گروه دین و اندیشه «خیرگزاری دانشجو»- حامد صارم؛ رسول خدا فرمود: «خداوند از میان هر شیء چهار چیز را برگزید از میان ملائکه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و ملک الموت علیهم السلام و از میان انبیاء چهار نفر را برای شمشیر برگزید ابراهیم، داود، موسی و من صلوات الله علیهم ...و از میان زنان چهار نفر را برگزید مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه» (1)
حضرت خدیجه (س) مانند فاطمه زهرا و حضرت مریم و آسیه از برگزیدگان الهی میباشد و در این حدیث شریف رتبه و مقام او هم سنگ حضرت مریم است که خداوند او را برگزید و طاهر قرار داد از این رو حضرت ام المومنین، خدیجه بالاترین زنان پیامبر و بعد از امیر المومنین و فاطمه صلوات الله علیهما برترین صحابی پیامبر میباشد.
ازدواج با پیامبر
حضرت خدیجه در سن 25 سالگی پنج سال قبل از بعثت به عقد پیامبر اعظم درآمد (2) حضرت خدیجه از پیامبر خواست که به ازدواج او در آید و مهر حضرت خدیجه را جناب ابوطالب تضمین کرد و بعد از ازدواج، خدیجه(س) مهر خویش را به پیامبر بازگرداند بعد از این کار، گروهی زبان به ملامت گشودند و گفتند: «یا عجبا ! المهر على النساء للرجال ؟!»؛ عجیب است آیا مهر بر گردن زنان است؟ از این سخن ایشان حضرت ابوطالب به غضب آمد و فرمود: «زمانی که مانند فرزند برادر من باشد مردان به گرانترین ثمن ها و اعظم مهر خواسته می شوند و هنگامی که مردی مانند شما ها باشد کسی با شما ازدواج نمی کند مگر با گرانترین مهر»(3)
تمام مورخین همراه با اختلاف ایشان در ذوق و مشرب و مسلک میگویند که حضرت خدیجه زیباترین زن قریش بوده است کما اینکه شکی در این نیست که او افضل زنان پیامبر بوده است و شاید همین مطلب علت حسادت شدید برخی از زنان پیامبر حتی بعد از وفات حضرت خدیجه به او است.
پیامبر اولین همسر خدیجه
حضرت خدیجه قبل از پیامبر با هیچ مردی از مردان قریش ازدواج نکرده بود هر چند که برخی ادعا کردهاند که پیامبر با هیچ باکره ای غیر از عایشه ازدواج نکرده و در باره حضرت خدیجه گفتهاند که قبل از پیامبر با دو مرد دیگر ازدواج کرده بود و برای حضرت خدیجه نام چند فرزند قبل از پیامبر را ذکر کردهاند.
در پاسخ به این ادعا به بررسی نامهای فرزندانی که برای ایشان ذکر شده است و بررسی صحت و سقم آن نمیپردازیم به همین مقدار اکتفا میکنیم که ابن شهر آشوب مورخ شهیر از بلاذری و ابو القاسم کوفی و همچنین از مرتضی در شافی نقل میکند که: «أن النبی «ص» تزوج بها ، وکانت عذراء»؛ حضرت نبی اکرم با او ازدواج کرد در حالی که او عذراء بود و این مطلب را تاکید میکند که رقیه و زینب که ادعا شده است از دختران حضرت خدیجه بودهاند در حقیقت دختران «هاله» خواهر حضرت خدیجه بودهاند.
ابوالقاسم کوفی نقل میکند: «اجماع عام و خاص از مورخین است که هیچ کدام از اشراف قریش و بزرگان ایشان نبودند، الا اینکه به خواستگاری خدیجه رفته بودند و حضرت خدیجه همگی را رد کرده بود و از ازدواج با بزرگان قریش امتناع کرده بود» و هنگامی که او با پیامبر ازدواج کرد زنان قریش بر او غضب کردند و او را ترک نمودند و به او گفتند: «بزرگان و امراء قریش از تو خواستگاری کردند و تو با هیچ یک از ایشان ازدواج ننمودی و با محمد –صلی الله علیه و آله-یتیم آل ابی طالب ازدواج کردی در حالی که فقیر است و مالی ندارد»
چگونه ممکن است که حضرت خدیجه قبلا با اعرابی از تمیم ازدواج کرده باشد و درخواست ازدواج بزرگان و امراء قریش را رد کند؟ آیا این از محالات نیست که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر صاحب همسر بوده باشد؟(4)
اخلاص خدیجه در ایمان
حضرت خدیجه بعد از امیر المومنین صلوات الله علیه اولین شخصی بود که به پیامبر ایمان آورد. ایمان خدیجه بر خلاف بسیاری از افراد از روی اخلاص و حقیقت بود، به خلاف برخی از زنان پیامبر حضرت خدیجه هیچ گاه موجب آزار پیامبر نشد به خلاف برخی که آنچنان پیامبر را اذیت و آزار دادند که در توبیخ ایشان سوره تحریم نازل شد وخداوند برای آن دو زن خطا کار زنان فاسد حضرت لوط و حضرت نوح را مثال زد حضرت خدیجه نه تنها که به ایذاء پیامبر نپرداخت، بلکه با تمام وجودش در خدمت پیامبر اسلام بود.
