده که به راحتی کشتیهای شناور در خلیج فارس را با فرکانس پایین میتوانستند شنود اطلاعاتی کنند.
در بخش پایانی بازدید از لانه جاسوسی با اتاقی مواجه میشویم که به تصاویر مختلف از این واقعه تاریخی و انقلابی اختصاص دارد.
در قسمتی از این اتاق تصاویر گروگانگیرهای آمریکایی دیده میشود، که دانشجویان در روز کریسمس در حال دادن هدیه به گروگانها در سفارت دیده میشوند. همچنین تصاویری مربوط به اجرای مراسم روز عید پاک در کتابخانه سفارت وجود دارد که نشان میدهد سه کشیش آمریکایی به سفارت آمدهاند تا مراسم عید پاک را اجرا کنند.
از عکسهای سیاه و سفید قدیمی که زیاد هم هستند و باعث میشود تا با وسواس بیشتری به عکسها خیره بشویم تجمعات مردمی در حمایت از اقدام دانشجویان در طول ۴۴۴ روز تسخیر سفارت است. در این میان تصاویر مربوط به مراسم عاشورای سال ۵۸ مقابل سفارت دیده میشود که شهید مهدی رجب بیگی، دانشجوی مسلمان پیرو خط امام (ره) پشت بلندگویی ایستاده و برای مردم نوحه میخواند و مردم در حال سینه زنی هستند. نوحه شعری بوده است در مذمت جنایات آمریکا و پلیدیهای استکبار جهانی و مدح بیداری مردم سراسر جهان و انقلاب مردم ایران. ترجیعبندی که مردم تکرارش میکردند این بود «کار آمریکا بود/ نقشه سیا بود/ مرگ به کارتر/ مرگ به کارتر»
در بخشی از این اتاق تصاویر دانشجویانی که در تسخیر سفارت شرکت داشتند و بعدا در دوران دفاع مقدس شهید شدند دیده میشود و در این میان تصویرشهید محسن وزوایی بیشتر به چشم میخورد با جدیت انقلابیاش که در دوران تسخیر سفارت به دلیل تسلط به زبان انگلیسی مسئولیت سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام را برعهده داشت.
بازدیدمان از موزه ۱۳ آبان پایان یافته و در حال برگشت در محوطه لانه جاسوسی با صندلیهایی مواجهه میشویم که حکایت از آماده سازی محموطه سفارت سابق آمریکا برای پخش زنده سخنان سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در خصوص عملیات طوفان الاقصی و موفقیتهای جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است.
به نظر میرسد در این دوران شعار " مرگ برآمریکا " و استکبارستیزی وارد مرحله جدیدی شده است و این بار افشای چهره جنایتکار رژیم صهیونیستی مصداق استکبارستیزی است و دانشجویان آگاه در سال ۱۴۰۲ همچون دانشجویان سابق که در سال ۱۳۵۸ اقدام به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران کردند هنوز هم برهمان عهد هستند و معتقداند استکبارستیزی تعطیل بردار نیست و نابودی اسرائیل مصداق عملی شعار مرگ بر آمریکا است.