به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، بسیاری از بزرگسالان و به اصطلاح همان نسل اولیها میگفتند که در دوران بچگی، خودشان اسباب بازی میساختند. مثلا یک تفنگی میدیدند و بعد با چاقوی میوه خوری دو هفته، چوب کهنهای را برش میدادند تا قدری شبیه تفنگ شود و بعد هم سه ماه با همان تفنگ چوبی بازی میکردند. این مثال ساده نشانهای بر فرهنگ تولیدی در وجود بچهها بود که در کودکان امروزی به شکل «میخواهم» و «بخرید» انعکاس یافته است، یعنی انسان تولید محور به انسان مصرف محور در زندگی تبدیل شده است.
شرایط اقتصادی امروز موجب شد تا بیشتر در پیچیدگیهای ابعاد جامعه و کشور دقت شود. معمولا در هر مشکل و چالشی گفته میشود مسئله اصلی چیست؟ از نظر دولت و مجلس در طرح تحول و هدفمندی یارانهها مسئله اصلی، یارانهها و عدالت یارانهای است، و از نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام مسئله اصلی، عمل به اصل 44 قانون اساسی، یعنی فرآیند خصوصی سازی است. با توجه به مقدمه بحث، به نظر میرسد مسئله اصلی اقتصادی جامعه ایران در حال حاضر دانایی اقتصادی مردم و همان تربیت اقتصادی است. یعنی زندگی مردم براساس تولید و هویت تولیدی شکل نگرفته و این چالش اصلی مسائل اقتصادی و حتی فرهنگی امروز جامعه ایران است. برای اثبات این ادعا در ابتدا لازم است که مسائلی همچون تحریمهای اقتصادی آمریکا و برخی مشکلات داخلی که ناشی از همین مسئله تربیت میدانیم، رد شود.
مسئله اصلی اقتصاد ایران، تحریمهای مختلف اقتصادی نیست زیرا تجربه تحریم اقتصادی در کشورهای مختلفی همچون کوبا، کره شمالی، ویتنام و.... نشان داده است که این کشورها با تحریم اقتصادی به فروپاشی نزدیک نشدهاند. حتی تحریم بانک مرکزی هم مسئله اصلی نیست.
عادل پیغامی، استاد برتر علم اقتصاد و نماینده یونسکو، ادعا دارد که در هیچ مجله علمی جهانی، مقالهای که به راه حلهای برون رفت از تحریم بانک مرکزی یک کشور اشاره کند، وجود ندارد. پیش بینی اقتصاد دانان اروپایی و آمریکایی اینست که یک هفته بعد از تحریم بانک مرکزی، هر کشوری به طور حتم براندازی میشود، در حالیکه بیش از یک سال از تحریم بانک مرکزی ایران میگذرد. سنای آمریکا به خوبی میداند که تحریمهای ایران، کمتر از 4درصد بر اقتصاد ایران اثر داشته است، اما دو راه برای تاثیر بر اقتصاد ایران وجود دارد: 1. جبر مشارکت جهانی بر تحریم ایران، 2. درک و ترس مردم از تحریمها و اوضاع اقتصادی.
به خوبی مشخص است که باسیاستهای کشورهای مختلفی از جمله روسیه و چین و هند، جبر جهانی بر تحریم ایران رخ نخواهد داد، اما با حس افول اقتصادی در مردم که ناشی از عملیات روانی رسانههای خارجی است امکان ضربههای سهمگینی بر پیکر جامعه وجود خواهد داشت. پدیدههایی همچون «مردم مصرف میکنند و مینالند»، «عدم رضایت از وضعیت اقتصادی» و «جستجو برای سرمایه گذاریهای کوتاه مدت با سود بیشتر» میتواند شرایط اقتصادی را وخیم کند. در طی این پدیدهها اگر درجه بیصبری مردم بالا برود، آنگاه سرعت واکنش بر تحولات اقتصادی کوتاه نیز، بالا میرود و مردم نمیتوانند سیاستهای اقتصادی را در دراز مدت تحمل کنند. به نظر میرسد این پدیدهها بیش از آنکه به فرمولهای اقتصادی برگردد به طرز تفکر و نوع فرهنگ مردم جامعه بر میگردد. چنانکه جهاد اقتصادی اصالتا حرکتی فرهنگی در امر اقتصاد است که بعد به اقتصاد مقاومتی دست یابیم.
