پرسش و پاسخ با شهید بهشتی درباره بحث تشکیلات، آسیبهای کار تشکیلاتی و نحوه مواجهه با مسائل مختلف آن...
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، شهید بهشتی جزو معدود کسانی بود که به اهمیت تشکیلات در پیشبرد انقلاب و نظام سازی پی برده بود و از ابتدای فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و حتی فعالیتهای علمیاش به این امر اهتمام خاصی داشته است.
نکات و تجارب تشکیلاتی ایشان هنوز هم یک حقیقت زنده و راه گشای مشکلات تشکیلاتی فعالین سیاسی فرهنگی جامعه امروز است، طوریکه انگار همین مسائل را امروز از این شهید بزرگ پرسیدیم.
سوال: برای تحقق بخشیدن به اهداف انقلاب باید چه مسیری را پیمود؟
شهید بهشتی: ما برای این که بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم، بی شک باید متشکل باشیم. رابطه های ایمانی، اعتقادی، علمی و دینی سازمان نیافته برای رسیدن به بخشی از اهداف و تحقق بخشیدن به قسمتی از مراحل یک انقلاب میتواند کافی باشد؛ ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و تحقق بخشیدن به آن قسمت دیگر از آرمانهای یک انقلاب کافی نیست.
سوال: آیا تشکلات به وحدت جامعه انقلابی ضرری نمیرساند؟
شهید بهشتی: جامعه ما در این مرحله که میخواهد انقلابش پیش برود سخت به تشکل نیازمند است و خطر تشکیلات از بی تشکیلاتی برای وحدت جامعه کمتر است، البته با وجود تشکل دغدغه ما از بین نمیرود و بالاخره اگر قرار باشد بساط حزب بازی، گروه گرایی و انحصار طلبی در جامعه ما گسترده شود، مسلما وحدت در خطر خواهد بود و این یک واقعیت است.
سوال: چه باید کرد تا در عین حزبی گری این وحدت به خطر نیفتد؟
شهید بهشتی: اگر گروهها بر چند چیز که میگویم بنا را بگذارند، وحدت به خطر نخواهد افتاد.
1- تشکیلات ما باید بر اساس صداقت باشد نه ریا و تظاهر و مردم فریبی که از بدترین آسیبهای اجتماعی است.
2- مسابقه گروههای متعدد ما باید در راه خیرات و نیکیها و سازندگیها باشد نه مسابقه طرد و تخریب.
3- این گروهها وقتی دیدند خطوط اصلی مشترکی دارند، باید هرچه سریعتر در یک جبهه گستردهتر با رهبری مورد قبول گرد هم آیند تا توانی بزرگتر به وجود آورد.
4- گروهها باید قانون اساسی را زمینه اصلی حرکت و همکاری و هماهنگی خود قرار دهند
رمز کار تشکیلات در این است...
گروه گروه باشید اما در یک مسابقه مثبت نه در یک مسابقه تخریبی منفی. رمز کار در اینجاست و این را باید درست کرد.
سوال: موضع قرآن در برابر حزبیگری چیست؟
شهید بهشتی: نگویید که احزابها و تحزب با منطق قرآن سازگار نیست. کدام منطق قرآن؟! تمام دستورات قرآن تشکیلاتی است. همین نماز جماعتی که ما مسلمانها میخوانیم، تمرین یک نوع تشکل است.
سوال: برای اینکه یک تشکل دچار آفت خود خواهی نشود باید چه کند؟
شهید بهشتی: بايد پاسدار ارزشها باشد نه پاسدار خود. نگهبان ارزشها باشد نه نگهبان خود. هر وقت اين تشكل به جاي آن كه نگهبان ارزشها باشد و خداپرست و حقپرست و كمال دوست و كمال خواه باشد، خودخواه شد، آن وقت يك طاغوت ميشود و چه بهتر كه چنين طاغوتي بر سر راه امت نباشد.
بر همه ماست كه دائما مراقبت كنيم كه تشكل ما، خودخواه نشود؛ هميشه خداخواه بماند و اين با خودسازي مداوم يك يك ما، مجموعه ما و وجود سيال تشكيلاتي ماست.
سوال: آیا تشکل گرایی موجب غفلت از خدا نمیشود؟
شهید بهشتی: تشكل سازنده بايد آسان كننده خودسازي و كمكي به سير الي الله براي شركتكنندگان در اين تشكل باشد. هر وقت يكي از ما يا جمع ما به تشكلمان مشغول و سرگرم شديم، چنين تشكلي «لهو» ميشود و بايد از او پرهيز كنيم زيرا ما را از خدا دور ميكند.
