گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ خبر اول که از مطالبه های جدی فیلمسازان و منتقدان طی چند روز گذشته بوده و به تعدادی از فیلم های راه نیافته به بخش مسابقه جشنواره مربوط می شود، این است که به دلیل طولانی شدن مراحل فنی برخی فیلمهای منتخب دو بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو»، فیلمهای رزرو این دو بخش به مرحله مسابقه جشنواره فیلم فجر اضافه شدند.
مسئولان جشنواره اعلام کرده اند، از آن جایی که پیشبینی میشود تعدادی از فیلمهای بخش مسابقه به دلیل طولانی شدن مراحل فنی در زمان مقرر به دبیرخانه نرسند و با توجه به تاکید و اصرار دفتر جشنواره بر تنظیم جدول نمایش فیلمها بدون تغییر و نیز استقبال هیئت انتخاب، به درخواست دبیر جشنواره پنج فیلم رزرو به بخش مسابقه اضافه میشود.
عناوین فیلمهای رزرو شده به این ترتیب اعلام شده است: «عقاب صحرا» (مهرداد خوشبخت)، «آسمان زرد کمعمق» (بهرام توکلی)، «فرزند چهارم» (وحید موساییان)، «ترنج» (مجتبی راعی) در بخش مسابقه سینمای ایران و فیلم «تاج محل» به کارگردانی دانش اقباشاوی در بخش مسابقه فیلم های اول (نگاه نو).
اما از کم و کیف بازی ها و بازیگران و رکوردداران جشنواره امسال هم خبر می رسد که از مجموع 69 بازیگر در 33 فیلم راه یافته به مسابقه سینمای ایران و فیلمهای اول، امیر جعفری، همایون ارشادی و مریم کاویانی پرکارترین بازیگران سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر محسوب می شوند.
امسال پرکارترین بازیگران جشنواره سی و یکم امیر جعفری، همایون ارشادی و مریم کاویانی هستند که با ایفای نقش در سه فیلم سینمایی حضور دارند؛ در این میان بازیگرانی که سال گذشته سیمرغ بلورین این بخش از جشنواره را از آن خود کردند امسال گزیده کار کرده و تنها با یک فیلم در مسابقه سینمای ایران یا بخش نگاه نو حاضر شدند.
در میان 33 فیلم اعلام شده در بخش مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ) و فیلم های اول (نگاه نو) سی و یکمین جشنواره فیلم فجر، 18 بازیگر با دو فیلم سینمایی در جشنواره حضور دارند که در میان آنها ستارگان سینمایی به چشم میخورند؛ مهناز افشار که سال گذشته توانست برنده دیپلم افتخار جشنواره فجر شود، امسال دو فیلم در بخش مسابقه سینمای ایران دارد، یکتا ناصر و فرهاد اصلانی که سال گذشته سیمرغ به خانه بردند نیز امسال هیچ فیلمی در جشنواره فجر ندارند.
تعداد زیادی از بازیگران مطرح سینمای ایران امسال تنها با یک فیلم سینمایی در جشنواره فیلم فجر حضور دارند که قابل تامل است.
اما در جشنواره امسال شاهد تنوع ژانر خوبی هم هستیم که از آن جمله می توان به 14 فیلم اجتماعی اشاره کرد که با موضوعات مختلف از جمله نگاهی به روحانیت و طلاب، معضلات زنان و دختران، آسیب های اجتماعی و خانواده به رقابت میپردازند؛ فیلمهایی که در تنوع جغرافیایی و لوکیشن میتوانند جذابیت بصری مناسبی برای مخاطب داشته باشند و تماشاگر را با آداب و رسوم شهرها و روستاهای ایران همچنین کشورهای مختلف آشنا کنند.
دو فیلم «رسوایی» و «آفتاب مهتاب زمین» درباره روحانی است؛ در فیلم «رسوایی» ده نمکی این بار با دور شدن از فضای طنز، زندگی دختری را به تصویر میکشد که بدنام است. او به دلیل بدهی خود و پدرش دست به دزدی میزند. حاج یوسف روحانی زاهدی است که در حین فرار افسانه به او برخورد میکند و در تلاش است به او کمک کند.
