گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، در روایات آمده است که خداوند متعال به عیسیبن مریم(ع) میفرماید: «علما را بزرگ بشمار و فضل آنها را بشناس؛ زیرا آنها به همه مخلوقات من برتری دارند، جز رسولان و پیامبرانم. برتری آنها نسبت به مردم، مانند برتری خورشید است نسبت به سایر کواکب و یا مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا و یا مانند برتری من است نسبت به همه موجودات.» برآنیم از نکات اخلاقی زندگی علمای بزرگ برای دستیابی به زندگی بهتر بهره جوئیم.
به مناسبت سالروز رحلت آیت الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى، مؤسس گرانقدر حوزه ى علمیه ى قم (17 ذیالعقده سال 1355 ق)، به سراغ بخش هایی از زندگی این مرجع عالی قدر رفتیم.
زندگینامه موسس حوزه علمیه قم در یک نگاه
آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى فرزند شیخ جعفر مهرجردى در سال 1276 ق در میبد یزد چشم به دنیا گشود. مقدمات و سطوح را نزد علماى آن روز یزد فرا گرفت و سپس راهى عتبات مقدسه شد. در نجف در محضر اساتید بزرگى مثل محمد فشارکى اصفهانى، میرزاى شیرازى، شیخ فضل الله نوى، میرزا ابراهیم محلاتى و آخوند خراسانى حضور یافت و علوم اسلامى را فرا گرفت و به درجه بالایى در علم دست یافت.
در سال 1332 ق بنا به دعوتى، به اراک مهاجرت و حوزهاى در آن جا تاسیس نمود. سپس طى سفرى به قم، بحث از ماندن ایشان و تاسیس حوزه علمیه به میان آمد و با اصرار علما از جمله آیت الله بافقى و انجام استخاره در سال 1340 ق، هجرت به قم را تقبل نمود. آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى سرانجام در شب دهم بهمن 1315 ش در 80 سالگى دار فانى را وداع گفت و در جوار حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
روشنفکری و اندیشه باز و نوآوری شیخ عبدالکریم حائری در حوزه علمیه و اجرای برنامههایی نظیر تنظیم برنامه امتحانی حوزه و اجرای آن، تخصص در فقه، تشویق طلبهها به یادگیری زبانهای خارجی و اهتمام در پرورش و شکوفایی استعدادهای طلبههای مستعد باعث شد که شاگردان برجسته و عالمان ربانی زیادی از کلاسهای درس ایشان استخراج شود؛ کسانی نظیر: آیت الله سید محمدتقی خوانساری، آیت الله سید محمد حجت کوه کمری، آیتالله شیخ محمدعلی اراکی، امام خمینی، آیتالله گلپایگانی، آیتالله مرعشی نجفی، آیتالله شیخ مرتضی حائری، آیتالله میرزاهاشم آملی، آیتالله محمدتقی بافقی و...
توطئه کشف حجاب و تلگراف آیت الله حائری به رضا شاه
پس از توطئه متحدالشکل شدن البسه، برنامه استعمارى کشف حجاب و اهانت به ساحت نوامیس مسلمین از طرف رضاخان مزدور، به اجرا درآمد. نـوشـتـهاند که وقتى آیتاللّه حائرى از این توطئه خطرناک مطلع شدند، به قدرى برآشفتند که با اضـطـراب و نگرانى فزون از حد به رگهاى گلوى خود اشاره کردند و گفتند:«تا پاى جان باید ایستاد و من هم مىایستم ناموس است، حجاب است، ضرورى دین و قرآن است».
با این که آیت اللّه حـائرى از رذالـت و سـرسپردگى رضاخان آگاه بود، به ناچار براى او تلگرافى در این باره ارسال نمود که با توجه به شرایط آن زمان بسیار شدید اللحن و قاطع مى نمود طى این تلگراف حاج شیخ، کـشـف حـجـاب را مـخالفت صریح با طریقه جعفریه و قانون اسلام دانسته و رضا خان را از انجام این گونه اقدامات استعمارى، بر حذر داشت.
متن تلگراف :«بنده با اینکه تا کنون در هیچ کارى دخالت نداشتهام،اکنون مى شنوم اقدام به کـارهـایـى مـىشود که مخالفت صریح با طریقه جعفریه و قانون اسلام دارد که دیگر خوددارى و تحمل برایم مشکل است».
طلبکاران تمام دیون خود را به آن بزرگوار بخشیدند
آیت الله حـاج شـیـخ عـبدالکریم حائرى، نه فقط به طلاب حوزه علمیه رسیدگى مىنمود، بلکه هـمـواره در فـکـر بـیـنوایان و مستمندان و عامه مردم بوده و از احوال آنها جویا مىشد و به افراد درمـانده شهریه مىداد.
شبهاى عید نیز براى فقرا عیدى در نظرمىگرفت در یکى از سالهایى که قـحـطى سـایـه شوم خود را بر کشور افکنده و فقرا در سختى به سر مى بردند، دار الاطعامى تاسیس کرد که دائما فقرا را اطعام مى نمود.
