به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در آخرین به روز رسانی وبلاگ «تحلیلهای سیاسی یک دانشجو» چنین آمده است:
میزان مشارکت در انتخابات یکی از مهمترین دلایل وجود مردم سالاری در یک نظام حکومتی است و نشان دهنده اقبال مردمی به آن حکومت است. البته در جمهوری اسلامی علاوه بر برگزاری انتخاباتهای مختلف برگزاری تجمعات و راهپیماییهای کشوری و استقبال مردم از آنها نیز خود یکی از دلایل مشارکت مردم در امر حکومت است. اما آنچه که برای نشان دادن اعتقاد مردم به نظام در مجامع رسمی و بین المللی مورد نظر است میزان مشارکت مردم در انتخابات است.
با گذشت سه دهه از تاریخ جمهوری اسلامی نهادینه بودن امر مردم سالاری و انتخابات در کشور بعد از سه دهه تجربه مردم سالاری دینی به عنوان الگوی جدید مردم سالاری به طوری که علی رغم مشکلات فراوان از قبیل تحریم انتخابات از سوی بخشی از نخبگان و مجموعههای سیاسی شناخته شده، برخی نارضایتیهای ناشی از گرانی و بیثباتی بازار برای تامین نیازهای اولیه زندگی و فضای رسانهای سنگین علیه شرکت در انتخابات و تحریمهای بین المللی... روند مردم سالاری با حضور در انتخابات موقعیت تثبیت شده خود را نشان داد و این واقعیت را بازگو کرد که مردم سالاری در جمهوری اسلامی آنچنان در فرهنگ سیاسی ملت ایران عمق یافته است که در هر شرایطی کارآمد و آسیب ناپذیر است. اما با وجود این تجربه گرانبها در جمهوری اسلامی هنوز هستند بعضی از جریانات داخلی که همگام با معارضان داخلی خارج نشین و خارجی تحلیل میدهند که میزان مشارکت مردم در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بسیار پایینتر از حد تصور خواهد بود و دلایلی هم برای این تحلیل ذکر میکنند که در این یادداشت به رد این دلایل میپردازیم.
مدعیان کاهش چشمگیر میزان مشارکت مردم در انتخابات 92، تحریمهای شدت یافته بین المللی را یکی از موثرترین عوامل کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات میدانند و از لزوم سازش نظام با غرب دم میزنند تا بتواند مردم را به صحنه انتخابات بکشاند!
در پاسخ به این ادعا باید گفت که تحریم جمهوری اسلامی به امروز یا دیروز یا سال گذشته بر نمیگردد بلکه جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را سرلوحه سیاست خارجی خویش برای تقابل با مستکبرین قرار داده است از ابتدای تشکیل مورد تحریم واقع شده است و در 8 سال جنگ تحمیلی شدیدترین تحریمها را تجربه کرده است و هم چنین نظام سلطه در آخرین مورد انتخابات در جمهوری اسلامی، یعنی انتخابات مجلس نهم سال 90، هر آنچه میتوانست انجام بدهد تا تحریم بانک مرکزی تا تحریم صدور نفت تا ترور دانشمندان هستهای که شهروندان جامعه ایران محسوب میشدند، انجام داد. در واقع تمام تیرهای در ترکش خود را بکار گرفت تا اراده ملت ایران را بشکند که از نظر آنها انتخابات نهم مجلس عرصه اصلی بهره برداری از این سرمایه گذاری سنگین (تحریمها) به شمار میآمد اما انتخابات 12 اسفند نشان داد که اراده ملت ایران برای استقلال، برای پیشرفت و برای ایستادگی در برابر روابط سلطه جویانه خلل ناپذیر است و در «جنگ ارادهها» ملت ایران بر هر ارادهای پیروز و غالب است.
همچنین بعضی دیگر از این مدعیان کاهش مشارکت مردم، عدم برگزاری انتخابات به صورت آزاد و تحریم بخشی از نخبگان را موثر در میزان مشارکت میدانند که در این مورد باید گفت تبلور واقعیت جامعه ایران آنچنان که هست در انتخابات گذشته میباشد. ملت ایران در 24 خرداد 92 همان ملت ایران در 22 خرداد 88 و 9دی 88 و 22 بهمن 88 و 22 بهمن و 12 اسفند (انتخابات مجلس نهم) سال 90 است. مشکلی که وجود دارد این است که ما به دلیل درهم آمیختگی زندگیمان با رسانههای گوناگون و پر تعداد در دوران جدید، بیش از آنکه با واقعیت زندگی کنیم با تصویری که رسانهها از واقعیت میسازنند، زندگی میکنیم که سهوا و یا عمدا تصویر خاص و محدودی از جامعه ایران نشان میدهند که بخشهای بزرگی از مردم ما در آن حذف شدهاند. این مسئله در انتخابات سال 88 منشا چالشهایی شد اما در روز انتخابات و فضای تبلیغات پیش از انتخابات در همه رسانهها و خصوصا صدا و سیما تکرار شد. بنابراین چون بین واقعیت و تصویری که از واقعیت رسانهها ساختهاند فاصله وجود دارد و ما با تصویر و احساسی که رسانهها میسازنند مانوس هستیم، واقعیت مردم در روز 12 اسفند که جریانهای سیاسی شناخته شده انتخابات را تحریم کرده بودند ما را متحیر میکند و این اینکه این مدعیان که خود حاصل رای مردم در انتخابات گذشته هستند و حال که موجودیتشان در قدرت به خطر افتاده است همان انتخابات را زیر سوال میبرند و دم از آزادی انتخابات میزنند و قصد دارند موجودیتشان را با میزان مشارکت مردم گره بزنند.