وی از همه دارای خویش برای اسلام گذشت. بی شک اگر در شرایط حساس مکه که پیامبر در محاصره قریشیان عنود و مشرک بود یاریهای حضرت خدیجه و ابوطالب و علی علیهم السلام نبود پیامبر نمیتوانست در این شهر موفقیتی در پیشبرد اسلام به دست آورد، از این رو امروز هرکسی که به شرف اسلام مشرف است و از نعمت هدایت برخوردار است مدیون و مرهون زحمات ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها است.
حضرت خدیجه مادر مادر ائمه طاهرین
حضرت خدیجه از چنان رفعت مقامی برخوردار است که خداوند او را مادر حضرت صدیقه طاهره قرار داده و مادر شخصی که افضل زنان جهانیان از ابتدای خلقت تاقیامت است مادرفاطمه ای که مصداق ایه تطهیر است و مادر فاطمه ای که کفو امیر المومنین علی علیه السلام است او مادر دختری است که مفتخر به لقب و منصب «ام الائمه النجباء» میباشد.
آری حضرت خدیجه مادر مادر ائمه طاهرین است. اگر فضیلت حضرت زهرا سلام الله علیها این است که مادر همه ائمه است حضرت خدیجه فضیلتی منحصر به فرد دارد که مادر حضرت فاطمه است. چنانکه ائمه طاهرین افتخار میکنند که مادرشان حضرت فاطمه و حضرت خدیجه است. در زیارت اباعبد الله الحسین به حضرت سید الشهدا این گونه سلام میکنیم «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ وَ فَاطِمَة» و بدون شک کسی که دارای مقام و منزلتی است که مادر امامان شیعه قرار میگیرد مادر امامانی که هیچ نبی و وصی نبی به مرتبه و علم و عصمت ایشان نرسیدند، بدون شک آلوده به انجاس جاهلیت نشده است و در مقابل بتان قریش پیشانی بر خاک نساییده است.
وفات خدیجه سنگینترین مصیبت پیامبر
وفات حضرت خدیجه از گرانترین مصائبی بود که به رسول خدا وارد آمد. او بنابر نقل شیخ مفید در روز دهم از ماه مبارک رمضان سال دهم هجری و سه سال قبل از هجرت وفات. (6) امام صادق- علیه السّلام- فرمود: وقتى که خدیجه وفات کرد، حضرت فاطمه- سلام اللَّه علیها- خودش را به پیامبر مىچسباند و پیرامون او مىچرخید و مىگفت: بابا! مادرم کجاست؟ و پیامبر نیز پاسخى نمىداد. ولى پیوسته فاطمه- سلام اللَّه علیها- مىگفت: بابا! مادرم کجاست؟ و پیامبر نمىدانست در پاسخ او چه بگوید. ناگهان جبرئیل فرود آمد و گفت: خدایت دستور مىدهد که به فاطمه سلام برسانى و بگویى که مادرت در قصبهاى است که گرههایش از طلا و ستونش از یاقوت سرخ مىباشد؛ و در کنار «آسیه» همسر فرعون و «مریم» دختر عمران قرار دارد. حضرت فاطمه- سلام اللَّه علیها- نیز در پاسخ فرمود: «ان اللَّه هو السّلام و منه السّلام و الیه السّلام».
در سال دهم هجری پیامبر مردی عظیم از یارانش را از دست داد تنها حامی پیامبر در مقابل قریش حضرت ابوطالب وفات کرد و اندکی بعد از آن حضرت خدیجه دنیای فانی را وداع گفت شدت اندوه پیامبر به حدی بود که آن سال را عام الحزن سال غم و اندوه نامید.
