به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حفط جان سربازان در میدان نبرد همواره یکی از چالشهای اساسی فرماندهان در نبردها محسوب میشود. با نگرشی به ساختار رزم ارتشها از دوران باستان متوجه اهمیت بروزنگه داشتن نیروها به تجهیزات استاندارد میشویم، در واقع در کنار حفظ کیفیت آموزش نیروهای نظامی، بهره مندی از تجهیزات استاندارد رزمی چه در بعد آفندی و چه پدافندی یکی از اولویتهای ثابت ارتشها بوده است.
به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی کشورو بهره مندی از اقلیمهای متفاوت، همواره کمین یکی از تاکتیکهای ثابت رزم در کشور ما بوده است و در آوردگاههای مختلف کارآمد بوده است، از آریوبرزن مدافع ایران زمین در مقابل سپاه یونان تا شهید صیاد شیرازی در مقابل وطن فروشان سازمان منافقین، از پستی بلندیها و شرایط خاص اقلیمی سرزمین ایران به عنوان یک سلاح در مقابل دشمن استفاده کردند البته مسئله کمین همیشه به نفع ما نبوده و موارد متعددی کمینها بلای جان نظامیان ایران شده است.
در همین راستا یکی از اولویتهای ارتشها علی الخصوص در جغرافیای رزم ترورخیزی مثل خاورمیانه و آفریقا بهره مندی از خودروهای ضدگلوله محافظت شده یا خودروهای ضد انفجار و ضد کمین (امرپ) بوده است تا در مقابل تهاجمات مستقیم (کمین) و غیرمستقیم (مین و بمب کنار جادهای) جان نیروها را مصون از گزند حملات قرار دهند.
برخورد کاروان نظامی روسیه و اشغالگران آمریکایی دربزرگراهی در سوریه به خودروهای محافظت شده نظامی دو طرف و افتراق آن از خودروهای معمول تجاری دقت کنید؛ تمامی خودروها دو طرف در مقابل کمین و انواع تلهها و پرتابههای انفجاری محافظت شده هستند
مناطق مختلف ایران اسلامی از همان دوران اوایل انقلاب اسلامی توسط ضد انقلاب مورد هجوم و ناآرامی قرار گرفت و گروهکهای تجزیه طلب سلاح به دست به آرامش مردم را بر هم زدند البته با ورود گسترده نیروهای انقلابی به میدان نبرد، درگیریها فروکش کرد و ناامنی از سطح شهرها رخت بست، اما جنس درگیریها از جنگ شهری، به عملیاتهای کور امنیتی علیه نیروهای سپاه در قالب کمین و تلههای انفجاری ادامه پیدا کرد و به دلیل نبود خودروهای مناسب زرهی مناسب و نوتاسیس بودن سپاه در آن زمان تعداد بسیاری از افراد در مناطق غربی و جنوب شرق به شهادت رسیدند.
جیپ سیمرغ سپاه که در مناطق غربی تحت حمله ضد انقلاب قرار گرفت
ضریب امنیت مناطق مرزی با تثبیت و استقرار جمهوری اسلامی ایران بالا رفت و به مرور تا اوایل دهه هفتاد بساط گروهکها در سطح «شبه نظامی» برچیده شد. هرچند گروهکهای دیگری بروز پیدا کردند و متاسفانه اقدامات ضد امنیتی رقم زدند ولی سطح منازعات به درگیری شهری کشیده نشد و در لایه عملیاتهای عمدتا کور امنیتی باقی ماند. هر چند نوع عملیات و اقدامات گروهکهای نوپدید در مواردی نظام را به برخورد نظامی و سخت متقابل کشاند ولی تا جای ممکن سیاست مماشات و گفتگو در پیش گرفته شد و راه توبه فریب خوردگان و پایان بدون درگیری منازعات توسط جمهوری اسلامی ایران دنبال شد.
گفتگوی شهید حاج قاسم و عیدوک شرور منطقه کرمان و تسلیم شدن عبدوک و پایان منازعات بدون درگیری مسلحانه
با آغاز طرحهای محرومیت زدایی و توسعه منطقه سیستان و بلوچستان در اوایل دهه هشتاد، به منظور اخلال در پروژههای عمرانی ملی و ایجاد اختلال در توسعه منطقه مکران، گروهکهای تروریستی تکفیری با واسطه و چتر حمایتی ساختار امنیتی آمریکا، موساد و برخی کشورهای منطقه سازماندهی شدند و بار دیگر مردم تحت حمله گروهکها قرار گرفتند. با توجه به وسعت و اقلیم بیابانی منطقه و تعدد نیروهای تکفیری (عمدتا با ملیت پاکستانی) نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ضمن ضربه زدن به شاکله گروهکها و گاها انهدام کامل گروهها، متحمل تلفات بالایی شدند.