همچنین مسئله نقش مردم در مقایسه با نخبگان سیاسی در پیشبرد دموکراسی و مردم سالاری مسئله مهم دیگری است که میبینیم مردم چطور قواعد مردم سالاری را درک میکنند و به آن پایبند هستند و از نخبگان سیاسی در پیشبرد آن جلوترند. نخبگان سیاسی و روشنفکرانی که انتخابات را تحریم میکنند یا عملا به توسعه مشارکت کمک نمیکنند و منافع خود را در صحنه سیاسی کشور در کاهش مشارکت سیاسی مردم تعریف میکنند حاضرند نهاد انتخابات و مردم سالاری در کشور دچار نارسایی و سکته بشود اما منافع آنها تامین بشود. حاضرند با کاهش مشارکت جشن پیروزی برای خود بگیرند ولو اینکه این کاهش مشارکت چراغ سبز به دشمن محسوب بشود برای افزایش فشارها که عمدتا نیز زندگی مردم عادی را با سختیها و دشورای روبرو میکند.
هم چنین 12اسفند نشان داد ملت ایران در تحمل دیدگاههای گوناگون، متکثر و انتقادی تا مرزهای نظام هاضمه قوی و قدرتمندی دارد اما معارضه با انقلاب و نظام و همراهی با سیاستهای معارضین آن را بر نمیتابد و هواخواهانش را به آسانی کنار میگذارد.
انتخابات دوازده اسفند مانند حوادث سی و سال گذشته نشان داد که هر کس و هر جریانی از نظام و انقلاب جدا شد، مردم هم از آنها جدا میشوند و به راحتی آنها را کنار میگذارند.
بعضی دیگر که دغدغهٔ به قدرت رسیدن جریان سیاسی و گروه خود را دارند از تکثر در جریانات سیاسی در انتخابات 92 گلایه میکنند و این دغدغه خود را پشت میزان مشارکت مردم پنهان میکنند اما باید گفت که این تکثر در انتخابات باعث افزایش خرده گفتمانهایی در سطح جامعه میشود که تعداد افراد بیشتری را میتوانند به خود جذب کنند و لزوما تکثر کاندیداها نه تنها منافاتی با میزان مشارکت مردم ندارد بلکه میتواند به آن نیز قوت ببخشد.
همچنین تکثر فضای سیاسی واقعیتی بود که در انتخابات مجلس نهم خود را متجلی کرد. بر عکس انتخاباتهای مجلس سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم و هشتم با جریانی به عنوان اکثریت روبرو نبودیم بلکه گرایشهای گوناگون به اندازه وزن خود از سبد آراء بهرهمند شدهاند به طوری که ترکیب نسبتا برابری از دو جریان پایداری و جبهه متحد در تهران در کنار مطهری از جریانات منتقد دولت، محجوب و جلودارزاده از اصلاح طلبان بخشهای اصلی رقابت تهران را تشکیل دادند که مولفههای سیاسی در آن (تهران) مولفه اصلی بود.
در واقع حرکت به سمت واقعیتر شدن و تضعیف شدن فضای رانتی فضای سیاسی در ایران ناشی از فضای متکثر چند قطبی از جمله نکات جامعهشناسانه مهم در انتخابات مجلس نهم بود که ایجابی شدن کار سیاسی در ایران در مقایسه با غلبه فضای سلبی گذشته را اجتناب ناپذیر میکند. واقعی شدن کار سیاسی به واقعی شدن وزن جریانات و شخصیتهای سیاسی در بین مردم میانجامد که تنها راه درمان بیماری توهم نخبگان و گروههای سیاسی است که امروز در بین آنها حالت شایع و اپیدمیک دارد. انتخابات نهم نشان داد که دوره اثرگذاری از راه کارهای سلبی و انتقادی رو به ضعف است.
اما در آخر آنچه که به عنوان میخ آخر بر تابوت کسانی که معتقدند مشارکت در انتخابات به صورت چشمگیر کاهش پیدا خواهد شد پیوند عمیق امت با امام است. از یک طرف در زبان اکثر رای دهندگان در انخاباتهای گذشته و بالاخص انتخابات مجلس نهم که اولین انتخابات بعد از فتنه 88 که دشمنان داخلی و خارجی نظام به صورت تمام قد سعی درکاهش مشارکت داشتند، عمل به خواست رهبری به عنوان مهمترین یا یکی از مهمترین انگیزههای اصلی شرکت در انتخابات بود و از طرف دیگر رهبر انقلاب تنها کسی بود که با اطمینان و با قاطعیت مشارکت و حضور مردم را پیش بینی میکرد که در سخنرانی ایشان دو روز پیش از انتخابات مجلس نهم مبنی بر سیلی سختتر از 22 بهمن هویدا بود. این ویژگی مشترک و منحصر به فرد امام و رهبری در اعتماد و اعتقاد به مردم است و در هیچ کس دیگر نمیتوان آن را سراغ گرفت.