اگر همهاش بهفكر تشكيلاتمان باشيم، اگر تشكيلات براي ما آنقدر محبوب شد كه جانشين خدا و حق شد، حالت لهو پيدا ميكند و آدم را از ياد خدا غافل ميكند.
سوال: از کجا باید فهمید که تشکل برای ما حالت لهو پیدا کرده است؟
شهید بهشتی: وقتيكه ببينيم در اين تشكيلات داريم ساخته ميشويم. آن وقت كه كار تشكيلاتي ما حالت عبادت دارد ميفهميم كه تشكيلات براي ما لهو و سرگرمي نشده و لعب و بازي روزانه نشده است.
اينكه ما اين همه تأكيد داريم كه كار در دفاتر حزب، بايد آهنگ عبادت داشته باشد، اين در حزب جمهوري اسلامي در متن هدفگيري ماست. كافي است كه ما از خودسازيمان باز بمانيم، كافي است كه ما از خداخواهيمان باز بمانيم، همين خودش خسارت بزرگي است.
سوال: چگونه حزب باید آهنگ عبادت به خود بگیرد؟
شهید بهشتی: بايد دفاتر حزب مراقبتكنند كه آنجا معبد باشد و محل عبادت بماند؛ جاي خودسازي ما باشد، اما اينها با گفتن نميشود. اين، با اخلاق در نيت و باز با مراقبت بر عمل ميشود. طرز برخوردهايمان، طرز كارمان، شور و عشق كارمان، اينها ميتواند نشان بدهد كه كدام طرفي هستيم.
ما نباید تشكيلاتپرست شويم (طاغوت) و خودخواهي تشكيلاتي پيدا كنيم، ممكن است تشكيلات پرست نباشيم اما سرگرم تشكيلات باشيم (لهو) يا سرگرم هم نشويم ولي از خودسازي باز بمانيم.
سوال: آیا تشکیلات مجاز است این همه از ظرفیت و توان جامعه را در راه خودش صرف کند؟
شهید بهشتی: تشكيلات باید به درد مردم بخورد نه اينكه يك باري باشد بر دوش اين جامعه (لغو). تشكيلات مقداري هزينه ميبرد، مقداري نيروي انساني ميبرد، روي اين تشكيلات سرمايهگذاري ميشود. اگر اين تشكيلات به درد اين مردم نخورد لغو ميشود و ما هم اگر اهل ايمانيم، بايد از لغو گريزان باشيم؛ «عن اللغو معرضون».
تشكيلات نبايد «بُت» و يا «لغو» و «لهو» باشد. بايد به درد مردم بخورد، بايد كمك كند به جمهوري اسلامي. بايد روز به روز، هر چه بهتر و الهيتر، نورانيتر و سازندهتر، سرافرازتر و پوياتر، سختكوشتر و پيشتازتر ادامه بدهيم.
سوال: تشکیلات در چه صورت میتواند به مردم و جمهوری اسلامی کمک کند؟
شهید بهشتی: در داخل اين تشكيلات بايد برنامهريزيهاي گوناگون به وجود بيايد، نه فقط در خود تشكيلات، كه براي كل جامعه، بلكه براي كل انقلاب اسلامي. باز هم تكرار ميكنم كه اين صرفاً با گفتن نميشود. مكرر ديدهام كه خصلتهاي بيروني بعضي از ما در جهت مخالفت اين ويژگيها بهكار ميافتد و آهنگ تخريبي پيدا ميكند.
سوال: آفتهای یک تشکل چیست؟
شهید بهشتی: خودخواهيهاي شخصي، خودمحوريها، سوء ظنها، بدگمانيهاي بيجا، از آفتهاي تشكل محسوب ميشود. گاهي ميشود برادرها يا خواهرها فكر ميكنند منشأ اين سوءظنها و بدگمانيها، در درون خود كار تشكيلاتي است.
ولي گاهي اينطور نيست، افراد با آن خصلتهاي منفياي كه دارند وقتي وارد يك تشكيلاتي ميشوند در حقيقت با خودشان اين ميكروبها را وارد تشكيلات ميكنند. به همين جهت هم هست كه يكي از واجبات تشكيلات اين است كه دائماً مراقب باشد تا ميكروبها از بيرون وارد پيكره و عمق تشكيلات نشود.
