به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در آستانه مراسم تنفیذ و تحلیف ریس جمهور منتخب هستیم؛ مراسمی که حواشی را به دنبال داشته است. سفر جک استراو، وزیر خارجه سابق انگلیس و نماینده فعلی پارلمان این کشور به ایران و شرکت در مراسم تحلیف منتفی شده است اما ظاهرا آمریکاییها هم بیکار نبودهاند و در پوشش رسانهای اقدام به اعزام نماینده یا نمایندگانی از یکی از اندیشکدههای شناخته شده این کشور به ایران کردهاند. البته احتمال دارد که نوشتن این گزارش دیر شده باشد چراکه ممکن است همزمان با تهیه این گزارش، اعضای این اندیشکده در حال نوشیدن آب پرتغال در یکی از بهترین هتلهای مجلل تهران باشند.
محمد ناصر حقیقت، معاون مطبوعات خارجی وزارت ارشاد در گفتوگو با فارس اسامی مراکز خبری که در این مراسم قرار است شرکت کنند را معرفی کرده است. آخرین مرکز از مراکزی که از آن نام برده شده نامی است که حداقل برای ما نامی آشناست، موسسه آتلانتیک. موسسه آتلانتیک یا همان اندیشکده آتلانتیک، اتاق فکر و ویترین لابیگری ناتو است که خانم باربارا اسلوین خبرنگار، نویسنده و شاید مامور امنیتی آمریکا که در آن حضوری فعال دارد.
ابتدا از اندیشکده آتلانتیک بگوییم. این اندیشکده یا موسسه وابسته به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو است که ریاست آن را تا همین چند وقت پیش جناب چاک هگل، وزیر دفاع فعلی آمریکا به عهده داشته است. این اندیشکده فعالیت زیادی در خصوص مباحث ایران دارد و با نوشتن مطالب مرتبط با ایران و یا برگزاری نشستها و میزگردهای ضد ایرانی، محفلی برای حضور ضد انقلاب برای بیان نظرات و پیشنهادهای خود جهت مقابله هرچه بیشتر با ایران است.
گروهی در این اندیشکده وجود دارد با عنوان گروه ویژه ایران که ریاست آن برعهده آقای استوارت آیزنستات سفیر سابق آمریکا در اتحادیه اروپا است و البته پای ثابت و همه کاره این گروه خانم باربارا اسلوین است. چگونه ایران به عنوان یک قدرت دسته سوم سایبری میتواند برای آمریکا خطرناک باشد، عنوان جدیدترین گزارشی است که این گروه تهیه کرده است که نام خانم اسلوین به عنوان یکی از کارشناسان در این گزارش وجود دارد.
موسسه آتلانتیک پس از انقلابهای بیداری اسلامی در منطقه اقدام به راه اندازی بخشی جدید که شامل پایگاه اینترنتی هم میشود کرد که نام آن المانیتور است. علت ایجاد این پایگاه به این خاطر بود که همانند انقلاب ایران، انقلابهای منطقه نیز مقامات و سازمانهای امنیتی غرب و به ویژه آمریکا را غافلگیر کرده بود و همین موضوع خط بطلانی بر این ادعا است که انقلابهای منطقه توسط غربیها ایجاد و مدیریت شده است. البته سندی برای این ادعا وجود ندارد زیرا این اطلاعات از صفحه درباره ما سایت المانیتور حذف شده است.
باربارا اسلوین از هر فرصتی استفاده میکند تا به ایران سفر کند و یا با مقامات ایرانی دیدار کند. بخشی از این تمایل به خاطر اعتبار بخشیدن به کارش است و بخشی دیگر به روز کردن خود برای تحلیل بهتر از شرایط در ایران. البته هستند افرادی که این کار را برای وی آسانتر کنند. همانطور که خود وی نیز مدعی شده و در سال 89 در فارس منتشر شده است وی میگوید: من در طول 13 سال گذشته شانس آورده و هفت بار موفق به اخذ روادید جهت سفر به ایران شدم. اما پس از مقالهای در مورد رضا پهلوی این مسئله را آموختم که هیچگونه ضمانتی (برای برگشت به ایران) وجود ندارد. وی در ادامه مینویسد: مرزبانان عوض میشوند و لازم است کارچاق کنهای جدید استخدام شوند تا راه را برای خبرنگار هموار نمایند.گاه بنظر میرسد دولت ایران خبرنگاران آمریکائی کم اطلاع و انعطاف پذیر را ترجیح میدهد اما در مورد من اینچنین نبوده است. در حقیقت باید بگویم دسترسی من به مقامات ایرانی با گذشت زمان بهتر شده است.
باربارا اسلوین در زمان حضور آقای احمدینژاد در نیویورک هم دست به اقدامی کاملا حرفهای زد (البته ابتدا میخواستم بنویسم غیر حرفهای ولی با توجه بهشناختی که خبرنگاران غربی از موضع گیری مقامات ایران در قبال دروغگوییهای صورت گرفته دارند احساس کردم که بسیار هم کار حرفهای انجام شده است چون عملا کمتر دروغگوییها پیگیری میشود.) و اقدام به انتشار مصاحبهای از رئیس جمهور ایران کرد که پس از ترجمه و انتشار توسط رسانههای داخلی دفتر ریاست جمهوری آن را به سرعت تکذیب شد.
وی بلافاصله مدعی شد که تعجب میکند که این مصاحبه تکذیب شده است و اقدام به انتشار مطلبی جدید کرد تا بتواند وانمود کند که مقامات و رسانههای ایرانی در حال دروغگویی هستند. ولی اصل داستان این بود که آقای احمدینژاد با شش نویسنده دیدار کرد که خانم اسلوین هم یکی از این نویسندهها بوده و برای حرفهایی که ریس جمهور ایران زده است بعد از جلسه سوال طرح کرده و سخنان احمدینژاد را به عنوان جواب آن قرار داده است.
اما اطلاع نداریم که نماینده موسسه آتلانتیک چه کسی هست و آیا خانم اسلوین یا خانم لورا روزن و یا هر کسی دیگری به ایران میآید و یا تا این لحظه به ایران آمده است، ولی به هر حال هر کسی باشد وابسته به این اندیشکده است (اندیشکدهای که از موسسات برانداز در زمان انتخابات 88 بوده است.) شاید این موسسه یا موسسات دیگر برای فرستادن ماموران و نمایندگان خود به ایران راههای زیادی داشته باشند ولی اعطای مجوز حضور آنها در ایران باعنوان خبرنگاران موسسه آتلانتیک شاید کار درستی نباشد.ای کاش همانطوری که رهبری در صحبتهای اخیر خود با دانشجویان در خصوص ایجاد راهکاری برای نظارت بر مجلس به دانشجویان سفارش کردند که فکری بکنند فکری هم برای نظارت بر دستگاهها و بخشهایی که مربوط به تردد افراد و مجموعههای دوست و دشمن به ایران میشد، انجام شود.
موسسه برانداز در حالی به ایران میآید که مالکوم شهباز نوه مالکم ایکس بارها احساس خطر کرده بود که به خاطر شیعه بودنش ممکن است در آمریکا کشته شود ولی مقامات مسئول ظاهرا یک شیعه سیاه پوست برایشان در الویت قرار نداشت. مالکوم شهباز به ایران نیامد و شهید شد و حالا شاهد آمدن موسسات برانداز به ایران با سلام و صلوات هستیم.
منبع: ندای انقلاب