علی قویتن در «آفتاب مهتاب زمین» به نوعی دیگر به زندگی یک روحانی نزدیک میشود؛ روحانی این فیلم برای احقاق حق خود وارد روستایی میشود که همه آدمهای آنجا برایش غریبهاند. این بار کارگردان به موضوعی نزدیک شده است که پیش از این در کارنامه فیلمسازی خود آن را تجربه نکرده؛ قویتن در این فیلم خودش نقش روحانی را بازی میکند.
امسال در میان آثار انتخاب شده، فیلم «گهواره ای برای مادر» را هم شاهد هستیم؛ فیلمی معناگرا که در آن با نگاه فیلمساز به زندگی یک طلبه زن و تلاشهای او برای تدریس به دانشجویان تازه مسلمان همراه میشویم. «پناه بر خدا رضایی» در این اثر مانند «چراغی در مه» نگاهی دینی را دنبال کرده و داستان دختری جوان با نام نرگس را روایت میکند که ادبیات روسی را در دانشگاه مسکو به اتمام رسانده است. او اینک در کسوت بانویی طلبه درس میخواند و قرار است برای تدریس به دانشجویانی که تازه مسلمان شدهاند، به روسیه بازگردد که با مسائلی مواجه میشود.
در فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» مینو شخصیت اصلی داستان در تب و تاب رسیدن به آرزویی است که سالها انتظارش را کشیده و با یک دعوت روبرو است، دعوتی که او را با دشواریهای زیادی مواجه میکند، اما مینو میپذیرد. محمدهادی کریمی در ساخته اخیر خود به شیطانپرستی و مشکلاتی که در زندگیها ایجاد میکند، میپردازد. شاید این ساخته کارگردان را نیز بتوان در گونه فیلمهای دینی قرار داد.
«پرویز شهبازی» پس از سالها فیلمی با نام «دربند» ساخته است. این بار شهبازی زندگی دختر دانشجوی شهرستانی را به تصویر کشیده که برای ادامه تحصیل وارد خوابگاه میشود. او با توجه به مسائل و مشکلات مختلفی که پیرامونش و در خوابگاه وجود دارد، سلامت زندگی میکند.
پوران درخشنده هم پس از سالها دوباره به ساخت فیلمی اجتماعی روی آورده است. «هیس دخترها فریاد نمیزنند» درباره باندهایی است که برای دختران مزاحمت ایجاد میکنند. در این فیلم درخشنده داستان دختری را روایت میکند که برای ازدواج سوم آماده میشود، اما او دچار بحرانی روحی شده که این امر باعث ماجراهایی میشود.
در میان آثاری که به معضلات زنان و دختران اشاره دارد باید به فیلم های «دهلیز» و «روز روشن» نیز اشاره کرد.
داریوش مهرجویی پس از تجربیات موفق خود در جذب مخاطب برای فیلمهای «اجارهنشینها» و «مهمان مامان»، این بار نیز به آن فضای شاد و طنز نزدیک شده است و توانسته با بهره بردن از بازیگران مطرح سینما فضایی گرم را در فیلم خود فراهم کند؛ داستان فیلم مهرجویی توسط خودش و وحیده محمدیفر نوشته شده و درباره فرزاد (جراح دندانپزشک) است که پس از سالها به ایران میآید تا دور از مسائل آشفته زندگیاش نفسی تازه کند، ولی ورود او با پدیدار شدن یک شی مرموز شبه فضایی همراه است.
«جیب بر خیابان جنوبی» دومین ساخته سیاوش اسعدی است که درباره جوان 26 سالهای با نام کاوه دربندی است که پس از آزاد شدن از زندان با دختری دزد آشنا میشود و درگیر جریاناتی میگردد. این فیلم فضایی شبیه به فیلمهای مسعود کیمیایی دارد که این بار فیلمساز در دومین اثرش آن را تجربه میکند.
