به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، محسن رضایی از نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کشورمان با شرکت در برنامه به انتخاب شما شبکه سه سیما به سوالات جوانان پاسخ داد.
رضایی در ابتدای این برنامه گفت: من اول این را بگویم که حقیقتاً وقتی نام جوان را من می شنوم یا جوانی را من می بینم از یک طرف نشاط و شادابی به من دست می دهد چرا که جوان های ما بزرگترین سرمایه ایران هستند و من هیچ سرمایه بزرگتر از جوان های ایران را ندیدم تا الان البته از طرف دیگه هم آدم قصه اش می شود که جوان های ما که خودشان فرشتگان نجات هستند پرو بالشان بسته است البته یک زمان هایی که این پروبال ها باز شد توانستند حماسه های بزرگی بیافرینند من هم مهمترین امیدم بعد از خدای متعال وجود این جوان های عزیز هست که انشاءالله پروبال آنها را باز می کنیم با کمک خودشان یکبار دیگر ملت ایران به آسمان ها پرواز خواهد کرد و از مشکلات و موانعی که بر سر راه ملت ایران قرار گرفته انشاءالله عبور می کنیم.
مجری: جناب آقای دکتر رضایی خیلی از جوانان کشور ما دوست دارند بدانند که در برنامه های شما و سیاست های شما و در نهایت در دولت شما چه جایگاهی دارند؟
رضایی: من به جوان ها هم به عنوان سرمایه و منبع نگاه می کنم برای اداره کشور و هم به عنوان هدف هدف از این باب که یکی از وظایف خودم این را می دانم که جوان ها را برای آینده کشور آماده کنم متاسفانه یک غفلتی شد در این بیست سال اخیر که عمدتاً به مسائل روزمره توجه شد مشکلاتی که در طول روز دولت دارد مردم دارد توجه شد اما آینده کشور مورد غفلت واقع شد لذا کادرسازی نشد یعنی اینکه ما به اندازه کافی از جوان ها الان کادر برای آینده نداریم .
خوب این هدف هست برای من یعنی آماده کردن نسل جوان برای اینکه کشور را بتوانند اداره کنند مسئله دوم یک منبع عظیم یک ثروت عظیمی برای عبور از شرایط کنونی کشور هستند البته هدف سومم این هست که مشکلات خود جوان ها را حل کنیم چون هیچ خانواده ای نیست که الان جلوی چشمش بچه اش در حال در حقیقت نمی خواهم بگویم شکسته شدن اما تحقیر شدن نیست، بیکاری واقعاً عزت جوان های ما را خرد کرده مشکلات دیگه مثل اینکه امکان ازدواج ندارند مسکن ندارند و آن شخصیت آنها خرد می شود شب هایی که برمی گردند پیش پدر و مادرها خجالت می کشند تو صورت پدرو مادرشان نگاه کنند چون هر جوانی شخصیت خودش را کمتر از پول و شغل و اینها نمی داند حالا شغل ندارد پول ندارد اما اینها را تحمل می کند ولی شخصیتش که می خواهد شکسته بشود عزتش که می خواهد شکسته بشود این دیگه تحمل نمی کند.
بعضی ها پرسیدم از جوان ها که شما چرا شهرتان را ول کردید آمدید تهران گفتند خوب ما آنجا بیکار بودیم اینجا هم بیکاریم اما اینجا کسی ما را نمی شناسد خیلی تکان دهنده است من حقیقتاً وقتی می فهمم یک جوانی در وسط خیابان تهران از اعتیاد به زمین می افتد احساس می کنم که یک بمب در وسط تهران منفجر شده این قدر برای من مهم هست که این عزت جوان های ما انشاءالله حفظ بشود لذا در بخش اول که جوان ها را آماده بکنیم.