سوال: آیا باید از ورود افراد با خصلتهای منفی به تشکلها جلوگیری کنیم؟
شهید بهشتی: دائما بايد مراقبت كرد كه اگر ويروسي، ميكربي يا يك فردي داخل تشكيلات ميآيد، همان اول علاج شود، قبل از آنكه خصلت او به جاي ديگر سرايت كند. ولي اين واقعيت هست كه گاهي ميبينيم يك مرتبه در يك گوشه تشكيلات يك نوع ديد پيدا ميشود، وقتي دنبال ميكنيم ميبينيم كه به يك آقا يا خانمي منتهي ميشود كه او با يك سوءظن و بدگماني و خودرأيي وارد جو پاك تشكيلات شدهاست.
سوال: برای رفع این آفت باید چه کرد؟
شهید بهشتی: هر قدر جو تشكيلات پاكتر باشد، آسيبپذيرتر است و يك مرتبه اين آسيب توسعه پيدا ميكند. هر يك از ما وظيفه داريم كه آن ضعفهاي شخصي خود را سخت مراقبتكنيم. يك نفر تا بيرون تشكيلات هست اگر نقطه ضعفي دارد، ضعف شخصي محسوب ميشود ولي وقتي وارد تشكيلات ميشود، ضعف شخصياش، ضعف شخصي همراه با يك نوع امكان سرايت و سوار بر يك مركب تيزپا و تندرو است.
در تشكيلات گسترش ضعفها ممكن است خطرناكتر و شديدتر باشد و به همين دليل مراقبت از ضعفهاي شخصي افراد لازم است. سوءظنها، بدگمانيها و بد تفسيركردنها همه از چنين ضعفهايي هستند و بايد خيلي مراقبتكنيم.
اين ضعفها تا وقتی ضعف شخصي است، يك گناه است ولي هرگاه در يك جمع باشد، گناه مضاعف و هم عقاب آن دنيايش مضاعف است؛ چراكه نتيجه زحمات فراوان انسانهاي تلاشگر در راه خدا با يك چنين ضعفهايي به هدر ميرود و خبط و ضايع ميشود و تلاشهاي خود انسان را در آن دنيا هم به هدر ميدهد.
سوال: بزرگترین مشکل بر سر راه ایجاد یک تشکل چیست؟
شهید بهشتی: ما خيال ميكنيم كه داشتن يك تشكيلات اسلامي كار آساني است؛ كاری ندارد كه، ده تا آدم دور هم جمع شوند و يك اسم و اساسنامه و يك نمودار تشكيلاتي و ... تمام شود. خير، اين جور نيست. اگر به تجربههاي شخصي خود بنگريد ميبينيد كه مشكل بزرگ، داشتن يك تشكيلات در درون يك يك ماست.
زيرا كه ما به اين آسانيها آدم نميشويم. بر سر راه انسان شدنمان صدها عقبه وجود دارد كه «فلا اقتحم العقبه». صدها تنگه وجوددارد كه اولاً بايد تنگهها را بشناسيم. ثانياً بايد توانائيش را داشته باشيم و تازه از يك تنگه عبور ميكنيم. خيالميكنيم تمامشد. ميبينيم عجب! تنگههاي سختتر برسر راهمان است و اين، لحظه مرگ انسان است.
سوال: شیوه برخورد با افرادی که در تشکل دچار ضعف هستند چگونه است؛ آیا باید آنها را حذف کرد؟
شهید بهشتی: اگر انسانهايي هستند كه همهشان ميخواهند در راستاي كلي كه در مواضع بيان شده حركت كنند اما در عمل بعضيها نقص دارند، آسانترين كار حذف ناقصهاست، در حاليكه كار يك تشكيلات، ساختن ناقصهاست نه حذف ناقصها.
اين ساختن هم زمان ميبرد و در زماني كه لازم دارد، بايد با نقصشان بسازيم نه اينكه زود ناراحت بشويم كه آقا اين چه حزبي است، فلاني چنين كرد و فلاني چنان كرد و بد گفت و غيبت كرد و تهمت زد و ... . البته بايد رسيدگيكرد و فوراً هم به آن رسيد، آن هم رسيدگي سازندهاي كه اين عيب را در خودشان برطرف كنند.
