به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، تبیان نوشته است:
در این میان ممکن است برخی از افراد و جوامع، در موقعیت حساس تری قرار داشته باشند. مسلما جامعه ما از گذشته تا امروز، همواره در معرض تاثیرپذیری از سایر جوامع بوده است و این نکته به اثبات رسیده که برخی از ابرقدرتها برای اعمال اندیشهها و نقطه نظرات خاصی به درون فرهنگ و افکار مردم ایران، هزینههای بالایی را متحمل شده و همواره برنامه ریزیهای خاصی داشتهاند. همین امر موجب شده تا مباحثی همچون شبیخون فرهنگی مطرح شود و گذر زمان نشان داده که این مباحث واقعی هستند و چنین اتفاقاتی به طور تدریجی در حال وقوع است. اما در این عرصه پرکشمکش و سخت، نمیتوان بیتفاوت بود و به استفاده از آن چیزی پرداخت که دیگران تولید کردهاند. از فیلم سینمایی و سریال گرفته تا بازیهای کامپیوتری. مسلما برای کسانی که دغدغه دفاع از فرهنگ و ارزشهای فرهنگی جامعه را دارند، لازم است که به رقابت در این عرصه بیندیشند. اصولا گستره ارتباطات، حیطهای رقابتی است و کسانی که توان رقابت داشته باشند میتوانند در این عرصه، ابراز وجود کنند.
اما در راستای سیاستی به نام رقابت در عرصه رسانهای و ارتباطاتی؛ فعالیتهای متعددی صورت گرفته و ادامه دارد. مثلا راه اندازی پخش نمایش خانگی فیلم و سریال یا پخش سریالهای شبانه از شبکههای مختلف تلویزیون، از جمله فعالیتهایی است که به نوعی میتوان گفت در راستای ایجاد فضای رقابتی با برخی از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان صورت گرفته است. اما در این زمینه یک نکته تامل برانگیز وجود دارد و آن به تداوم این فعالیتها و کیفیت و چگونگی محتوای آنها در جلب رضایت مخاطب مربوط میشود.
اگر قرار باشد که قضاوتی منصفانه ارائه دهیم، باید بگوئیم که مردم جامعه ما در برقراری ارتباط با انواع و اقسام روشها و ابزارهای ارتباطاتی، همکاری و همسویی خوبی داشتهاند و نشان دادهاند که اگر اثری شایسته و درخور ساخته شود، از آن استقبال میکنند و به آن گوش میسپارند
به طور کلی باید اینطور گفت که مقصود اصلی این نوشتار اشاره به این موضوع است که چرا نحوه بهره برداری ما از ابزارها و صنعتهای ارتباطاتی، هیچگاه در مسیری یکنواخت نبوده و همواره در فراز و نشیبهای ناخوشایندی قرار داشته که همین امر موجب سرخوردگی و یاس در مخاطب و مخاطب سوزی میشود. یا به نوعی با مخاطب بازی شده و فرایند فرهنگ سازی به طور نیمه کاره رها میشود.
اگر قرار باشد که قضاوتی منصفانه ارائه دهیم، باید بگوئیم که مردم جامعه ما در برقراری ارتباط با انواع و اقسام روشها و ابزارهای ارتباطاتی، همکاری و همسویی خوبی داشتهاند و نشان دادهاند که اگر اثری شایسته و درخور ساخته شود، از آن استقبال میکنند و به آن گوش میسپارند. مثلا از سریالهایی همچون «قلب یخی» و «قهوه تلخ» استقبال خوبی داشتند اما هر دو سریال، بنا بر دلایلی در نیمه راه متوقف شدند و مخاطبان پر و پا قرص خود را سرگردان گذاشتند. تصور کنید وقتی مخاطبی با علاقه و اشتیاق فراوان برای تماشای سریالی که ساخته کارگردانی محبوب در عرصه طنز تلویزیون، است اقدام میکند ولی انتظارات او برآورده نمیشود و سریال هم نیمه کاره رها میشود، چطور میتواند با این شبکه و یا حتی با تلویزیون آشتی کند و با اطمینان، مخاطبی دوباره برای این سیستم رسانهای شود؟
منتظر «قهوه تلخ» نباشید!