هرچند به دلیل وسعت درگیریها بخشی از شهدا به عملیاتهای تاکتیکی تروریستها برمیگردند (ترور شهری و نفوذ)، اما یکی از خلاءهای مشهود در ساختار رزم نیروهای ایرانی بحث تجهیزات استاندارد حفاظتی نظیر هلمتهای بالستیکی استاندارد، جلیقهها ضدگلوله سبک، خودروهای زرهی با استانداردهای نظامی است. متاسفانه به دلیل محدودیت بودجه نظامی کشور، مسله تجهیز استاندارد و کامل نیروها به تجهیزات روز، با اخلال مواجه شده است و برای مثال در یک مورد، کلاهخود قالب کشور، کلاهخود M۱ آمریکایی است که تکنولوژی و تفکر طراحی و توسعه آن به جنگ جهانی دوم برمیگردد که تا الان به طور گسترده مورد استفاده نیروهای ایرانی در ارتش، سپاه و حتی مرزبانی است.
کلاهخود M۱ در اختیار مرزبانان سپاه (سطح حفاظت این کلاه مطلقا با تهدیدات روز سازگار نیست)
لحظه مجروح شدن شهید سیدنورخداموسوی در درگیریهای سال ۸۷ منطقه سیستان از ناحیه سر، مشخصاً در صورت تجهیز به کلاهخود استاندارد (بسیاری از شرکتهای داخلی تولید نمونههای مدرن دارند) میشد از مجروحیت این شهید جلوگیری کرد
با وجود انهدام کامل گروهک جندالشیطان پس از دستگیری عبدالمالک ریگی در یک عملیات پیچیده، گروهکها و جریانات تروریستی همچنان در منطقه فعالند و جان مردم و نظامیان ما را تهدید میکنند. یکی از سوالات رایج این است که تروریستها چه میخواهند؟
بر کسی پوشیده نیست که سازمان دهی و مدیریت چنین شبکه پیچیدهای فراتر از توان چند تروریست ساده است و رد پای سازمانهای اطلاعاتی مخصوصا موساد در شاکله گروهکها مشهود است. سیکل ثابت این مسئله در تمام منازعات امنیتی بین اسرائیل و مقاومت مشهود است که به موازات ضربه خوردن اسراییل از مقاومت، عملیات این گروهکها علیه مردم بی دفاع و ترورهای کور امنیتی افزایش پیدا میکند و مشخصاً اتاق فرماندهی صهیونیستها و گروهکهای نظیر جیش الظلم یکی است. اساساً یکی از راههای جذب نیرو در این مناطق، توسعه اندیشه تکفیریگری و مقابله با طرحهای عمرانی است چراکه در صورت تکمیل پروژههای طرح ریزی شده در منطقه مکران که منجر به شکوفایی اقتصادی در منطقه مکران به واسطه بندر چابهار و بالتبع بهبود اساسی معیشت مردم میشود و مشخصا این مسله مطلوب دستهای پشت پرده گروهکها نیست.
در فروردین ۱۴۰۳، گروهک تروریستی جیش الظلم در یک عملیات سلسلهای به برخی مقرهای سپاه، دریابانی فراجا و کلانتری ۱۱ و برخی اماکن امنیتی انتظامی هجوم برد و در بیانیهای هدف عملیات را چنین بیان کرد: هدف از اجرای این عملیات تلاش برای ناکام گذاشتن بخشی از برنامههای مخرب طرح موسوم به “توسعه سواحل مکران” بوده است.
هرچند از همان دهه هشتاد تدابیر پیچیده امنیتی و نظامی در راستای مبارزه با گروهکها اخذ شد و ساختار امنیتی به واسطه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه با مغز فرماندهی عملیات گروهکها درگیر شد و نیروهای زمینی سپاه مانند تیپ ۱۱۰ سلمان و مرزبانی و یگان تکاوری فراجا با بدنه این گروهکها درگیر شدند. هر چند اقدامات مناسبی در راستای تامین امنیت منطقه انجام شد، اما در حوزه حفاظتی همچنان ضعفهای متعدد مشهور است و نه در حوزه ترابری خودرویی (کمین به مسیرهای ترابری رایجترین عملیات تروریستها است) و نه تجهیزات انفرادی (تجهیزات فعلی سنگین و ناکافی هستند) اقدامات کافی صورت نگرفته است.