اين صحيح است كه زود برسيم و نيروها را متمركز كنيم و نگذاريم كه يك نقص فراگير بشود؛ نگذاريم يك نقطه چركين دوام بياورد و زود علاج كنيم. اين درست است كه اگر ديديم يك نقطهاي آنقدر چركين است كه علاج ناپذير است جراحي هم ميكنيم، ولي جراحي بهعنوان آخرين علاج است نه اولين علاج!
عدهاي از برادران و خواهران ما جراحي را اولين علاج ميدانند و آسانترين راه برايشان قطع كردن و جراحي است، ولي اين كه قرار باشد يك انساني هر جاي بدنش كه بيمار شد جراحيكند، بنده گمان ميكنم زودتر از يك سال از بين ميرود. يك كورك ميزند به انگشتش، ياالله انگشت را قيچي كن. اين كه هر جا زخمي داشتيم آنرا جراحي كنيم، نميشود.
سوال: زیر بنای یک کار تشکیلاتی چیست؟
شهید بهشتی: ما بايد يك حركت سازنده و خودساز داشته باشيم. البته آنهاييكه مربياند، در اثناء تربيت، خودشان هم ساختهميشوند. همانطور كه دارد ديگران را تربيت ميكند، دارد خودش را هم تربيت ميكند. امام هم در مقام رهبري در حال ساختهشدن هستند؛ چرا كه در 5 سال پيش با يك جرياني مثل بنيصدر برخورد نداشتند.
خودشان هم گفتند كه ما در مورد محمدرضاخان تكليفمان روشن بود كه بايد برود، ولي حالا با يك جريان خودي برخوردكردهايم و اين است كه امام هم يك حركت خودساز لازم دارد.
تربيت و ساختن ديگران همراه است با ساختن خود انسان
تربيت و ساختن ديگران همراه است با ساختن خود انسان. اميد بنده اين است كه اين نوع انديشه و معيار زيربناي كار تشكيلاتي باشد و ما ميتوانيم با تلاش هر چه بيشتر و با آگاهي هر چه بيشتر بسازيم و ساخته شويم. انشاء الله.
سوال: نظرتان راجع به تشکیلات مجاهدین خلق چیست؟
شهید بهشتی: شما ميدانيد زماني تشكيلات سازمان مجاهدين خلق، بهعنوان يك آرزو بود كه ايكاش حزب جمهوري اسلامي از نظر تشكيلاتي، مثل سازمان مجاهدين خلق ميبود؛ زيرا آن تشكيلات به تعبير خودشان هم تشكيلات آهنين بود. آنها در نامهاي كه به امام (ره) يا رئيس جمهور نوشته بودند، سخت مغرور شده بودند كه ما با تشيكلات آهنين خود چنين و چنان خواهيم كرد! البته اين نوع تشكيلات بوجود آوردنش هنرميخواهد ولي اين آرمان شماها نيست.
مهم اين است كه در داخل يك تشكيلات، آن آزاديهاي انسانساز حفظ شود. تشكيلاتي كه طبق نامه آن خانم در مجله راه زينب مينويسد كه برايم شوهر تشكيلاتي انتخاب كردند و هر چه گفتم نميخواهم، گفتند نميشود، دست تشكيلات است!
سوال: شما با ایجاد حزب جمهوری اسلامی در پی ایجاد یک تشکل مانند مجاهدین خلق بودید؟
شهید بهشتی: ما وقتي ميخواستيم حزب جمهوري اسلامي را بهوجود بياوريم؛ هرگز در پي ايجاد يك چنين تشكيلاتي نبوديم، ما مؤسسين هرگز نميخواستيم يك چنين چيزي بوجود آوريم، مثل يك سربازخانه و يك اردوي كار اجباري.
ما از اول گفته بوديم كه امتياز بزرگ اسلام اين است كه ميخواهد با حفظ آزاديهاي انسان، انسانها را بسازد. تشكيلاتي اسلامي است كه ميكوشد تا انسانها را همسو كند نه اينكه انسان را قالبي بسازد. كي ما اصلاً در اسلام ميخواستهايم انسان قالبي بسازيم تا پي آن باشيم كه تشكيلاتمان هم قالبهاي آهن باشد؟
سوال: در آخر یک توصیه بفرمایید
شهید بهشتی: برادران و خواهران بدون تشکیلات حرکت کردن را نپسندید. در این صورت روزی پشیمانی در برابر ما قرار خواهد گرفت. روزی که به اشتباه خود پی میبریم. میدانید که یک گروه 500 نفری متشکل میتواند یک جمعیت 500 نفری بدون تشکل را از پای در آورد؟!