بخش اعظم «هیچ کجا هیچکس» سومین ساخته ابراهیم شیبانی در شمال کشور میگذرد. در این فیلم شیبانی چهار جوان را به تصویر میکشد که در سودای زندگی بهتر هستند و به سوءاستفاده مالی بزرگ دست میزنند. از قضا همه تدابیر آنها درست درنمیآید و همه چیز به هم میریزد و هر کدام به سرنوشتی محتوم گرفتار میشوند. در این فیلم شیبانی به سودای یک شبه ره صد ساله رفتن اشاره دارد و عواقب آن را به تصویر میکشد.
جدیدترین فیلم «مازیار میری» با نوشته ای از حامد محمدی جلوی دوربین رفت و نهاد خانواده را سوژه اصلی فیلم قرار داد. این فیلم بنیان خانواده و شرایطی که ممکن است این هسته اصلی اجتماع را بر هم بزند، روایت میکند. در این فیلم مریم و رضا با بازی نگار جواهریان و شهاب حسینی با آدمهای دیگر یک تفاوت بزرگ دارند و تلاش میکنند خانواده خود را با تمام مشکلات پیرامون سالم نگه دارند.
«کلاس هنرپیشگی» مانند دیگر ساختههای داودنژاد با بهانه قرار دادن کلاس هنرپیشگی تاثیرات تحولات روز اجتماعی را در مناسبات و رفتارهای خانواده جستوجو میکند. این بار نیز داودنژاد از اعضای خانوادهاش برای به تصویر کشیدن هر چه بهتر روابط بهره برده است.
«قاعده تصادف» مانند اولین ساخته بلند بهنام بهزادی به مسائل اجتماعی میپردازد، اما در قالب یک گروه تئاتری که خود را برای اجرای صحنه آماده میکنند؛ در این فیلم بهزادی به رابطه بین والدین و فرزندان هم اشاره دارد.
چهار فیلم اولی که توانستند به بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران) راه یابند، مسائل اجتماعی را مد نظر قرار داده و فیلمساز با دریچه نگاه خود با این نوع مسائل روبرو شده است.
محسن قرایی فیلم «خسته نباشید» با نزدیک شدن به زندگی دو جهانگرد با نام رومن و ماریا، فضایی تازه در فیلمهای ایرانی رقم زده که پیش از این در آثار ایرانی کمتر دیده شده است؛ این فیلم با نگاهی توریستی از جذابیت بصری بالایی برخوردار است و میتواند در جذب مخاطب به واسطه این جذابیتها موفق عمل کند.
بهروز شعیبی در اولین ساخته بلند سینمایی خود به مسائل و مشکلات بانوان در شهر میپردازد؛ در این فیلم شیوا سرپرست خانوادهای است و با تلاش و کوشش سعی کرده زندگی خوب و آبرومندی برای خود و تنها پسرش فراهم کند که با رسیدن نامهای زندگیاش دچار تحول میشود.
حسین شهابی نیز در اولین ساخته خود با نام «روز روشن» به مشکلات زنان در جامعه اشاره دارد؛ خانم جوانی جهت نجات یک نفر از اعدام تلاش میکند تا در آخرین دادگاه او تعدادی از شاهدین صحنه را به دادگاه بکشاند، اما شهود هر کدام به بهانهای از شهادت سر باز میزنند. اکثر صحنههای فیلم در خیابان های مرکزی تهران جلوی دوربین رفته است.
در این میان «برلین -7» داستانی متفاوت داشته و رامتین لوافی در این فیلم به اثرات مخرب جنگ و تبعات آن بر خانوادهها میپردازد و گوشه چشمی به مسائل اجتماعی دارد.
«استرداد» همان طور که از نامش پیداست به موضوع بازگشت طلاهای ایرانی که به شوروی فرستاده شده، اشاره دارد که مشخص نیست که این طلاها به ایران بازگردانده شده یا خیر؛ این فیلم مربوط به سال 1332 است، درامی تاریخی درباره وقایع جنگ جهانی دوم و مسائلی که پای نیروهای متحدین و متفقین را به کشور باز میکند. سومین ساخته علی غفاری، پس از آثار تجاری چون «شاهرگ» و «چراغ قرمز»، تمام توجهها را به سمت او جلب میکند. اکثر آثار تاریخ معاصر ما در حوزه تلویزیون ساخته شده است، اما این بار در قاب سینما شاهد یک اثر تاریخی خواهیم بود.