هرچند در دهه نود اقداماتی برای تجهیز نیروها با جلیقه و کلاه خود استاندارد و خودروهای محافظت شده انجام گرفت ولی به دلیل محدودیت بودجه نیروهای مسلح تجهیزات تحویلی در فاز کمی و کیفی ضعفهای متعدد دارند. برای مثال با وجود تولید زره پوشهای استاندارد مانند امرپ طوفان و خودروی یوز (بدنه جدید برای هایلوکسهای موجود)، تعداد یوزهای تحویلی به فراجا کمتراز ۱۵ دستگاه در سراسر کشور است و همچنان خودروی مورد استفاده نیروها در منطقه تویوتا هایلوکس و کاپرا ۲ است که تماماً ماهیت تجاری دارند و در مقابل کوچکترین تهدیدها کاملا ضربه پذیرند.
کمین جیش الظلم به کاپرا و پژو پارس فراجا (پلتفرم ۴۰۵)؛ سطح نامطلوب حفاظتی خودروها و تجهیزات ضعیف انفرادی مشهود است.
در زمینه تجهیزات انفرادی هم کیت تحویلی به نیروها نمونه هلمتهای ارتقایی ام ۱ و یکسری هلمت استاندارد کامپوزیتی (تعداد بسیار محدود) بوده است که مطلقا پاسخگوی حجم تهدیدات و تعداد نیروها نبوده است. در زمینه جلیقه ضد گلوله هم جلیقه اصلی تحویلی روئین ۲ ساخت وزارت دفاع هستند که با وجود قابلیتهای مطلوب حفاظتی، وزن بسیار بالایی دارند و متاسفانه در زمینه کمی هم محدودیتهایی وجود دارد.
در تصویر زیر وزن یک جلیقه رویین ۲ فراجا را روی ترازو مشاهده میکنید. الصاقات جلیقه شامل دو پنل سرامیکی، سه عدد جیب خشاب و یک خشاب پر کلاشنیکف (تایپ ۵۶) هستند که وزن آن ۱۲.۳۹۵ کیلو است که در پستهای استقراری و عملیات طولانی مدت نیرو را به شدت خسته میکند و به همین منظور، ترجیح نیرو کنار گذاشتن جلیقه است. امری که متاسفانه رایج بوده است.
تصویر جلیقه وزن شده
در توسعه تکنولوژی مدرن تجهیزات حفاظتی، در حوزه فردی راحتی نیرو هم مبنا قرار گرفته است وجلیقههای مدرن، ضمن حفظ کیفیت و سطح حفاظتی وزن کمتری را به خود اختصاص میدهند. در حوزه خودرویی هم در کنار توسعه امرپها و خودروهای خاص نظامی، ارتقای حفاظتی خودروهای موجود (همین سمند و هایلوکس) مورد توجه قرار گرفته است. نکته حائز اهمیت، وجود تکنولوژی بومی تولید انواع مختلف این تجهیزات در کشور است که حافظ جان سربازان ایرانی است.
در نمایشگاه ایپاس ۱۴۰۳ سراغ چند شرکت تولید کننده این تجهیزات رفتیم و اطلاعات ارزندهای به دست آوردیم. احمد روزبهانی مدیر یکی از صنایع دانش بنیان ایرانی که در حوزه تسلیحات فعال است در گفتگویی اختصاصی با خبرگزاری دانشجو جزییات دقیقی از تولیدات مدرن مناسب تجهیز نیروهای ایران و همچنین ارتقای حفاظتی خودروهای موجود ارائه کرد.
روزبهانی در گفتگو با دانشجو با اشاره به تولیدات با کیفیت تجهیزات فردی-حفاظتی گفت: انواع مختلف جلیقه با استانداردهای جهانی و تکنولوژی نوین تولید محصولات با کیفیت با وزن سبکتر در دسترس است. از جلیقه مخصوص نیروهای زمینی یا نمونههای مخصوص نیروهای نظامی دریایی و نیروهای انتظامی دریابانی تماماً به طور بومی تولید میشوند.
وی افزود: راحتی پوشش نیرو در ساخت تجهیزات در اولولیت است تا نیرو در هنگام عملیات ضمن داشتن حفاظت مناسب احساس راحتی کند. در لایههای داخلی جلیقهها از نانو تیوب استفاده شده است که بخار بدن را دفع میکند و نقاط تماس جلیقه با لباس نیرو را خنک نگه میدارد.