برنامه من این هست که فرمانداری و استانداری ها را عموماً می دهم به جوان ها البته مدرک فوق لیسانس و دکترا در آنها زیاد هست و البته کسی هم باشد که لیسانس داشته باشد ولی واقعاً پختگی و تجربه خوبی داشته باشد من حتماً از آن استفاده می کنم انشاءالله چند سال بعد از خود این استاندارهای جوان من تو کابینه راه می دهم و بعد با یک برنامه زمانبندی شده قول می دهم به ملت ایران که در سال چهارم تعداد قابل توجهی از جوانان کشور را من برای آینده آماده کردم در بعد مشکلات خودشان سعی خواهم کرد که مسئله بیکاری را اولویت بدهم و انشاءالله جوان ها را برایشان شغل تهیه می کنم حالا چه در صنعت کشاورزی کسب و کارهای خانگی برنامه های مفصلی دارم که بیکاری آنها را انشاءالله حل می کنم.
مجری : آقای دکتر شما به دو مقوله بسیار مهم اشاره کردید در پاسخ خودتان، یک ، بحث ازدواج جوانان ، بحث اشتغال شان که دغدغه خیلی از خانواده هاست می خواهیم بدانیم که در برنامه های اقتصادی شما چه تدابیری اندیشیده شده که این معضلات و مشکلات رفع بشود؟
رضایی: در مساله ازدواج، من یک هدیه ازدواج تعریف کردم در حد بیست و سه میلیون تومان است منتهی به شکل خاصی من اجرا می کنم که هم گرانی و تورم به وجود نیاورد هم روی تولید اثر بکند یعنی کلیه کارخانجات و بنگاه هایی که در حقیقت وسایل خانگی تولید می کنند و می توانند جهیزیه یک ازدواج را فراهم بکنند آنها را شناسایی کردیم و با به دست گرفتن دولت، بیشتر هم شناسایی خواهیم کرد ما این پول را به آنها می دهیم که اولا تولید آنها رونق بگیرد و از آنها می خواهیم که در مقابل کوپنی که ما به آن زوج می دهیم بروند از این فروشگاه ها معادل آن کوپن در حقیقت چه بگیرند؟ یک جهیزیه خودشان را بگیرند ما با این کار دو تا هدف را زدیم یعنی با یک تیر دو تا نشان زدیم یکی اینکه صنعت از کار افتاده را بخشی اش را اینطور فعال می کنیم چون نقدینگی می خواهد و از طرف دیگر در حد بیست و سه میلیون تومان یک هدیه خوبی می تواند برای جوانهای ما باشد و می تواند شروع انشاءالله تشکیل ازدواج و خانواده باشد.
مجری: بسیار عالی، بخش میان برنامه و سئوال جوانان آماده پخش شده است با هم می بینیم.
در ادامه سئوال یکی از جوانان پخش شد که گفت : با توجه به اینکه در مملکت ما اختلافات سیاسی بین احزاب یا به قول معروف مردم با سلایق مختلف هست و لازمه هر پیشرفتی، یکدستی و وحدت است چطور می توانند به قول معروف چه برنامه ای دارند برای اینکه هم با همه این سلایق پیشرفت حاصل بشود و آرامش هم در کشور حفظ بشود چطور می توانند؟
رضایی: ایشان واقعا دست گذاشتند روی یکی از دردهای ما، من می خواهم بگویم آقاجان در این کشور بس است دیگر دعوا نکنیم یعنی منازعات تعطیل، برای اینکه این منازعات هیچ سودی نه برای مردم داشته نه برای کسانی که خودشان در این دعواها شرکت می کنند آقای ابراهیمی الحمدالله شما جوان با اطلاع و آگاهی هستید شما یک کسی را به من بگویید در این دعواها شرکت کرده برنده شده، وقتی یک دعوایی هیچ برنده ای ندارد و هزینه سنگینی برای ملت درست می کند آخر این کجایش عقلی در کار است کجایش محاسبه ای وجود دارد؟.
من پایان می دهم به فضل پروردگار متعال با تشکیل دولت فراگیر کاری خواهیم کرد که اصلا بهانه ای را من برای کسی نمی گذارم که اصلا دعوا بکنند ضمن اینکه میزهای گفتگو را ما در کشور راه اندازی می کنیم یعنی من معتقدم باید ظرفیت تحمل پذیری را بالا برد از طریق گفتگو کردن ، من همه کسانی که با هم دعوا دارند اینها را روی میزهای گفتگو می نشانم هر کسی هم با من دعوا دارد باهاش می روم روی آن میز ، مردم هم بیایند فیلمبرداری هم می کنیم اگر راضی بود طرف مقابل می رویم این را نشان می دهیم.