«گناهکاران» فیلمی پلیسی است که این روزها در این گونه سینمایی مغفول مانده و کمتر آثاری از این دست را شاهد هستیم؛ فیلم درباره دختر فرازمند، سرهنگ بازنشسته است که پس از سالها زندگی در آمریکا به ایران باز میگردد. تفاوت فرهنگی و اجتماعی او با اطرافیان و خانوادهاش هسته اصلی فیلم را تشکیل می دهد؛ «گناهکاران» چهارمین ساخته فرامرز قریبیان به شمار میآید که در بخش مسابقه راه یافته و شاید بتوان گفت تنها فیلم در گونه پلیسی است که امسال شاهد آن خواهیم بود.
در میان آثار راه یافته به بخش مسابقه سینمای ایران، پنج فیلم با موضوع جنگ و تبعات آن به چشم میخورد؛ دو فیلم از این پنج فیلم درباره زندگی دو شهید دفاع مقدس (شهید مدق و شهید علمالهدی) است.
رامتین لوافی در«برلین7-» به جنگ عراق و تبعات آن میپردازد؛ در این فیلم که توسط محمدرضا گوهری نوشته شده، عراق در زمان اشغال آن توسط آمریکا مورد توجه قرار میگیرد؛ عاطف زمان اشغال، همسرش را در جنگ از دست میدهد و پسر خردسالش که شاهد کشته شدن مادر بوده، تعادل روحیاش را از دست میدهد. در وضعیت آشفته بغداد اشغال شده، دختر او ربوده، و عاطف تمام زندگیاش را برای بازپسگیری دخترش به پلیس عراقی رشوه میدهد. او پس از ناامیدی از زندگی در عراق با دو فرزندش به آلمان میرود و تقاضای پناهندگی میکند.
رضا اعظمیان در سومین ساخته خود به سراغ زندگی شهید مدق میرود و داستانی شخصیت محور از دلاورمردان جنگ تحمیلی را روایت و بخشی از زندگی این شهید بزرگوار را به تصویر میکشد. در این فیلم فرشته و منوچهر پس از بازگشت از ماه عسل متوجه حمله عراق به ایران میشوند و زندگیشان دستخوش تغییراتی میشود.
در فیلم سینمایی «زیباتر از زندگی» بخشی از زندگی شهید حسین علمالهدی بر پرده سینما نقش میبندد. انسیه شاهحسینی کارگردان فیلم، از زمانی که این شهید حکم فرماندهی سپاه هویزه را دریافت میکند تا لحظه شهادتش را روایت میکند. در این فیلم تلاشهای حسین علمالهدی برای مقابله با دشمن به همراه نیروهای مردمی و مخالفتهای بنیصدر برای حضور نیروهای مردمی و سپاه و بسیج در جبههها به تصویر کشیده میشود.
حمید بهمنی در «غریبه»، چهارمین ساخته خود، از هشت سال دفاع مقدس فاصله گرفته و به سراغ اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی میرود. در این فیلم جولیا، سرباز هنگ چهارم ارتش آمریکا که بالاجبار به عراق اعزام میشود تا گزارشهای ویژه و خاصی برای فرماندهی مستقر در عراق تهیه کند، هسته اصلی داستان است. آمدن او به عراق مصادف با اربعین و راهپیمایی مردم به سمت کربلاست و همین امر جولیا را دچار ماجرای عجیبی میکند.
«خاک و مرجان» به جنگ افغانستان اشاره دارد؛ در این اثر مسعود اطیابی با نوشتهای از پانته آ تاجبخش به سراغ مردی میرود که سالها پیش همسرش را در جنگ از دست داده است. او هماینک در آستانه عروسی یکی از دخترانش قرار دارد. پدر به کابل بازمیگردد و ناخواسته درگیر کشمکش درونی میشود. بخشهایی از فیلم در کابل جلوی دوربین رفته که برای اولین بار انجام شده؛ زیرا فیلمبرداری در کابل با شرایط سختی همراه است.
