گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ میلاد عرفان پور روز گذشته شعری را در شب شعر عاشورایی دانشگاه تهران خواند که متن این شعر به شرح زیر است:
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است قرآنها چرا فردا؟
همه در جامه احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین شش ماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر وقت جانافشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
که میترسم دگر نشناسمت بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من! میروی بی من کجا فردا؟
*****
طلایه دار سپاهم! بلند کن سر را
غم تو می شکند قامت برادر را
چقدر زخم نشسته به ماه پیکر تو
چگونه وصف کنم جنگ نابرابر را
شکست فرق تو را کوفی و عجیب نبود
که خواست تازه کند یاد داغ حیدر را
تو ساقی همه تشنگان دنیایی
شکسته باد کسی که شکست ساغر را
حسین کشته تیر و سنان نخواهد شد
تویی که با ادبت می کشی برادر را
*****
افتاده به تربت تو درمانش کن
آهی بکش و آیینه بندانش کن
دل را به مصیبتی کشاندم
ای کربلا خودت مسلمانش کن
*****
تا بر سرما سایه مولاست بیا
تا در دل ما حضرت زهراست بیا
حالا که قرار است بیایی ای مرگ
تا نام حسین بر لب ماست بیا