به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وبلاگ دختران ماه پیشونی نوشت؛ کامنتی جالبی در وبلاگ من گذاشتند که در این پست آنرا منتشر کردیم:
و زیر گره چادر مشکیات گم میشود
یادته
اوایل زندگیمون یه کولر خریدم تا از این پس در هوای گرم تابستون شرمندهات نباشم و تو؛ ناراحت از اینکه خرجمون زیاد میشه و پول برق بیشتری میاد
گفتم فدای سرت؛
کارگری میکنم که تو راحت باشی
شاید یادت نباشه
برای رفتن به کربلا پول نداشتم
اما سالار شهیدان طلبید
در کربلا؛ برقها زود زود میرفتند و کولرها خاموش میشدند و تو خوابیده بودی و من با بادبزن؛ نسیم عشقمو روانه صورت معصومانهات کردم تا بوی عشق؛ گرمی وجودت را خنک کند
یادت میاد
جلوی مسجد منتظرم بودی و من سر راه که میاومدم یک لیوان آب طالبی برات گرفتم ازم پرسیدی آب طالبی تو کو؟
گفتم وسط راه خوردم در صورتیکه یه ذره از آب طالبی لیوان تو خورده بودم تا دروغ نگفته باشم و آب طالبی به واسطه نی؛ گوارای جسم و جانت میشد و در آخر گفتی آخیش دلم خنک شد و نمیدانستی هر ذره خنکی دلت؛ تب وجودم را التیام میبخشید همچون مادری که با لبهای خشکیدهاش جرعه آبی به دلبند خود مینوشاند و از آن لذت میبرد
محبوب من
به چشمها و دلم خواهم آموخت و از خدا یاری خواهم طلبید تا
دخترکانی را که برای نامحرمان آستین بالا زدهاند و روسریهای لیز خوردشان را به گیره سر امانت دادهاند و مدل تن پوششان؛ برهنگی مدرن را به اذهان میآورد و خیابان گردی میکنند تا مونسی یابند؛ رها کند تا پوست نپوشیدهشان را به رخ پرتوهای خورشید بکشند و از سفیدی به سیاهی مایل شوند و روزگار؛ پیری زودرس را به آنها ارمغان دهد
زیبا روی من
یقین دارم اگر تو مثل بعضی غافلین؛ اسباب آرایشت را برای نامحرمان بکار میبستی؛ جمال تو زیبایی دیگران را که وام دار آرایششان هستند؛ تحت تاثیر قرار میداد و این را وقتی فهمیدم که در خونه را باز کردم و تو آرایش کرده با لباس زیبا همچون پری به استقبالم آمدی
عشق من
اگر تو با پوشیدن چادر برای نامحرمان در وسط تابستون؛ حیا وعفت را به چالش میطلبی و از خدایت دلربایی میکنی و با باور خویش گرمی این دنیا را به گرمی اون دنیا ترجیح میدهی
من به خاطر تو در هوای گرم؛ کارگری خواهم کرد تا سایه بانی شوم برای استراحتگاه تو
و حالا تو
مدارج علمیات را در دانشگاه میگذراندی و من
راحت از بانوی خویش
که از چشمهای گرسنه نامحرمان در کوچه و برزن دلربایی نمیکند و حریم خویش را جولانگاه بیگانگان نمیکند
و تو
با نمرات عالی؛ فارغ التحصیل شدی
عزیزم
آیا وقت آن نرسیده که به تو بگویم
خانوم دکتر
من مجنون تو هستم
خدا خيرتون بده.