اما خبر دیگر اینکه رکوردداران سیمرغ های جشنواره به تفکیک هر بخش در کتاب مرور 30 سال جشنواره فیلم فجر معرفی میشوند که در جمع بندی نهایی ابراهیم حاتمیکیا با هفت سیمرغ بلورین و دو دیپلم افتخار در صدر قرار دارد.
مجید مجیدی هم با هفت سیمرغ و یک دیپلم رتبه دوم را به خود اختصاص داده است؛ ضمن آن که هشت فیلم حاتمی کیا در 30 دوره گذشته به عنوان فیلم برتر و برگزیده تماشاگران انتخاب شده و مجیدی هم پنج بار این عناوین را برای آثارش کسب کرده است.
کتاب مرور 30 سال جشنواره فیلم فجر مراحل آماده سازی نهایی اش را طی می کند و در یکی از بخش های آن سینماگرانی که در طول این 30 دوره بیشترین جایزه و سیمرغ را دریافت کرده اند، به تفکیک هر رشته معرفی می شوند.
در تدوین، هایده صفی یاری با دریافت چهار سیمرغ و حسین زندباف با دو سیمرغ بلورین و دو لوح زرین که در دوره های اول اهدا می شد، رکورددار هستند، مجید انتظامی هم با دریافت چهار سیمرغ بلورین در میان آهنگسازان بیشترین جایزه را گرفته و محمود کلاری هم که مدیر فیلمبرداری است چهار سیمرغ و یک دیپلم افتخار دریافت کرده است.
محمدرضا دلپاک با هفت سیمرغ برای صداگذاری، جهانگیر میرشکاری با چهار سیمرغ و یک لوح زرین برای صدابرداری، امیر اثباتی و ایرج رامینفر هر کدام با چهار سیمرغ برای طراحی صحنه، سعید ملکان با چهار سیمرغ برای چهره پردازی و محسن روزبهانی با هشت سیمرغ برای جلوه های ویژه دیگر رکورداران جشنواره فیلم فجر هستند.
در بخش بازیگری هم که طرفدارن بیشتری دارد پرویز پرستویی با سه سیمرغ بلورین، یک دیپلم افتخار، یک سیمرغ ویژه و یک لوح زرین پرافتخارترین بازیگر است؛ فاطمه معتمدآریا هم با چهار سیمرغ در میان بازیگران زن بیشترین جایزه را گرفته است.
داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد و کامبوزیا پرتوی هر کدام دو بار سیمرغ برای فیلمنامه گرفته اند و مجید مجیدی هم با دریافت چهار سیمرغ بلورین پرافتخارترین کارگردان است.
در طول 30 دوره جشنواره فیلم فجر عباس کیارستمی با یک سیمرغ و سه لوح زرین بیشترین جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کرده است و در بخش بین الملل هم از میان سینماگران ایرانی ابراهیم حاتمی کیا و سیدرضا میرکریمی با سه سیمرغ و داریوش مهرجویی با دو سیمرغ و یک جایزه بین المذاهب در صدر قرار دارند.
با احتساب کارگردانان، پنج فیلم ابراهیم حاتمی کیا (مهاجر، از کرخه تا راین، آژانس شیشه ای، به نام پدر و به رنگ ارغوان) در 30 دوره گذشته به عنوان بهترین فیلم انتخاب شده است. در 15 دوره ای هم که سیمرغ ویژه تماشاگران اهدا میشود، فیلم های اصغر فرهادی (چهارشنبه سوری، درباره الی و جدایی نادر از سیمین)، کمال تبریزی (فرش باد، مارمولک و همیشه پای یک زن در میان است) و ابراهیم حاتمی کیا (آژانس شیشه ای، ارتفاع پست و به رنگ ارغوان) بیشترین سیمرغ این بخش را گرفته اند.