من اولین مناظره جمهوری اسلامی را من و آقای بنی صدر انجام دادیم من و ایشان از طرف نظام ، چریک های فدایی آقای فرخ نگهدار و اینها از طرف گروه هایی که حمله کرده بودند و در حقیقت منطقه ترکمن را محاصره کرده بودند با پیشنهاد شهید بهشتی، ما یک مناظره ای ترتیب دادیم من و آقای بنی صدر از طرف جمهوری اسلامی ، آنها هم از طرف کسانی که انفجارات عظیمی در شهرستان گنبد به وجود آورده بودند یک مناظره ای کردیم آنها حرفهایشان را زدند با اینکه مسلح بودند آدم کشته بودند ما هم حرف هایمان را زدیم و به نظر من مردم قضاوت کردند که این مدل مدل خوبی است چرا که می شود حقیقت را مردم کاملا شفاف در جریان قرار بگیرند میزهای گفتگو را من راه اندازی می کنم و سعی می کنم که انشاءالله به منازعات سیاسی پایان بدهم.
مجری گفت: بله آقای دکتر همانطور که می دانید بعد از مقام معظم رهبری ، رئیس جمهور دومین شخصیت سیاسی کشور به حساب می آید فکر می کنید خود این جایگاه می تواند مصونیت ایجاد بکند در مقابل سایر قوا برای رئیس جمهور؟
رضایی: نه به هیچ وجه یعنی رئیس جمهور در حقیقت خادم ملت است من مردمسالاری را یک جاده دو طرفه می بینم اینطور نیست که مردم بیایند به من و امثال من رای بدهند ما برویم دولت را به دست بگیریم بعد فکر بکنیم یک چیز جدا بافته از مردم هستیم همانطور که مردم ، ما را انتخاب می کنند ما هم باید پاسخگوی مردم باشیم این جاده دو طرفه است متاسفانه کم کم مردم سالاری دینی دارد می رود به سمت اینکه یک جاده یک طرفه بشود یا یک طرفش که مربوط به مردم است عرضش خیلی وسیع است این چیزی که مربوط به دولتمردهاست یک خط ویژه دارد درست می شود ما خط ویژه ای نداریم چه خط ویژه ای داریم، دولتمردها و مردم دو طرف این مردم سالاری هستند باید وظایف متقابل هم را بدانند دولتمردها نباید وقتی می روند روی صندلی ریاست جمهوری می نشینند دچار توهم بشوند باید واقعا پاسخگو باشند و هم تعامل شان را با قوای دیگر تنظیم کنند هم تعامل شان را نسبت به نظام و سیاستهای کلان ، هم وضع شان را نسبت به قانون اساسی بالاخره ما سوگند می خوریم که رئیس جمهور می شویم سوگند می خوریم که به این میثاق پایبند باشیم یکی از آن نکاتش این است که ما تابع قانون عمل کنیم.
مجری: آقای رضایی اگر در برنامه های خودتان اختلاف نظری داشته باشید با دو قوه دیگر و این اختلاف نظر باعث تعلل در روند اجرایی امور کشور بشود آیا پیشگام خواهید شد که این اختلاف را حل بکنید حالا در قالب چه آن کارگروه هایی که خودتان فرمودید یا به صورت دیگه.
رضایی: ببینید من از منافع دولت محکم دفاع می کنم از اختیارات ریاست جمهوری دفاع می کنم اما من در خودم این را می بینم که با تعامل درست و سازنده و گفتگوی منطقی تفاهم به وجود بیاورد لذا من طرفدار تفاهم و تعامل هستم و این را در خودم می بینم که با منطق با گفتگو کردن در حقیقت همدیگر را قانع کنیم این اغنا یکی از مدل های مدیریتی من هست معمولاً دوست من می گویند که شما مدیریتان اغنایی است نه سلسله مراتبی یعنی در اوج جنگ من ساعت ها می نشستم تا آن برادری که می خواهد برود و با دشمن درگیر بشود اول قانع بشود.