بیان این مطالب در حالی است که در برخی از خبرگزاریها سخن از بازگشت دوباره کمدین شماره یک سالهای نه چندان دور تلویزیون، دارد که پس از تجربه نافرجام سریال «قهوه تلخ»، درصدد ساخت سریال تازهای برآمده که این بار هم تهیهکنندگی و هم کارگردانیاش را بر عهده دارد و بدین سبب از طرفدارانش خواسته به وی اعتماد کنند و با خرید مجموعه تازه اعتمادشان بازسازی شود؛ اما چه تضمینی هست، اتفاقی که درباره قهوه تلخ رخ داد، این بار درباره سریال تازه تکرار نشود و اصولاً مردم تا کجا به واسطه محبوبیت مدیری، حاضر به هزینه برای خرید سریالهایش خواهند شد؟
مردمی که به واسطه اعتماد به رسانه ملی و اهالی رسانه ملی، پای تلویزیون مینشینند و یا مجموعههای تلویزیونی را خریداری میکنند، انتظار دارند تا با برنامهای مواجه شوند که غنای مفهومی داشته باشد. چه در عرصه طنز و چه در عرصه داستان درام و پلیسی. از طرف دیگر انتظار دارند که وقتی مخاطب یک مجموعه شدند بتوانند آنرا به پایان رسانند و نهاینکه در نیمه راه، شاهد رها شدن یک مجموعه از یک تیم حرفهای باشند که دلیل توقف کار خود را ممیزی عنوان کنند.
مسلما در چنین شرایطی انتظار میرود که فردی همچون مدیری که چند سال قبل، بیستمین مرد بانفوذ ایران از سوی مجله «نیوزویک» برگزیده شد؛ و این محبوبیت را نه به واسطه جایگاه سیاسی که به واسطه پایگاه اجتماعی و میزان نفوذش در لایههای اجتماعی و در قلب مردم به دست آورد و کاری کرد که برخی کلیدواژهها را وارد ادبیات معاصر کرد و این واژهها هنوز کارکردشان را دارند، کمی هم به خواستههای مردم توجه کنند و بدانند که برای اثرگذاری و برای جلوگیری از هجمه عظیم تبلیغاتی رسانههای خارجی، باید با برنامه ریزی دقیق تری عمل کنند و مخاطب را در درجه اول اهمیت قرار دهند.
رقابتی با برخی از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان صورت گرفته است. اما در این زمینه یک نکته تامل برانگیز وجود دارد و آن به تداوم این فعالیتها و کیفیت و چگونگی محتوای آنها در جلب رضایت مخاطب مربوط میشود
حال که تهیه و تولید فیلم در شبکه نمایش خانگی تا حدودی در میان مردم مقبول واقع شده، کارگردانان و دست اندرکاران امور فرهنگی کشور در عرصه رسانه و ارتباطات، از این موقعیتها به بهترین نحو استفاده کنند و در این شرایط اقتصادی، به فروش تولیداتی بپردازند که هم تاثیرات مثبت در جهت ارتقای فکری و فرهنگی داشته باشد و هم بساط آرامش و شادی خاطر را برایشان فراهم سازد.
دست اندرکاران تولید متون تلویزیونی بهتر است با برنامه ریزی و دقت بیشتری به این عرصه بیندیشند و ارزش بیشتری برای مخاطب قائل باشند.
به هر ترتیب، آنچه مهم است این است که ظرفیتهای اجتماعی از این دست را در چنین شرایطی به راحتی از دست ندهیم، که این امر به سود دست اندرکاران عرصه رسانه، ارتباطات و مردم نیست؛