به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، برنامه «زاویه» در این هفته «تقابل یا تعامل استاد شهید مرتضی مطهری با جریان روشنفکری دینی» را با حضور حجت الاسلام قائمی نیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده علم و اندیشه و اسفندیاری، پژوهشگر و محقق علوم انسانی مورد بحث و گفت وگو قرار داده است.
در اولین سوال چنین مطرح شد که آیا شهید مطهری را روشنفکر دینی می دانیم؟
آیا شهید مطهری روشنفکر دینی است؟
اسفندیاری در پاسخ به این سوال گفت: لازمه پاسخ به این سوال تعریف روشنفکری و روشنفکری دینی است؛ تعریف برای چنین بحثی که مورد اجماع باشد، قابل ذکر نیست.
به نظر بنده جریان سنت گرایان، جریان مرتجعان، جریان اصلاح طلبان و جریان روشنفکران، چهار جریان موجود در جهان اسلام هستند. وجه مشترک سنت گرایان و مرتجعان، کهن گرایی، و وجه مشترک اطلاح طلبان و روشنفکران، نوگرایی بوده است.
هیچ تردیدی وجود ندارد که استاد مطهری در جریان نوگرایان بوده، حال بستگی دارد که استاد مطهری را در جریان اصلاح طلبان به شمار آرید یا جریان روشنفکران.
به نظر بنده بین اصلاح طلبان دینی و روشنفکران دینی تفاوت وجود دارد. اصلاح طلبان کسانی هستند که دغدغه های درون دینی دارند و می خواهند دین را پالایش کنند و آن را از خرافات و اسطوره ها پاک کنند، اما روشنفکران تنها دغدغه های درون دینی ندارند و به ادیان و مکتب های عصر خود نظر دارند و می خواهند نسبت دین را با ادیان دیگر بسنجند.
تفاوت بین استاد محمدتقی شریعتی و دکتر علی شریعتی، نمونه ای از این دو نوع جریان نوگرا می باشد. استاد محمد تقی شریعتی را می توان جزو جریان اصلاح طلبان دینی و دکتر علی شریعتی را جزو روشنفکران دینی به شمار آورد.
در تاریخ اسلام عالم و مجتهد زیاد داریم، اما چیزی که اندک است مصلح میباشد
دلایل بسیاری وجود دارد که استاد مطهری جزو اصلاح طلبان دینی محسوب می شود. یکی از این دلایل یادداشت های استاد مطهری، جلد 7 ، صفحه 94 است که استاد درباره مصلح و اصلاح صحبت می کند. ما در تاریخ اسلام عالم و استاد و مجتهد زیاد داریم، اما چیزی که اندک است مصلح می باشد. چنین می نماید که استاد هر چه به دهه های آخر عمرش نزدیک می شود به جریان اصلاحات و روشنفکری دینی بیشتر نزدیک می گردد.
مجری برنامه چنین ادامه داد: چه نقصی در جریان روشنفکری دینی وجود دارد که استاد مطهری به این سمت گرایش ندارد، اگر فرمایش آقای اسفندیاری را بپذیریم که در دهه های آخر به این جریان نزدیک شدند؟
مشکل استاد مطهری استفاده از مبانی جدید نبود
حجت الاسلام قائمی نیا اظهار داشت: روشنفکری و روشنفکر دینی تعریفی نظری دارد؛ به این معنا که بر اساس نظریه ای است که وجود دارد. تعریف بر اساس نظریه و مبنا تغییر خواهد کرد.
زاویه نگاه به جریانات باید معرفتی باشد. مسئله اصلی معرفت شناختی است و اینکه نگاه معرفت شناختی ما به دین باید چه باشد و بر اساس چه مبانی معرفت شناختی می توان به دین نزدیک شد. استاد مطهری مطالعات سنی بسیاری دارد و در عصر خود مباحث جدید بسیاری نیز داشته و تلاش دارد این دو را با هم تلفیق کند، بنابراین مشکل استاد مطهری استفاده از مبانی جدید نبوده است.
از زمان مانیفیست دینی تا کنون جریاناتی در جهان اسلام داریم اعم از جریان سنت گرایان که قائل به این امر هستند که تمامی ادیان دارای ظاهر و باطنی می باشند و اینان دستاورد تفکر کهن را می پذیرند، جریان مدرنیسم ها آنانی که امروز به نام دگراندیش می شناسیم، مدرنیسم را به عنوان یک جهان بینی می پذیرند و دستاوردهای مدرن از دین ارائه می دهند و جریان نواندیش. در نهایت استاد مطهری روشنفکر مصلح نبوده است.
چه خلائی در روشنفکری دینی وجود داشته که استاد مطهری به آن اعتماد نداشته است؟
اسفندیاری افزود: تردیدی وجود ندارد که استاد مطهری جزو جریان سنت گرایان و مرتجعان نبوده است. در شمار سنتی هایی که جحجت الاسلام قائمی نیا ذکر کرد نیز نبوده. روشنفکران دینی افرادی نوگرا و فرهنگی هستند که به بررسی نسبت اسلام با اندیشه های جدید می پردازند، به مقتضیات زمان توجه دارند، ارزش های فرادینی و اسلامی را پاس می دارند، حساسیت های اجتماعی و سیاسی دارند و دغدغه عقب ماندگی مسلمین را نیز دارند.
با این تفاوت که اصلاح طلب دغدغه های درون دینی و روشنفکر دینی دغدغه های برون دینی هم دارد، اما هر دو نوگرا هستند.