از خدمات ارزنده ایشان تاسیس مریضخانهاى براى بیچارگان و فقرا بود. پس ازمدتى که توسط افراد نیکوکار، مـقـدارى پول جمعآورى شد، به پیشنهاد مرحوم حاج شیخ، بیمارستان فاطمى را ساختند و خود ایـشـان نـخـسـتـیـن کلنگ را بر زمین زدند. ساختن قبرستان نو در کنار رودخانه، و هم چنین تعمیر دو مدرسه علمیه دارالشفا و فیضیه و تاسیس کتابخانه مدرسه فـیضیه از فعالیتهاى ارزشمند ایشان مىباشد.
جالب توجه اینجاست که این مرد بزرگ که در زمان حـیـات خـویـش آن هـمـه خـدمات قابل تقدیر انجام داده بود و وجوه فراوانى به دست مبارکش مـىرسـیـد، در عـیـن حال پس از درگذشتش تمام اثاثیهاش به 1500 تومان نمىرسید و بیش از این مبالغ نیز مدیون بود که با وجود آن همه پول سهم امام که توسط ایشان پرداخت مى شد، حاضر نـبـود دیون خود را از بیت المال بپردازد و هنگامى که طلبکاران از این مطلب آگاه شدند، تمام دیون خود را به آن بزرگوار بخشیدند.
توجه به حقوق همسر
حاج شیخ مرتضى حائرى یزدى: او از ویـژگـیهاى اخلاقى خاصى برخوردار بود که گاهى انسان را در برابر آن همه تهذیب نفس و تـربیت اسلامى مبهوت مىسازد او در زندگى به مسائلى توجه داشت که معمولا از دیدگاه اغلب افـراد، مورد غفلت و بىتوجهى قرار مىگیرد فى المثل قبل از والده ما، همسر اولى داشت کـه بـیـنـایـى خـود را از دست داده بود، ولى آن مرحوم به صورتی که توجه ما و دیگر افراد عائله را بـرنـیانگیزاند، از توجه و رعایت حقوق او هرگز غفلت نداشت.
حتى از مرحوم فرید اراکى شنیدم کـه او مـشـاهـده کـرده بـود، بـارهـا بـا آن سـن و سـال و مـوقـعـیت، در موقع نیاز او را به دوش مـىگـرفـتـه اسـت و بـه عـنوان رفع نیازهاى ضرورى و تغییر محل، به این طرف و آن طرف یا گـاهـى در تـابـسـتـان در هـواى گـرم قـم بـه پـشـت بـام مى برده است، به صورتى که مادر و همشیرهها آگاهى و اطلاع پیدا نمىکردند تا طبق معمول خصوصیات روحى زنان، تحریک نگردد.
دیگران را بر خویشتن مقدم مىداشتند، هر چند خود نیاز و حاجتى داشته باشند
حاج شیخ مرتضى حائرى یزدى: مرحوم سید محمد فشارکى، استاد اصول و فقه، آقاى ضیاء عراقى و والد و دیگر اساتید حوزه علمیه نـجـف، بـا همه علم و فضیلت و بزرگوارى که داشت، درکمال فقر و نیاز مادى زندگى مىکرد مرحوم والد در دوران طلبگى چندین سال تکفل خرج او و پس از رحلت او تکفل خرج فرزندان او را بـر عـهـده داشت و از درآمد اندکى که پیدا مى کرد، آنان را بر خویشتن ایثار و مقدم مى شمرد، در صورتى که خود کمال نیاز را داشت.
قـرآن کـریـم مـى فـرمـاید: «و یؤثرون على انفسهم ولو کان بهم خصاصة» دیگران را بر خویشتن مقدم مى دارند، هر چند خود نیاز و حاجتى داشته باشند.
گرسنگى خانواده در شب رحلت مؤسس حوزه علمیه قم
حضرت امام خمینى (ره )در سال 1342 قبل از واقعه 15 خرداد بود، جایى که در مقام رد یاوهگویى شاه مى فرمایند:«مـایى که وقتى مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائرى مان از دنیا مى رود، آقازاده هاشان همان شب شام ندارند، مفت خوریم یا آنان که بانکهاى خارجى را پر کرده اند و باز دست از سر ملت برنمى دارند، مفت خورند؟».
حاج شیخ مرتضى حائرى یزدى اذعان داشتند: حقیقت همان است که معظم له بیان داشته اند، مرحوم والد در صرف وجوه شـرعـیـه مـعیارهاى خاصى را در نظر مىگرفت و ویژگیهایى داشت پولها و وجوه شرعى را در مراکز خاصى نگهدارى مىکردند، بى آنکه در مصارف شخصى خودمان صرف نمایند و قبل از فوت موارد آنها را تعیین و با کمال روشنى مصارف آنها را مشخص کرده بودند و احدى را حق دخالت در آنـهـا نـبـوده اسـت در آن روز رحـلـت ایشان در مضیقه بودیم، تا اینکه پنجاه تومان از آقاى سید ابـوالـفـضـل زنـجـانـى قرض گرفتیم تا در راه مخارج شخصى خود صرف کنیم و سپس با فضل الهى گشایش در امور زندگى ما پدید آمد.