این فعال حوزه صنعت تجهیزات دفاعی عنوان کرد: جلیقههای تولیدی تماماً ضد آتش و آنتیباکتریال هستند، کیت کامل حفاظتی سربازان شامل هلمت، گوش گیر صدا، مسیف (لباس نظامی مخصوص)، جلیقه ضد گلوله مدرن سبک و پوتین نظامی استاندارد بسته به نیاز نیرو بین ۱۲۰ میلیون تومان تا ۲۰۰ میلیون تومان متغیر است.
روزبهانی در ادامه در پاسخ به سوال دانشجو مبنی بر ضدگلوله کردن خودروهای مورد استفاده نیروهای مسلح گفت: برای ضد گلوله کردن هر خودروی هایلوکس مورد استفاده فراجا در کاملترین نسخه ۳ تا ۳.۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این رقم برای سمند، پژو ۴۰۵، پژو پارس و دنا ۲.۵ میلیارد تومان است.
وی افزود: پس از مقاوم سازی خودرو در مقابل انواع مهمات مقاومت میکند، تجهیز محدود به بدنه نیست و شامل شیشه و تایرها هم میشود و تایرهای رانفلت (پنچر رو) نصب شده به خودروها امکان رانندگی در حالت پنچری را میدهد.
این فعال حوزه صنعت تجهیزات دفاعی تصریح کرد: شیشهها هم ضد گلوله میشوند تا در عملیات ضد کمین اخلالی ایجاد نمیشود. هر چند مقاوم سازی برخی خودروهای فراجا انجام شده است، اما خودروهای داخلی گزینه خوبی برای ضد گلوله کردن نیستند چرا که حجم موتور خودرو باید حداقل ۳ هزار سی سی باشد تا در تحرک خودرو تاثیری نداشته باشد.
به طور کلی امروزه حفاظت از نفرات یکی از اولویتهای ثابت هر نیروی نظامی است. هرچند اقدامات شایستهای در کشور انجام شده، اما مشخصا متناسب با تهدیدات نبوده و مدافعان مرزهای ایران، همچنان در گزند تروریستها قرار دارند. با توجه به زمزمه افزایش ۲۰۰ درصدی بودجه دفاعی کشور در بودجه سال ۱۴۰۴ (چیزی حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار برآورد میشود)، مسئله تجهیز حداکثری نیروها باید در اولویت قرار بگیرد. با توجه به قیمت اعلامی ۱۲۰ تا ۲۰۰ میلیون تومانی کیت حفاظتی نفرات، در صورت تجهیز ۱۰۰ هزار نیروی عملیاتی مرزی و برخی گشتهای مناطق خاص فراجا به کاملترین کیت موجود و احتساب هزینههای انبارداری، آموزش و نگهداری احتمالی، حدود ۳۵۰ میلیون دلار (دلار ۶۰ هزار تومان) هزینه خواهد داشت که تا سالها نیروهای عملیات مرزی را از تجهیزات دفاعی بی نیاز میکند.
در حوزه خودرو هم در کنار ورود به خدمت امرپهایی نظیر کیا ۲ و طوفان، ارتقای حفاظتی هایلوکسهای موجود راهگشا است.
اگر تعداد گشتهای مرزی و گشتهای داخلی مناطق خاص پر خطر را ۱۰ هزار خودرو در نظر بگیریم و برای تمامی خودروها همان هزینه حداکثری (مجهزترین نسخه) ۳.۵ میلیارد تومان را هم در نظر بگیریم، با احتساب آموزش و ایجاد زیرساختهای تعمیر و نگهداری رقمی حدود ۶۰۰ میلیون دلار برآورد میشود.
در مجموع با رقمی حدود ۱ میلیارد دلار (در محاسبات بیشترین قیمت در نظر گرفته شده است) کشور را میتوان در حوزه تجهیزات انفرادی و خودرویی ارتقای اساسی داد البته باید مسئله زیرساختهای موجود برای تولید و ارتقای این سفارشها را هم در نظر گرفت که ممکن است چندین سال حداکثر ظرفیت خطوط تولید را اشغال کند. در روزگاری که کشور چالشهای مختلف سیاسی نظامی را پشت سر گذاشته است حفظ نیروی انسانی معتقد باید در سرلوحه کار قرار گیرد./
سید نوید رضا موسوی