به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، این تحلیل را وبسایت BBC فارسی منتشر کرده و نوشت: حالا دیگر جنگ غزه، تنها یک درگیری نظامی محدود به اسرائیلیها و فلسطینیها نیست. نه تنها منافع غرب در کشورهایی مانند عراق و سوریه به چالش کشیده شده، بلکه بعد از مدتها پای کشوری مانند بریتانیا نیز به حملات نظامی در خاورمیانه باز شده است. این در حالی است که جلوگیری از گسترش دامنه درگیریهای جنگ غزه، یکی از مهمترین اولویتهای سیاست خارجی کشورهای اروپایی و آمریکا بوده است.
ایران و متحدانش امیدوارند که ناامنی در دریای سرخ و ادامه تنش به شرایطی بیانجامد که غرب ناچار شود جلوی ادامه حملات اسرائیل را در غزه بگیرد. این در واقع یکی از مهمترین کارتهای ایران و متحدانش در «محور مقاومت» محسوب میشود که حالا آن را بازی کرده است. دریای سرخ از نظر اقتصادی و سیاسی، اهمیتی خارقالعاده برای اروپا و آمریکا دارد و در معادله هزینه-فایده این کشورها، ضررهای ناامنی جدی در این منطقه میتواند بر فواید پشتیبانی همهجانبه از اسرائیل بچربد.
برای رسیدن به چنین شرایطی، حوثیها باید بتوانند در برابر قدرت نظامی کشورهایی مانند آمریکا و بریتانیا مقاومت کنند. این مقاومت نه تنها شامل حفاظت از تواناییهای نظامیشان است، بلکه آنها باید لزوما به پیروزیهای نظامی نیز دست پیدا کنند. طبیعتا این پیروزیهای نظامی هیچ شباهتی به دستاوردهای نظامی طرف روبهرو نخواهد داشت. اما واقعیت این است که آنها برای ضربهزدن به غرب، نیازی ندارند که ارتشهای مجهز آمریکا و بریتانیا را به کلی شکست بدهند. آنچه آنها و هوادارانشان نیاز دارند، قانع کردن شرکتهای بزرگ کشتیرانی مبنی بر ناامن بودن مسیر دریای سرخ است.
پرسش بزرگ در حال حاضر این است که حوثیها تا کجا میتوانند به حملاتشان در دریای سرخ ادامه بدهند؟ در آغاز جنگ داخلی یمن، گروه حوثیها، شبهنظامیانی نه چندان پیچیده به نظر میرسیدند که توانایی خارقالعادهای برای اثرگذاری بر تحولات سیاسی بینالمللی ندارند. وقتی عربستان سعودی با تشکیل ائتلافی نظامی تصمیم گرفت با حوثیها برخورد کند، به این انتظار دامن زد که حیات این گروه به شماره افتاده است. اما حوثیها نه تنها موفق شدند در برابر عربستان مقاومت کنند، بلکه در تمام این سالها، آرام آرام به یک نیروی نظامی جدیتر و مجهزتر تبدیل شدند؛ تا جایی که حالا دیگر شلیک موشک یا استفاده از پهپادهای نظامی پیشرفته، برای ناظران پرسشبرانگیز نیست.
به همین دلیل هم وقتی جنگ غزه آغاز شد، در لابهلای تحلیلها در ارتباط با ابزارها و توانایی جمهوری اسلامی در دامن زدن به ناامنی و عقبراندن اسرائیل، گروه حوثیها به عنوان یک گزینه مهم مطرح بود. این گروه، برخلاف دیگر گروههای شبهنظامی شیعه که از سوی ایران به عنوان «محور مقاومت» معرفی میشوند، بر بخش مهمی از سرزمینی که به آن تعلق دارند حکومت میکنند. علاوهبر این، آنها از مزیت جغرافیایی ویژهای برخوردارند و بخشهایی بسیار مهم از سواحل دریای سرخ را در کنترل خود دارند.
چه رقبای منطقهای ایران و چه کشورهای اروپای غربی و آمریکا، همواره انگشت اتهام را در ارتباط با پیشرفت تسلیحاتی و افزایش قدرت نظامی حوثیها، به سوی ایران دراز کردند.
این پیشزمینه موجب شده بود که حوثیها، همچون برگ برندهای برای جمهوری اسلامی به نظر برسند که در لحظه موعود میتوانند با ناامن کردن دریای سرخ، بر معادلات بینالمللی اثراتی معنادار داشته باشند.
حملات حوثیها به کشتیها نیز به اضطرابی گسترده در سطح نهادهای تجارت جهانی دامن زد و برخی گمانهزنی کردند که اگر ناامنی در دریای سرخ ادامه پیدا کند، قدرتهای بزرگ چارهای نخواهند داشت جز اینکه به جنگ غزه پایان بدهند. به همین دلیل نیز آمریکا و متحدانش در این مدت تلاش کردند تا با پاسخ نظامی، جلوی شکلگیری چنین وضعیتی را بگیرند. آنها برای رسیدن به این هدف در دریای سرخ دست به اقدامی پرخطر زدهاند.
در حال حاضر اگر حملات حوثیها متوقف شوند، باقی گروههای وابسته به ایران در کشورهایی مانند عراق و سوریه نتوانند دست به عملیات نظامی قابل توجهی بزنند، و نظامیان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز، چون گذشته از ورود به درگیری مستقیم با قدرتهای غربی شانه خالی کنند، آنچه باقی میماند یک پیروزی همهجانبه برای غرب و متحدانش خواهد بود. اما اگر حوثیها بتوانند به حملاتشان به شکلی معنادار ادامه بدهند و مشخصا وضعیت امنیت کشتیرانی در دریای سرخ ابعادی بحرانی در سطح اقتصاد جهانی پیدا کند، این ورق به شکلی دراماتیک به نفع ایران، حوثیها، «محور مقاومت» و حماس تغییر خواهد کرد».
یادآور میشود یک روز پس از انتشار این تحلیل در بیبیسی، مقاومت یمن این بار یک کشتی تجاری و کانتینر بر آمریکایی به نام EAGLE GIBRALTAR را هدف حمله قرار داد.