بسیار واضح و روشن است که پیامبراعظم حب و بغضش در راه خداوند میباشد؛ چراکه همو است که خداوند او را وصف کرده است به «لاینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» از این رو حزن پیامبر در فقدان جناب ابوطالب و حضرت خدیجه به خاطر مصلحه شخصی یا صرفا به علت عاطفه و احساس نبوده است چرا که حب پیامبر فقط و فقط حب فی الله است و لا غیر و تأثر پیامبر بر فقدان اشخاص به اندازه ایمان و مقام آن اشخاص است به بیانی دیگر تاثر پیامبر برای این نبود که ابوطالب عموی او بوده است و حضرت خدیجه همسرش و الا ابولهب نیز عموی پیامبر بود، ولی پیامبر در مرگ او حزین نبود.
حزن پیامبر برای حضرت ابوطالب و خدیجه نبود الا به خاطر محکمی ایمان آن دو و فداکاری و ایثار آن دو بزرگ در راه خدا و عقیده محکم ایشان به رسول خدا که در آن مواقع و زمان حساس مانند خدیجه و حضرت ابوطالب کم پیدا میشد. از این رو پیامبر فرمود: «... اجتمعت على هذه الأمة مصیبتان ، لا أدری بأیهما أنا أشد جزعاً» (7) بر این امت دو مصیبت وارد شد و من نمیدانم حزن من و جزع بر کدام یک شدید تر است.
محبت ام المومنین خدیجه واجب است
از آنجا که خداوند میفرماید: «لکم فی رسول الله اسوه حسنه» و بنا بر آنچه که گذشت باید گفت که محبت و دوست داشتن حضرت ام المومنین خدیجه و حضرت ابوطالب بر تمامی مسلمانان واجب است؛ چراکه قلب پیامبر که لحظهای غفلت از خداوند ندارد، مالامال از حب و دوستی این دو شخصیت بزرگ بود از این رو دوست داران و تابعین پیامبر نیز باید محب حضرت خدیجه کبری باشند.
پیامبر نام او را با احترام اداء مینمود و همواره خاطره او را گرامى و عزیز میداشت چنان که دربارهاش میفرمود: «هرگز خداوند متعال بهتر از او را بر من نصیب نفرموده است. او روزى که من نیاز به کمک داشتم، به یارى ام آمد و دستم را با مهر و عطوفت گرفت، روزى به من ایمان آورد که جهانیان نسبت به من کفر مى ورزیدند و روزى مرا تصدیق کرد که جهانیان تکذیبم مىکردند و خداوند از او به من اولاد عنایت کرد».
این سخنان صریح و بى شائبه از زبان مبارک پیامبر به خوبى مى رساند که خدیجه از چه موقعیت ممتازى در نزد وی، از چه روحیه والایى در زندگى و از چه شخصیتى برخوردار بوده است. عایشه مى گوید: «روزى نمیشد که پیامبر اسلام از خدیجه ذکر خیرى به میان نیاورد. به حدى که روزى غیرت و تعصب زنانه بر من غالب شد و با همان حال حسادت گفتم: آیا او زن سالخورده اى نبود که خداوند متعال بهتر از او را نصیب تو نه کرده است؟ پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) به شدت غضبناک شد، به حدى که موهاى جلوى سر مبارکش از شدت غضب تکان خورد و آنگاه آن جملات تحسین آمیز را درباره خدیجه بیان فرمود.(8)
دوستان خدیجه را دوست دارم
و باز عایشه میگوید: «هر وقت در منزل گوسفندى ذبح مى شد، پیامبر اسلام مى فرمودند از گوشت آن براى دوستان خدیجه هم بفرستید. روزى به این وضع اعتراض کردم، ولى پیامبر فرمودند: من دوستان خدیجه را نیز دوست مى دارم»(9)
پی نوشت ها:
1- الخصال / 225 الخصال / 205، ومناقب آل أبی طالب: ج 3 ص 104
2- الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص) - السید جعفر مرتضى العاملی - ج 2 - ص 200 – 202
3- الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص) - السید جعفر مرتضى العاملی - ج 2 - ص 197
4- الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص) - السید جعفر مرتضى العاملی - ج 2 - ص 207 - 209
5- الکافی ج 4 ص 577 باب زیارة قبر أبی عبد الله الحسین
6- مسارّ الشیعة للمفید / 22
7- البدایة والنهایة لابن کثیر ج 3 ص 127 – 128
8- و 9 - چهارده نور پاک (فارسی) - دکتر عقیقى بخشایشی - ج 3 - ص 296 - 298