گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، زینب صارم؛ حضرت موسی بن جعفر دارای القاب فراوانی هستند که نشان از ابعاد و جنبههای مختلف و متعدد زندگی ایشان دارد. یکی از القاب آن حضرت، زاهر است که وجه تسمیه آن جناب به این صفت از جهت آن است که اخلاق پسندیده و بخشش ایشان درخشان بوده است. (1)
از دیگر ویژگیهای آن حضرت «باب الحوائج» بودن است؛ تا آن جا که حضرت موسی بن جعفر(ع) در میان مردم عراق به این وصف خوانده میشد و علت این شهرت و وصف بدان جهت بود که هرکس به ایشان توسل پیدا میکرد، به لطف خدا رستگار باز میگشت تا آن جا که حوادث و واقعههایی از آن حضرت نقل کردهاند که متحیر العقول است. (2)
اما آن چه بیشتر در نزد شیعیان معروف و محبوب است وصف کاظمالغیظ بودن آن حضرت است؛ بدان معنا که آن حضرت خشم خود را فرو میخوردند و نسبت به دشمنان خود صبور بودند. هرچند که این وصف بسیار در میان شیعیان و محبین رواج پیدا کرده است، اما بیشتر در حد یک مفهوم کلی در اذهان عموم نقش بسته است.
به حقیقت مصادیق بسیاری را میتوان در زندگی امام موسی کاظم(ع) یافت که نشان از مهربانی و صبوری ایشان نسبت به معاندین و بدگویان است که میتواند در زمینه اخلاق مداری برای پیروان آن حضرت الگو باشد. از جمله آن که در منتهی الآمال شیخ عباس قمی آمده است: «در مدینه طیّبه مردى بود از اولاد خلیفه دوّم که پیوسته حضرت امام موسى علیه السّلام را اذیّت مىکرد، ناسزا به آن جناب مىگفت و هر وقت که آن جناب را مىدید به امیر المؤمنین علیه السّلام دشنام مىداد. تا آن که روزى بعضى از کسان آن حضرت عرض کردند که بگذارید ما این فاجر را بکشیم.حضرت موسی بن جعفر (ع) ایشان را به شدت از این کار نهى کرد و پرسید که آن مرد کجا است؟
عرض کردند: در یکى از نواحى مدینه مشغول زراعت است. حضرت سوار شدند و از مدینه به دیدن مرد معاند تشریف بردند، وقتى رسید که او در مزرعه خود توقّف داشت.
حضرت به همان نحو که سوار برمرکب خود بودند داخل مزرعه شد. آن مرد صدا زد که زراعت ما را پایمال مکن و از آنجا نیا، حضرت به همان نحو که مىرفت، رفت تا به او رسید و نشست نزد او، و با او به گشادهرویى و خنده سخن گفت، و سؤال کرد از او که چه مقدار خرج زراعت خود کردهاى؟
گفت: صد اشرفى.
فرمود: چه مقدار امیدوارى از آن بهره ببرى؟
گفت: غیب نمىدانم.
حضرت فرمود: من گفتم چه اندازه امید دارى عایدت بشود؟
گفت: امید دارم که دویست اشرفى عاید شود، پس حضرت کیسه زرى بیرون آوردند که در آن سى صد اشرفى بود و به آن مرحمت کردند و فرمودند: این بگیر و زراعتت نیز باقى است و حقّ تعالى روزى خواهد فرمود تو را در آنچه امید دارى. عمرى برخاست و سر آن حضرت را بوسید و از آن جناب درخواست که از تقصیرات او بگذرد، و او را عفو فرماید.
حضرت تبسّم فرمود و برگشت. پس از آن عمرى را در مسجد دیدند نشسته، چون نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ»؛ اصحابش با وى گفتند که: قصّه تو چیست؟ تو پیش از این غیر این مىگفتى. گفت شنیدید آنچه گفتم، باز بشنوید. پس شروع کرد به آن حضرت دعا کردن. اصحابش با او مخاصمه کردند، او نیز با ایشان مخاصمه کرد.
پس حضرت به کسان خود فرمود: «کدام یک بهتر بود، آنچه شما اراده کرده بودید، یا آنچه من اراده کردم؟ همانا من اصلاح کردم امر او را به مقدار پولى و کفایت کردم شرّ او را به آن.» (3)
رفتار امام موسی کاظم (ع) در برخورد با مرد ناصبی نشان دهنده رفتار امام در امر هدایت و مهربانی آنان با جامعه دارد. موسی بن جعفر(ع) نیز همانند پیامبر، حریص و مشتاق به هدایت خلق بود و در این راه از مهربانی و عطوفت رحمانی خود استفاده میکرد. برخی ادعا میکنند که تنها جنبه رفتار فرا بشری امام معصوم در معجزات وی خلاصه میشود، اما کاظم الغیظ بودن امام هفتم و مصادیق بسیار فراوانی که در این زمینه در تاریخ جاودانه شده است نشان دهنده این واقعیت است که اخلاق امام نیز از جمله معجزات آن بزرگواران است؛ چنان چه خداوند در قرآن به این حقیقت اشاره میکند و میفرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم» خداوند در قرآن از حسن خلق و اخلاق پیامبر (ص) به عنوان امری عظیم و ستودنی یاد میکند و این نشان از آن دارد که رفتار معصومین نیز جنبه فرا زمینی دارد تا آن جا که معاندین اقرار میکنند که خداوند بهتر میداند رسالت خود را در کجا قرار دهد.
پینوشت:
1_زندگانى حضرت امام موسى کاظم(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:11
2_مسند الإمام الکاظم(ع)، العطاردی ،ج1،ص:41
3_ منتهى الآمال، شیخ عباس قمى ،ج3،ص:1475