به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» در مناظره دانشجویی که عصر امروز بین کاوه بهادری مدیر مسئول سابق نشریه «زیرسوال» و مهدی طهماسبی عضو شورای سابق شورای بسیج دانشجویی دانشگاه شریف برگزار شد دو طرف به تشریح دیدگاهها و نظرات خود پرداختند.
در ابتدای این مناظره کاوه بهادری به مفهوم آزاداندیشی اشاره کرد و گفت: امروز در فضای دانشگاهها شاهد یک بیتفاوتی عمده بین دانشجویان هستیم دانشجویان نمیتوانند بدون برچسب زدن به بیان دیدگاهها و نظرات خود در سطح جامعه بپردازند.
وی به تعریف خود به اصلاحطلبی پرداخت و گفت: از نظر ما اصلاحطلب فردی است که بهعنوان یک مسلمان اصلاح را از خود شروع کرده و همین موضوع را مقدمهای برای اصلاح جامعه قرار می دهند.
بهادری ادامه داد: اما از نظر سیاسی و آنچه که امروز در کشور تعریف و گفته میشود اصلاحطلب واقعی کسی است که حرکت در چارچوب قانون اساسی را برگزیده و به صورت تدریجی به دنبال اصلاح کشور میباشد.
سردبیر سابق نشریه زیر سوال گفت: در یک نظام دمکراتیک ظرفیت بیشتری برای انجام اصلاحات وجود دارد و به تبع آن در یک نظام دیکتاتوری کمتر. اصلاحات هم میتواند در یک جامعه به انقلاب منجر شده و هم میتواند از وجود آن جلوگیری کند اما طهماسبی نظر دیگری داشت و اعلام کرد تمامی اصلاحطلبان به یک مفاهیم عمده اشاره میکنند اما در عرصه عمل باید دید که مجریان این جریان چگونه عمل میکنند.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم در یک جامعهای اصلاحات انجام دهیم باید این کار را براساس مبانی فکری و اعتقادی آن جامعه انجام و طرحریزی کنیم زیرا اگر در مبانی با یکدیگر مشکل داشته باشیم جامعه دچار حوادث بدی خواهد شد.
طهماسبی عنوان کرد: اگر کسی مبانی یک حکومت و جامعه را قبول نداشته باشد و یا قبولش خطی باشد باعث به وجود آمدن تعارضاتی در سطح جامعه میشود همانند قضیه علم و دین در مغرب زمین که عدهای دین را لازمه جامعه میدانند اما عدهای دیگر معتقدند که چون علم در حال پیشرفت است به دین نیازی نیست و نتیجهای شبیه نهضت پورتستانیه ایجاد میشود.
دبیر سابق شورای سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف به برنامههای اصلاحطلبان اشاره کرد و گفت: اصلاحطلبان یکسری برنامههای را در سطح جامعه دنبال میکنند اما باید ببینند که مصداقهای آنها به مبانیهای ما مربوط میشود یا خیر و اصلاحطلبان مبانی اصلیشان با دید عموم جامعه متفاوت است.
در ادامه بهادری با بیان این نکته که امروزه برای اصولگرایی و اصلاحطلبی تعریف کلی در سطح جامعه نشده است گفت: آیا جریان اصولگرایی و اصلاحطلبان اسلامی تبیین شده است و یا اینکه فقط دو حزب جریانهای سیاسیاند؟
وی ادامه داد: باید برای علوم انسانی و اجتماعی هم تعریفی در سطح جامعه صورت پذیرد.
بهادری اسلامی کردن علوم انسانی را درست ندانست و افزود: نباید دریچههای علم را به بهانه اسلامی کردن بر مردم بست.
وی به وجود تعارضاتی در این زمینه اشاره کرد و گفت: این تعارضات در هر دو جریان وجود دارد زیرا هیچکدام از این قوانین اصلاحطلبی و اصولگرایی تبیین و تعریف نشده است و هیچ تعریف خاصی برای آن وجودندارد.
در ادامه طهماسبی در پاسخ به بهادری گفت: از نظر ما اصلاحطلبان دو نوعاند: عدهای دارای مشترکاتی با نظام هستند که میتوانند ورود کنند و عدهای دیگر با مبانی کلی نظام دچار مشکلاند که این دسته هم میتوانند برای دستیابی به نظرات واحد با نظام جمهوری اسلامی وارد شوند.
