باشگاه دانشجویان «خبرگزاری دانشجو» - سجاد مصطفی پور؛ هاشمی رفسنجانی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهور سال های 68 تا 76 در طول 34 سال انقلاب اسلامی مواضع و عملکردهای مختلفی را از خود به نمایش گذاشته است.
امری که این ایام شاهد آن هستیم حضور هاشمی رفسنجانی در عرصه انتخابات ریاست جمهوری است که می توان این اقدام را آخرین تصمیم سیاسی وی تلقی کرد.
اما نکتهای که در این بین جالب توجه است حمایت تمام عیار اصلاحطلبان از کاندیداتوری هاشمی است که میتواند نشان از تغییر موضع قابل توجهی در برخورد اصلاحطلبان نسبت به هاشمی در طول این سال ها باشد.
بهطور مشخص میتوان گفت، در دهههای 60 و 70 هاشمی رفسنجانی از دید منتقدین نظام (اصلاح طلبان) جزو شخصیتهای اصلی نظام محسوب میشد که بشدت مورد مخالفت قرار میگرفت، در حالی که در دهه 80 و اوایل 90 غالب منتقدان نظام که با تابلوی اصلاحات وارد عرصه میشدند از هاشمی به عنوان رهبر اصلاحات نام میبردند!
البته میتوان مواضع مختلف هاشمی رفسنجانی را در طول این سه دهه مقایسه کرد تا به این طریق علت تعریف و تمجید و استقبال منتقدان نظام از هاشمی رفسنجانی و تغییر اصطلاح «عالیجناب سرخپوش» به «ناجی اصلاحات» را متوجه شد.
به طور نمونه هاشمی در باب فساد و بدحجابی در سال 1368 میگوید: «بدحجابی مشکلی است که از ابتدای انقلاب وجود داشته است هنوز آدم های نابابی هستند که در مقابل حجاب مقاومت میکنند و هنوز نمیتوانند درک کنند در یک کشور انقلابی و اسلامی زندگی میکنند»؛ این سخنان به دلیل مواضع صریح و انقلابی هاشمی، مورد اعتراض دشمنان و منتقدان نظام قرار گرفته بود.
در حالی که مواضع هاشمی در باب مسائل فرهنگی در سالهای اخیر میگوید: اسلام حاوی مجموعهای از اعتقادات، اخلاقیات و احکام فردی و اجتماعی است و به آیه «لااکراه فی الدین ...» تأکید میکند؛ یا زمانی هاشمی رفسنجانی در سال های ابتدایی انقلاب به کسانی که در خیابان می ریختند و آشوب به پا می کردند و ماشین ها را به آتش می کشیدند، «الواط» می گفت و در سال 88 از همان کارها جانبداری کرد.
این تغییر دیدگاهها از سوی هاشمی رفسنجانی باعث نزدیکی و شاید بتوان گفت یکی شدن هاشمی و جریان اصلاحات می شود.
حال میتوان بر مواضع دوم خردادیها در سال 78 نسبت به هاشمی مروری مختصر داشت تا تغییر دیدگاه آنها را نیز به وضوح مشاهده کرد؛ وقتی در انتخابات مجلس سال 78 هاشمی رفسنجانی تصمیم به ثبت نام میگیرد، ولی با حمله تند دوم خردادیهایی نظیر حجاریان، گنجی، عبدی و دیگران که از زمان کنار رفتنش از مسند ریاست جمهوری در سال 76 آغاز شده بود، مواجه میشود.
این جریان که بعدها با نام اصلاحطلبی سر برون می آورد، با خطاب قرار دادن هاشمی به عنوان «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستر» و با نسبت دادن قتلهای زنجیرهای به هاشمی، حملات گستردهای را علیه او به راه می اندازد؛ چرا که هدف اصلی این جریان حذف هاشمی رفسنجانی از صحنه سیاسی کشور بود، به طوری که روزنامه «عصر آزادگان» در دی ماه سال 78 مینویسد: «قضیه هاشمی را نباید به چند سال واگذارد تا سر باز کند» بدین معنی است که کار هاشمی باید تمام شود.
نکتهای که با انتخاب هاشمی در مجلس ششم قوت می گیرد و روزنامه های اصلاحطلب شروع به حمله به نتایج انتخابات و شایعه تقلب در آن را میکنند و بیان می دارند که اگر دوباره آرا بازشماری شود بدون تردید فرد بعد از هاشمی به مجلس راه پیدا میکند.
شورای نگهبان طبق قانون اساسی، نتیجه را بررسی کرده و در انتها مشخص می شود که هاشمی از سوی مردم تهران به نمایندگی برگزیده شده و از گوشه و کنار زمزمه تقلب گسترده در انتخابات به نفع اصلاح طلبان به گوش می رسد و حتی مصطفی تاج زاده نیز به همین دلیل محاکمه می شود.
در حالی که چند سال بعد، همین دوم خردادیها یا به اصطلاح «اصلاحطلبان» در سال 84 و 92 از کاندیداتوری هاشمی دفاع میکنند و وی را رهبر اصلاحات میخوانند و در مقابل هاشمی رفسنجانی در سال 88 حمایت تمام عیار از کاندیداتوری موسوی و اتفاقات بعد از آن می کند.
حال باید دید با توجه به فضای موجود و همسانی هاشمی رفسنجانی و جریان اصلاحات آخرین تصمیم سیاسی هاشمی برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در صورت تایید صلاحیت از سوی شورای نگهبان، چه نتیجهای را در بر خواهد داشت.
اما آنچه واضح و مبرهن است شکست اهداف و برنامه های هاشمی رفسنجانی و دوم خردادی ها (اصلاح طلبان) در انتخابات ریاست جمهوری 84 و 88 است که مسلماً آنچه در انتخابات 92 با خلق یک حماسه رخ خواهد داد، شکست دوباره این گروه خواهد بود.