در این امر که استاد مطهری جزو جریان روشنفکر دینی است، اما به آن انتقاد می کند، هیچ منافاتی وجود ندارد. ممکن است من در یک جریان باشم و آن جریان را نقد کنم. باید دید با چه زاویه دیدی و چه رویکردی آن را نقد می کند. آیا با رویکرد و نگاه سنت گرایی و ارتجاعی نقد می کند؟ استاد مطهری برخی از روشنفکران دینی را - نه با نگاه سنت گرایی - نقد کرده است، لذا نقد یک جریان لزوماً به معنای نفی جریان نیست.
قائمی نیا تاکید کرد: روشنفکر دینی تعاریف مختلفی دارد. آسیب پذیری فکری ویژگی استاد مطهری است. شهید مطهری در تکوین جریان روشنفکری عصر خود نقش داشته است. استاد مطهری اولین کسی بود که استعداد دکتر شریعتی را کشف کرد.
به مرور زمان تغییراتی در نگاه شهید مطهری دیده می شود؛ به عبارتی ایشان در دیدگاه خود رشد داشته و نه تنها از اصول عبور نکرده، بلکه نقد وی نیز بر اساس اصول بوده است.
جوان این عصر با توجه به پارادوکسهایی که وجود دارد باید به جریان روشنفکری اعتماد کند یا خیر؟
«جوان این عصر با توجه به پارادوکس هایی که وجود دارد باید به جریان روشنفکری اعتماد کند یا خیر؟» سوال بعدی مجری برنامه این بود که حجت الاسلام قائمی نیا پاسخ داد: قضیه را باید از لحاظ نظری و عملی جدا کرد. شهید مطهری در باب روشنفکری دینی نظریه کلی داشت که در تکوین آن نیز کمک نمود. نظریه شهید مطهری این چنین بود که اگر این جریان به درستی کنترل شود و مبانی معرفتی آن متناسب با اسلام باشد، می تواند مولود مناسبی در عالم اسلام باشد.
جریان روشنفکری دینی در امثال دکتر شریعتی به سمت نقد سنت رفته است. این امر باید آسیب شناسی شود. روشنفکری دینی اگر قرار است سنت را نقد کند، به نقد خود نیز باید بپردازد. باید ببیند کجاها به مبانی اسلام نزدیک می شود و کجاها از آن فاصله می گیرد. نقدهای شهید مطهری نه براساس نقد کلی روشنفکری دینی، بلکه در مقام عمل آرمان دینی که در کجا تحقق یافته و کجا تحقق نیافته، بود.
برخی مطهری را برای مخالفت خود با شریعتی سپر ساختند!
اسفندیاری گفت: به نظر بنده بعد از انقلاب قطب بندی کاذب مطهری و شریعتی شکل گرفت؛ این قطب بندی کاذب از سوی کسانی که با شریعتی مخالف بودند و استاد مطهری را سپر خود قرار دادند، ایجاد شد.
به نظر بنده شریعتی و مطهری هر دو روشنفکر دینی بودند. در مقابل اینان دو جریان وجود داشت که شامل غیر روشنفکران دینی و روشنفکران غیر دینی می شد. اختلاف دو روشنفکر دینی به منزله نفی یکی توسط دیگری نیست و یا کفر یکی از دید دیگری نیست.
قائمی نیا افزود: انحراف فکری با کفر تفاوت دارد. تقابل این دو بزرگوار هم بعد از انقلاب و هم در زمان این دو بزرگوار تشدید شد. عده ای تلاش کردند این دو را رودرروی هم قرار دهند. تقابلی که امروز به تصویر کشیده شده، وجود نداشته است.
روشنفکری مولود دنیای جدید است. شهید مطهری و دکتر شریعتی قصد دارند با دنیای جدید نسبت برقرار کنند. مشکلی که مطهری می بیند این است که تا کجا می توان این نسبت را درست برقرار کند. به نظر بنده شهید مطهری آدمی دو زیست و منحصر به فرد بود؛ چرا که پایی در تفکر سنتی و پایی نیز در تفکر جدید دارد. نگاه انتقادی و آسیب شناسی این دو را به هم وصل می کند.
تعامل مطهری با شریعتی از جهت آسیب شناسی است. ایشان اسلام شناسی شریعتی را این چنین نگاه می کند که کجا از اسلام شناسی اصیل فاصله می گیرد و کجا نزدیک می شود. از دیدگاه شهید مطهری هر گاه از اصالت اسلام فاصله می گیرید باعث خطا در معرفت شناختی اسلام می شود.
اسفندیاری ادامه داد: در دامان پیامبر و ائمه کسانی بودند که از جهت فکری با هم مخالف بودند، اما در یک جهت گام برمی داشتند، هر چند که معرفت آنان با معرفت ما متفاوت است. دکتر شریعتی از منتقدان روحانیت سنتی بوده است و بیشترین انتقاد را سنت گرایان به دکتر شریعتی دارند.
روشنفکران دینی به جهت اینکه دو فرهنگی هستند، در معرض آفت دینی قرار می گیرند؛ اسم آن آفت التقاط است؛ به این معنا که هر کسی روشنفکر باشد در معرض این آفت قرار دارد.
حجت الاسلام قائمی گفت: تقابل ایجاد شده ریشه در برخی عوامل ذکر شده در تاریخ دارد. شهید مطهری می گوید اینان تحصیل کرده غرب اند؛ به این معنا که تحصیلات اینان چارچوب اسلامی ندارد. وی با روش خود که روش انتقادی است می خواهد الگویی را ارائه دهد که با الگوی رقبای خود بسیار متفاوت است.