در این اوضاع عملیات روانی رسانهها نیز دست کمی از تحریمها نداشته است. پیش بینیهای شبکههای BBC و VOAدر عید پارسال: اگر دلار به 1600 تومان برسد فروپاشی ایران رخ خواهد داد. و در خرداد امسال: اگر دلار در 2000تومان یک هفته ثابت باشد قطعا ایران فروخواهد ریخت. هم اکنون نیز این رسانهها هرگونه اعتراض و اختلالی را برجسته و تکرار میکنند که خنثی کردن این توطئهها جز با ارتقاء دانایی مردم رخ نخواهد داد. به طور مثال اگر مردم متوجه رابطه سود صادرات و ارز آوری و ارزش پول به صورت توأمان شوند، آنگاه تب نرخ ارز با احساسات مردم درگیر نمیشود.
چین از جمله کشورهایی است که حدود 20 سال به عمد، ارزش پول خود را نسبت به دلار پایین نگه داشته و هم اکنون آمریکا از این کشور به بانک جهانی WTOشکایت کرده است زیرا به این صورت صادرات برای این کشور بسیار پرسود است. حدود سه ماه پیش کیوی داران شمال ایران اعلام کردند که فقط صادرات کیوی برایشان نسبت به همه هزینهها صرف دارد. هم اکنون نیز نماینده صنف آجیل داران از صرفه بسیار زیاد صادرات آجیل خبر میدهد. با این وصف مردم باید از شنیدن خبر ممنوعیت صادرات 50 قلم از کالاها توسط دولت خیلی ناراحت شوند و البته این جز در یک فرآیند تربیتی که آگاهی و رفتار را شامل میشود به وجود نخواهد آمد.
از نظر عادل پیغامی، در یک تعریف سادهتربیت اقتصادی یعنی اعتقادات و اخلاقیات و احکام اقتصاد اسلامی در وجود شخص نهادینه شود. به عبارت دیگر مفاهیمی همچون خیر به دیگران، قناعت، زهد، مصرف بهینه، اسراف، ربا، قرض الحسنه و... در سطوح بینشی، گرایشی و رفتاری مومنین جاری شود.
پنج نهادی که در تربیت و شکل گیری هویتی فرد نقش موثری دارند خانواده، رسانه، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و شبکههای اجتماعی خودجوش همچون گروه دوستان و همسالان است که در میان آنها مهمترین نهاد تربیت، خانواده است. متأسفانه یکی از مهمترین آسیبهای فرهنگی امروز جامعه ایران در موضوع خانواده است که با پدیده فاصله نسلی روبرو هستیم. نوجوان هیچ ولایتی از خانواده بر خودش را بر نمیتابد، بلکه مادر و پدر را بر خودش حمایت گر میبیند که ناشی از نوع تصمیم و نقش والدین در زندگی کودک است. رفتارهای والدین با کودک سبب میشود که مسئولیت پذیری او و نوع مطالبهاش از خانواده تنظیم شود.
اگر کودک قرار است ازدواجاش و تربیتاش و مکانیسمهای اقتصادی زندگی را از بیرون خانواده بگیرد، آنگاه خانواده ابزار گیر دادن به بچهها میشوند، چون نقش دیگری ندارند. اینکه بچه به سمت تولید پیش رود اینست که همه امکانات بصورت کامل در دست او نباشد بلکه حتی اسباب بازیهای خود را بسازد. با دادن اسباب بازی آماده به بچه خلاقیتاش گرفته میشود. در بازیهای رایانهای هم که بچهها درگیر فکر سازنده بازی هستند و در نقشه بازی خلاقیت او عمل میکنند.