طهماسبی با اشاره به مفاهیم بزرگی همچون صلح گفت: ما باید در طرح این مباحث بین مفهوم و مصداق تفاوت قائل شویم این کاملا آشکار است که افراد همگی از جنگ متنفرند و از صلح حمایت میکنند اما کسی که با چاقوی وارد جامعه شده و شخصی را میکشد باید برای حفظ تأمین امنیت جامعه محدود گردد همانطور که در جنگ نبودن برای ما مهم است امنیت نیز برای ما جایگاه والایی دارد و ما باید مقادیر را به جای مصادیق بگذاریم و بشناسیم آن وقت تفاوتها آشکار میگردد.
در ادامه بهادری با اشاره به این موضوع که هر کسی نمیتواند در مورد توسعه اقتصادی، سیاسی، اصلاحات صحبت کند افزود: آنچه که باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد بحث تجربه است.
وی با بیان این نکته که اصلاحات از دوم خرداد 76 مطرح شد گفت: ما برای اینکه بفهمیم اصلاحات چیست و چه مبانی دارد به سراغ رفتار و منش اصلاحطلبان و رهبری اصلاحات یعنی آقای خاتمی برویم.
بهادری به مدلهای سیاسی جریان اصلاحات اشاره کرد و گفت: یکی از مدلهای مهم سیاسی جریان اصلاحات توسعه سیاسی در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی است.
بهادری ادامه داد: مدل توسعه سیاسی اصلاحات به معنای رعایت اصولی چون توسعه آزادیهای مردمی و قانون، توسعه اهداف و آزادی رسانه و جریان شفاف اصلاحات و آزادی بیان است که همه اینها هم مبانی شرعی دارد و هم ریشه عقلانی.
بهادری به توسعه اقتصادی هم اشاره کرد و گفت: اصلاحطلبان در کل اعتقاد به خصوصیسازی و اقتصاد آزاد دارند و اقتصاد را همچون کلافی در هم تنیده می بینند که بر روی توسعه اقتصادی تأثیر میگذارد و معتقدند توسعه سیاسی متأثر از توسعه اقتصادی است و همچنین معتقد به توسعه اقتصادی به همراه عدالت هستند.
وی درباره جریان اصلاحطلبی با ولایت فقیه هم گفت: مواضع اصلاحطلبان در این خصوص موضع قانون اساسی است از دیدگاه قانون اساسی اصل ولایت فقیه از اصول مهم قانون اساسی است و اصلاحطلبان هم در چارچوب همین نظام زندگی کرده و معتقد به قانون اساسی هستند.
این فعال دانشجویی با اشاره به ولایتپذیری دولت خاتمی و مقایسه آن با دولت فعلی گفت: ما در دولت خاتمی هیچ گاه قرار گرفتن نهادها در مقابل یکدیگر را ندیدیم اما در دولت کنونی تعارضات مختلفی در این زمینه وجود دارد که فضای کشور را تنشزا کرده و نشاندهنده عدم پایبندی دولت به قانون اساسی است.
در ادامه طهماسبی با اشاره به اینکه مبانی کلی را همه قبول دارند گفت: باید بدانیم کسی که وارد عرصه می شود برنامههای آتیاش برای تحقق اهداف خود چیست؟
وی به بررسی کارنامه هشت ساله دولت خاتمی پرداخت و گفت: اصل ولایت فقیه که آقای خاتمی آن را قبول میکند بهعنوان یک مصداق در زمان تصدی ایشان باید وجود داشته باشد که ما چنین چیزی را ندیدیم.
طهماسبی ادامه داد: آقای خاتمی قرار بود با تیمی جدید وارد عرصه انتخابات شود اما ما می بینم که 50 درصد کابینه آقای خاتمی همان کابینه هاشمی است و این در حالی است که قرار بود که دیدگاه آقای خاتمی متفاوت باشد.
بهادری در پاسخ با بیان اینکه باید برای نقد منصفانه هر دو دوره را خوب بررسی کنیم گفت: دولت خاتمی با شعار توسعه سیاسی بر سر کار آمد اما به قول خیلیها در حوزه اقتصادی موفق شد ولی احمدینژاد با شعار عدالت و توسعه اقتصادی آمد و کشور را به وضع کنونی کشاند.
وی با بیان اینکه باید دید عملکرد اصلاحطلبان و اصولگرایان چه بوده است گفت: دولت خاتمی و هاشمی ساختارهای را در جامعه ایجاد کردند که دولت احمدینژاد همه آنها را از بین برد.
بهادری به انحلال سازمان مدیریت اشاره کرد و گفت: در اولین گام دولت سازمان مدیریت را که در آن نخبگان به برنامهریزی عمیق برای کشور میپرداختند منهل کرد چرا که سازمان مدیریت را مانعی بر سر اجرای برنامههای خود میدید و در وهله بعد تمام برنامهها را کنار گذاشت تا مدل اقتصادی خود را که مشخص نبود بر چه اصولی استوار است بر سطح کشور اجرا کند و در نهایت با سوءمدیریت باعث تورم افسارگسیختهای در سطح جامعه شد.