لذا همیشه انتقاد می کردند این همه جلسه این همه بحث این همه صحبت ولی آنها نمی دانستند که علاوه بر اینکه این اعتقاد در گفتگوها حاصل می شود نوعی آموزش مربی گرایانه هم ما داشتیم دیگه من خیلی از جوان های این کشور را پیداشون کردم تبدیل به قهرمان ملی شدند البته هم با تلاش خودشان هم با مربیگری که ما می کردیم اگر تلاش آنها نبود که من کاری نمی توانستم بکنم مثلاً آقامهدی باکری یک جوان هیجده نوزده ساله هست فرمانده لشگر ده هزار نفری می شود خوب این پدیده پدیده بی سابقه ای است دیگه در کجای دنیا جوان های هیجده نوزده ساله تبدیل به قهرمانان بزرگ ملی شدند که کوچه و خیابان های ایران با عکس آنها با اسم آنها امروز تبرک پیدا می کند مشخص می شود تشخص پیدا کرده بنابراین من مسئله تعامل گفتگو و اغنا کردن را در دستور کار خودم برای هماهنگی با قوای دیگه می گذارم.
در ادامه سوال مردمی پخش شد: با توجه به اینکه کشور ما کشوری است که دارای سرمایه های عظیم خدادادی هست و ذخایر طبیعی چرا رتبه ما از نظر اقتصادی تو دنیا تقریباً صد و چهل و پنجم هست و این همه تورم و مشکلاتی که ناشی از بحث اقتصاد هست در کشور ما وجود دارد.
رضایی: سوال بسیار درستی است من اگر بخواهم یک رقمی به شما بدهم مسئله بیشتر روشن می شود در طی بیست و چهار سال گذشته ما سه تا دولت داشتیم خیلی هم واقعاً برای کشور زحمت کشیدند هم دولت آقای هاشمی هم دولت آقای خاتمی هم دولت آقای احمدی نژاد من دست اینها را واقعا می بوسم زحمت زیادی کشیدند فداکاری کردند ولی شما ملاحظه بفرمایید من چند تا رقم می گویم حالا ایشان هم یک شاخصی را اعلام کردند رشد اقتصادی در طول هر سه تا دولت حدود چهاردرصد بود خوب در حالی که اندیشه های تکنوکراتی در یک دولتی لیبرالی در یک دولت دیگه اندیشه های حالا نمی خواهم سوسیالیستی بگویم دولت گرایانه تو دولت دیگه اندیشه های متفاوت آمده برنامه های متفاوتی بوده ولی چرا رشد یکسان هست کی می خواهد این سوال را جواب دهد در هر سه تا دولت ما تورم داریم بیکاری دو رقمی هم داریم حالا بعضی وقت ها کم و زیاد می شود ولی تورم دو رقمی و بیکاری دو رقمی را در دنیا در حقیقت رکود می گویند یا بحران می گویند.
ما چهل سال هست که گرانی وارد اقتصاد ایران شده سه تا دولت متفاوت ولی چرا عملکرد یکسان دارند رشد سرمایه گذاری حدودا شش درصد بوده خوب این نشان می دهد که ریل را باید عوض کرد نه تیم ها را باید عوض کرد حالا فرض کنیم این تیم رفتند این تیم آقای احمدی نژاد رفتند کنار تیم بعدی که می آیند مگر ملت ایران می تواند هشت سال پشت سر اینها باشد ما الان در یک شرایطی قرار گرفتیم که واقعاً یک دقیقه را نباید از دست بدهیم چه برسد به یک ساعت چه برسد به یک سال چه برسد به چهار سال یعنی ما الان در شرایطی نیستیم من واقعاً این روز ها غصه ام می شود که بعضی ها البته شاید ناآگاهانه من بعضی ها را شعبده بازی می بینم الان شعبده بازی شکل گرفته آب انتخابات را گل آلود می کنند تا ماهی بگیرند خوب نتیجه اش چیه ما الان به هیچ وجه فرصت سعی و خطا نداریم مگه من در انتخابات گذشته هشدار ندادم که آقا اگر این وضع ادامه پیدا کند می رویم پرتگاه.