روند غرب زدگی بعد از دوره قاجار در ایران سبب شد که توجه مردم بیش از آنکه به فرآیندهای غرب باشد به مظاهر آن جلب شد. سیاستها و اقدامات و تفکرات افرادی چون میرزا ملکم خان، تقیزاده و محمدرضا شاه پهلوی نشانهای بر این مدعاست. اما در جریان تفکری غرب، به روندهای تربیت اقتصادی از همان دوران کودکی توجه شده و مفاهیمی همچون کارآفرینی، همکاری، کسب سود بیشتر، ارزش افزوده و... نهادینه میشود. البته تفکر غربی آدمهای خودش را با مفاهیمی تربیت میکند که به نظر میرسد به فضای اسلامی جامعه ایران منطبق نیست؛ ارزش افزوده، مالکیت، ارزش پول، بورس، کسب سود بیشتر، اصول رقابت، رقابت در بازار؛ حال در وضعیت فعلی، مسئله اصلی تربیت اقتصادی چیست؟ چگونه میتوان مفاهیمی همچون مالکیت، قناعت، زهد در مصرف، ایثار، شراکت و همکاری در کار، تولیدمحوری زندگی و... را در کودکان نهادینه کرد؟
به نظر میرسد در ابتدا به بازتعریفی فرهنگی از مفاهیم اقتصادی همچون تجمل، زهد، مصرف و... در دیدگاه اسلام نیاز است. سپس به هدف، معنا و اصل زندگی انسان که همان فرهنگ است، در فضای تولید و توزیع و مصرف توجه کنیم. اگر فرهنگ اصالت دارد پس کالای فرهنگی بیش از کالای صنعتی ارزش دارد. باید جنس خوب و پر دوام تولید و مصرف شود تا نیاز صنعتی و ماشینی زندگی انسان را تامین کند، اما تولید و مصرف فرهنگی هیچگاه تمام نمیشود و اساسا سیری پذیری آن بیمعنی است. مثلا نه تنها سفرهای زیارتی برای مردم بسیار تسهیل شود بلکه مردم به سفر و سیاحت تشویق شوند و پول برای سفرهای بسیار دور و دراز هم داشته باشند. مردم به خرید کالاهایی همچون نقاشی، بوم، کتاب، نرم افزار و... رغبت ورزند. به این صورت تولید فرهنگ نیز فراگیر میشود و فراگردهای ارتباطی فرهنگی نسل مهذب، خلاق و توانایی که مدنظر انقلاب اسلامی بود را به وجود خواهد آورد.
به طور خلاصه با توجه به مباحث مطرح شده سیاستهای جهاد اقتصادی به مثابه مهمترین دغدغه و مسئله امروز انقلاب اسلامی را میتوان در 5بند بیان کرد:
1. بنای جهاد اقتصادی بر جهاد علمی که البته اینکار با ایجاد بنگاههای اقتصادی دانش محور تقریبا صورت گرفته و با توسعه آن مردم نیز در کنار نخبگان درگیر جهاد علمی میشوند.
2. تسهیل تولید در بخشهای اقتصادی کوچک، خصوصا برای مناطق محروم و شهرهای کوچک که اسباب مهاجرت از کلان شهرها را فراهم میکند.
3. ارتقاء آگاهیهای اقتصادی مردم با سه اقدام:
دامن زدن و پاسخگویی به سوالات اقتصادی خاص جامعه ایران، مثلا چرا درک اقتصادی و مطالبات اقتصادی مردم از مسئولین درست شکل نمیگیرد؟ چرا هدفمندی یارانهها برای امروز جامعه ایران حیاتی است؟ چرا پراید بیست میلیونی خریده میشود؟ چرا وقتی گفته میشود امکان گرانی هست همه بیشتر میخرند؟ چرا نمیفهمیم که باید در دهک خودمان مصرف کنیم؟
نظام آموزش و پرورش: گسترش آراء و زندگی علمای دین در معیشت و اقتصاد که موجب تعمیق تفکر تولیدی میشود.
نظام رسانهای کشور: مقایسههای بین نسلی و مقایسههای بین المللی در زمینه عمران، تغذیه، رفاه و... که موجب منطقی شدن توقعات و انتظارات شده و رضایت عمومی را ایجاد میکند.
4. مبارزه مجدانه دولت با سیستم و افراد مفسد اقتصادی: رانت خواری، احتکار و مافیای دلالی مهمترین عناصر عدم وجود عدالت در تولید و توزیع هستند که به سیستم اقتصادی و معیشت مردم ضربه وارد میکنند.
5. در امتداد قرار دادن سیاستهای اصلاح سیستم بانکی، مالیات، گمرک و... همگام با ارتقاء دانایی مردم جامعه.
منبع: صالحین