وی با بیان این نکته که تماما از دولت اصلاحات دفاع نمیکنم گفت: اگر دو دولت اصلاحات و احمدینژاد را با هم مقایسه کنیم متوجه کارنامه خوب اقتصادی دولت خاتمی میشویم و میبینیم که کسی که بعد از دولت خاتمی بر سر کار آمدند نه اصلا مدلی برای اداره کشور نداشته با شعارهای عوامفریبانه کشور را به وضعیت کنونی رساندند.
بهادری به شعار عزت، حکمت و مصلحت خاتمی اشاره کرد و افزود: خاتمی سعی میکرد با تکیه بر این شعار در عرصه سیاست خارجی به احقاق حقوق ملت ایران بپردازد و سعی میشد که با کشوری سرجنگ نداشته باشیم.
وی ادامه داد: در شرایط کنونی باید پیام صلح به جهان بدهیم نه اینکه بذر کینه ونفرت را در بین آنها کاشته و گسترش دهیم.
این فعال دانشجویی نظریه گفتوگو فرهنگها و تمدنها و ثبت آن بهعنوان یک روز در تقویم جهانی را نمونهای از این مصدایق دانست.
بهادری در خصوص حوادث 88 گفت: فضای فعلی کشور به نحوی است که نمی تواند جریانات 88 را آسیبشناسی کرد زیرا یک جریان خاص قدرت را در دست داشته و جریان دیگر امکان دفاع از خود را ندارد به همین دلیل امکان بررسی دقیق حوادث 88 وجود ندارد زیرا عدهای از سال 88 تا به حال اصلا تریبونی در اختیار ندارند که بخواهند صحبت کنند.
بهادری راه جلوگیری از تکرار حوادث 88 را واکاوی دقیق ماجرا دانست و گفت: باید کارشناسی دقیقی در این زمینه صورت گیرد و سهم جریانهای مختلف سیاسی مشخص شود.
وی ادامه داد: فضا به حدی آشفته و پیچیده است که هیچ کدام از جریانهای سیاسی کاندیدای واحد خود را معرفی نکردند و انتخابات همچنان مانند یک ابهام برای مردم است.
در ادامه طهماسبی به ماجرای 17 تیر اشاره کرد و گفت: چرا این حوادث در دوران اصلاحات اتفاق افتاد.
وی به نامه خرازی برای دادن امتیاز در حل مسئله هستهای به امریکا اشاره کرد و گفت: خدا را شکر که دولت احمدینژاد با موضع گیریهای صریح وارد عرصه شد تا اینکه مواضعی دوپهلو نداشته باشد.
طهماسبی ادامه داد: به نظر من هم زمان بررسی حوادث 88 الان نیست زیرا دوستان احساساتی هستند و باور اینکه یک عدهای ممکن است تغییر کنند هنوز برای ما به وجود نیامده است اینکه کسانی ده سال پیش یک نظری داشتند و حالا نظر دیگری برای ما غیرقابل باور است.
البته بهادری هم ساکت ننشست و گفت: حوادث 17 تیر همچون حوادث 88 بود ما به جای اینکه حوادث 17 تیر را واکاوی کنیم خواستیم به راحتی از آن عبور کنیم و نتیجه آن شد که یک سرباز به دلیل دزدی ریشتراش محکوم شود و کل پرونده خاتمه پیدا کند.
طهماسبی هم گفت: مسئله اصلی ما این است که دولت یک تیم اجرایی و نه یک فرد.
وی ادامه داد: اصلاحطلبان باید صریحتر و سریعتر مرز خود را با کسانی که تعارض اساسی با نظام دارند مشخص کنند و تضمین کنند که آن مدلها و حوادث دیگر تکرار نمیشود.
در خاتمه این جلسه بهادری نسبت به نگاه جریان اصلاحات به دانشگاه و دانشجو گفت: در هشت سالی که گذشت صحنه دانشگاه صحنه مناسبی برای فعالیتهای دانشجویی نبود بعد از انتخابات 88 اتفاقاتی در سطح جامعه افتاد که تمام دانشجویان را بیانگیزه کرد.
وی تأکید کرد: خروجی دانشگاهها نباید یک فرد تکبعدی باشد.
در پایان جلسه طهماسبی در پاسخ به بهادری گفت: من هم اعتقاد دارم که دانشجویان کمی سست شدهاند و اصلا مطالعات سیاسی و اعتقادی ندارند که امیدوارم هرچه زودتر برای بالا بردن سطح آگاهی خود بکوشند.