من آن موقع هشدار دادم الان اخطار می دهم که اگر خدای نکرده مسئولانه با این انتخابات برخورد نشود و شفاف و حقیقت و صادقانه مسائل را ما با مردم طرح نکنیم و یک تصمیم گیری اشتباهی صورت بگیرد یک فاجعه ای ممکنه به وجود بیاید البته حتماً این اتفاق نمی افتد خود من اعلام کردم انتخابات سال نود و دو پیروزی صداقت بر قدرت و ثروت در انتخابات همه خواهند دید که این اتفاق می افتد.
انشاءالله یعنی اینبار صداقت حتماً پیروز می شود چون هیچ چیزی جای پیروزی ملت ایران را نخواهد گرفت در این انتخابات بنابراین ما باید ریل را عوض کنیم وگرنه همه اینها آدم های خوبی بودند مگه دولت آقای هاشمی خوبی هایی نداشته دولت آقای خاتمی هیچ خوبی تو آن نبوده دولت آقای احمدی نژاد واقعاً هیچ خوبی تو آن نبوده اینها فرزندان همین ملت هستند ریل اشتباه هست مسیر اشتباه هست اقتصاد را باید درست کرد ما باید ریل را عوض کنیم من دنبال این هستم من انشاءالله ریل اقتصاد را عوض می کنم اقتصاد را از حالت دولتی بیرون می آورم مردمی می کنم جوان های کشور را با همه ظرفیت با یک جان تازه با یک روح تازه ای که در آنها دمیده میشود.
انشاءالله اینها می آیند تو صحنه مسئله تولید مسئله اشتغال مسئله رقابت بین تمام استان های کشور من رقابت درست می کنم که هر استانی از استان دیگه شروع کند به سبقت گرفتن از همدیگه در تولید ثروت و تولید کالاها و در حقیقت خدمات بنابراین این حرف ایشان درست هست ما مشکل داریم مشکلات ما هم جدی است حالا این سه تا دولت در چه حالتی این کارنامه اشان بوده در شرایطی که ما تحریم نبودیم شما یک لحظه تصور کنید این سه تا دولت بودند این تحریم های شدید هم بودند آیا واقعاً راندمان این بوده یعنی رشد اقتصادی چهار درصد می شد یا یک درصد می شد سرمایه گذاری شش درصد می شد یا دو درصد می شد خوب آن سه تا دولت که این تحریم های سنگین را که نداشتند دولت آینده این چهار سالی که می خواهیم کشور را اداره کنیم هم آن ریل دست ماست آن ریل را باید درست کنیم هم تحریم های اقتصادی را داریم.
مجری:آقای دکتر ریل شما به کدام جهت است.
رضایی: ریل من به سوی سعادتمندی مردم هست یعنی سلام بر زندگی شما می دانید من شعارم سلام بر زندگی یا ابوالفضل هست دلیلش هم این هست که در کربلا دو تا جبهه تشکیل شد یکی جبهه نظامی که خود حضرت اباعبدالله مسئولیتش را به عهده گرفت یکی جبهه خیمه ها یعنی خانواده ها که حضرت اباعبدالله فرمودند به حضرت ابوالفضل که شما برو به خیمه ها برس در حالی که خود امام حسین حضرت ابوالفضل را نیاز داشت علمدار ایشان بود.
من واقعاً الان جبهه را تو زندگی مردم می بینم علت اینکه می گویم سلام بر زندگی یا ابوالفضل چون می خواهم عمیقاً بگویم که آقا به زندگی مردم برسید البته من زندگی را تنها آب و غذا نمی دانم اخلاق هم مهم هست در حقیقت سلام مردم هم مهم هست تفریح مردم هم مهم هست نشاط مردم هم مهم است آرامش مردم هم همه اینها مهم است.
