به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ حسینیه آمده است؛ گاهی که پیش میآید و از سر ناچاری مجبور میشوم چشم به آسفالتهای تهران و پیاده روهایش بیاندازم! دلشوره سراسر وجودم را فرا میگیرد. گله و شکایت تکراری نمیکنم از بیحیاییای که روز به روز بیشتر میشود در این شهر، ناله نمیکنم از غیرتهای بر باد رفته، هر چند میدانم وای به حالمان است از کنار گذاشتن «امر به معرف و و نهی از منکر»؛ با این توجیه که؛ «خدا باور کن که کار از کار گذشته!»
دلشورهام از بابت عقب افتادن از گروه مدهای روز به روز و تیپهای ساعت به ساعت و زیباییهای لحظهای نیست. ناراحت نمیشوم از بابت دیدن هم جنسهایی که در ظاهر زیباییشان یک سر و گردن که چه عرض کنم، از زمین تا اسمان فرق است بین ما و آنها ـ البته در ظاهر ـ! که همه ما بانوان چادر به سر و محجبه به این باور قلبی رسیدهایم که حجابمان در چشم غریبهها آزار دهنده و شاید نازیباست! که البته جدای از آرامشی که به ما میدهد، قدرت دارد که اجازه نزدیک شدن چشمهای هرزه را به ما ـ فرشتههای زمینی!! ـ نمیدهد! که فرشته باید پاک باشد از بازی نگاه شیطان!
دلشوره دارم. دلشوره از فضای مجازیای که میدان جنگ شده! جنگی ناعادلانه و نابرابر! جنگی بیقانون.... بیقانون جنگل حتی! دلشوره از بابت تصاویری که حمله میکنند به ایمان مومنان! تصاویری که به غارت میبرند حیا را و رواج میدهند لذتهای شیطانی را...
دلشوره دارم از بابت دنیا.... از وسوسههای لذت بخش و گناههای شیرین و.... وای به روزی که ایمانمان ضعیف شود.
دلشوره دارم برای نیمهٔ دیگر زندگیام. برای کسی که ایمانم را کامل کرد. برای همسرم. همسری پاک دامن، مومن و معتقد. اما به حکم غریزه زنانهای که دارم... دلشوره دارم! دلشوره از بابت شیطانهایی که صبح تا شب در خیانهای شهر کارشان خرید نگاه است. شیطانهایی که کارشان را خوب بلدند. فرقی نمیکند درجه ایمانت چقدر باشد، جلویت رژه میروند... ناز میکنند... پشت چشم نازک میکنند... بیمقدمه حرف میزنند و.... و اینجاست که تو (مرد مومن و با ایمان) فقط و فقط باید دست به دامان خدا ببری. اصلا در مبارزه با این همه شیطانهایی که صبح تا شب وظیفهشان تحریک تو و سقوطت به درون آتش است، چه کسی غیر از خدای احد و واحد میتواند نجات دهنده باشد؟
دلشوره دارم از بابت ساعتهایی که به اجبار شغل مردانهات باید در فضای مجازی باشی. در جنگل بیقانون. بیقانون حیا. بیقانون غیرت. بیقانون حریم شخصی! که تف بر این حریم شخصی که «ورود آزاد» است و حریم شیطان! حریم شیطانی که اگر خودت هم نخواهی به رویت باز میشود و دعوتت میکند برای یک نگاه....!
دلشوره دارم و به حکم همین دلشوره است که دعا میکنم...
دعا برای با تقواتر شدنت...
دعا برای محکم شدن دژهای الهی مقابل چشمانت...
دعا برای قویتر شدن ایمانت...
دلشوره دارم وبه حکم همین دلشوره است که دعای روز و شبم میشود:
«اللهم عجّل لِوَلیکَ الفرج»
****
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط ذکری دارند برای رهایی از نگاه به نامحرم؛ «یا خَیرَحَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و آلِه» ایشان در تفسیر این ذکر میگویند: «چشمت به نامحرم میافتد، اگر خوشت نیاید که مریضی! پس اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: یا خیر حبیب...؛ یعنی خدایا من تو را میخواهم، اینها چیه، اینها دوست داشتنی نیستند، هر چه نپاید، دلبستگی نشاید...»