در ادامه گفتگوی آقای محسن رضایی در شبکه سه سیما ، مجری از وی پرسید : آقای دکتر موافقید برویم سراغ به هر حال مباحث هسته ای، در برنامه های شما پیگیری حقوق هسته ای ایران و در واقع دستیابی کشورمان به انرژی صلح آمیز هسته ای چه جایگاهی دارد و به چه صورت مذاکرات را پیش خواهید برد که نتیجه مطلوب تری را عاید ایران بکنید؟
رضایی : ببینید آقای ابراهیمی، ما تجارب خوبی داریم دوره جناب آقای روحانی یک تجربه داریم دوره آقای لاریجانی، ما یک تجربه داریم دولت اخیر هم ما یک تجربه داریم من نشستم یک مطالعه دقیق کردم چون خودم هم در زمانی که دولت اصلاحات بود رهبر بزرگوار انقلاب یک شورای عالی هسته ای درست کرده بود من هم عضو آن شورا بودم لذا من دقیقا می دانم چه اتفاقاتی افتاده کجا افراط شده کجا تفریط شده مثلا ارتباطی که ما با آقای سولانا داشتیم تا دو هزار و هفتصد سانتریفیوژ را توافق کرده بودیم یازده بند داشتیم به توافق می رسیدیم بعد زده شد زیر این توافق یک مسیر دیگری مطرح شد یا قبل از این یک تفریطی صورت گرفت درهای نطنز بسته شد ما همه راه ها را رفتیم در هسته ای را بستیم به جایی نرسیدیم افراط هم کردیم به جایی نرسیدیم پس بهتر است یک راه درستی در پیش بگیریم آن راه را من پیدا کردم اسمش را گذاشتم قیچی.
مجری پرسید : یعنی چه این قیچی؟
رضایی در پاسخ گفت: استراتژی قیچی، چون قطیچی می دانید دو تا لبه دارد اگر هر دو لبه اش با هم کار کند این موثر است اگر یک لبه اش کار کند لبه دیگر نداشته باشد که فایده ندارد ما اینطوری بودیم همیشه با یک لبه می خواستیم کار بکنیم این موثر نبود ما این قیچی را دو لبه اش را فعال می کنیم یک لبه اش این لبه زیرین قیچی ، اداره کارآمد کشور مخصوصا اقتصاد است که به غربی ها بگوییم که فکر نکنید که ما از پا داریم درمی آییم چون آنها اگر امیدوار باشند با تحریم های اقتصادی می توانند ما را از پا دربیاورند هیچ مذاکره جدی را با ما نخواهند داشت.
ولی وقتی بفهمند ما داریم کشور را پرقدرت اداره می کنیم اینها آماده مذاکره می شوند اما این کافی نیست همزمان که کشور را قدرت اداره می کنیم یک مذاکرات جدی دیپلماتیک هم ما باید شروع کنیم قوی ترین مردان دیپلماتیک ایران را من پای کار می آورم یک اتاق بزرگی از اینها تشکیل می دهیم هرچند ممکن است دو سه نفر بیشتر برای مذاکره نروند اما پشتوانه این دو سه نفر حداقل بیش از صد نفر دیپلماتی است که می نشینند فکر می کنند و از پشت صحنه این تیم را هدایت شان می کنند حتی یک کلمه یک واو هم که می گویند از یک کار کارشناسی خیلی عمیق سرچشمه گرفته این قیچی را که انشاءالله درست کنیم این را می بریم این تحریم های اقتصادی را خنثی می کنیم البته حالا جزئیاتش را من گذاشتم که بعد از اینکه رئیس جمهور شدم خدمت رهبر انقلاب بگویم تصویبش را می گیریم آن هم همه اش را نمی توانم بگویم برای اینکه ما اگر کف دست مان را بو کنیم تا قبل از اینکه برویم پشت میز مذاکره ، خب طرفهای مقابل من می فهمند که من چه ترفندی دارم چه پولیتیکی می خواهم بزنم ولی کلیاتش را بعد از تصویب رهبر انقلاب انشاءالله من به مردم اعلام می کنم.