به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، نشست فلسفه برای کودکان صبح امروز در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی برگزار شد و دکتر شیخ رضایی عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران به ارائه سخنانی پرداخت.
شیخ رضایی گفت: مورخی به نام فیلیپ آریس در کتاب قرون کودکی ادعا کرده در قرون وسطی در اروپا مفهوم کودکی وجود نداشته است. این ادعا نشان می دهد که وقتی از کودکی صحبت می کنیم به چه معناست. آریس بیشتر روی نقاشی ها، تصاویر و پرتره ها بررسی کرده و می گوید بچه ها در این نقاشی ها آدم های بزرگسالی در مقیاس های کوچک هستند و چیزی که بچه ها را از بزرگ ترها متمایز کند، نمی بینیم.
وی افزود: اسناد و نوشته های آن دوره هم نشان می دهد که کودک تا یک دوره ای به محافظت نیاز دارد و در اولین فرصت رسیدن به استقلال تبدیل به فردی بالغ می شود و همان کاری را باید بکند که بزرگسال انجام می دهد. سوال این است که مگر می شود در دوره ای کودک وجود نداشته باشد؟ بین کودک و مفهوم کودکی فرق وجود دارد. مفهوم کودکی یعنی نهادهای حقوقی، سلسله مراتب اجتماعی و ... کودک را از دیگران متمایز می کند.
عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران بیان داشت: در قرن 19 مفاهیمی حول و حوش کودک مثل ادبیات کودک، آموزش و پرورش کودک، دارالتنبیه، دوره های پیشاهنگی و ... به وجود آمد. مفهوم کودکی یک مفهوم طبیعی نیست، بلکه یک برساخته اجتماعی است. برساخته اجتماعی یعنی تحت تاثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، جنسیتی و ... قرار دارد که تصور ما از آن هم منطبق بر این عوامل است.
وی افزود: تصور ما این است که آب چیزی در جهان خارج است که آن را نمی سازیم، بلکه کشف می کنیم اما اگر آن را با مفهومی مثل مجازات و موارد این چنینی مقایسه کنیم می بینیم ما آن را در مناسبات و روابط اجتماعی می سازیم و از جامعه ای به جامعه دیگر حدود و قصور مفهومی ما فرق می کند. مثلا تلقی خانواده متوسط شهری جامعه ما با تلقی دو سه نسل پیش از کودک متفاوت است مثل پدیده کودک سالاری و ... .
شیخ رضایی با طرح این سوال که چه مفهومی از کودکی برای فلسفه برای کودک به درد می خورد و پیش نیاز آن است خاطر نشان کرد: دو تلقی قدیمی از کودکی وجود دارد که در فهم ما از کودکی حفظ شده است. یکی از این تلقی ها، کودک به مثابه موجود معصوم یا کودک – فرشته است که منشا دینی دارد. بر اساس این باور کودک از عالم پاک می آید و مظهر معصومیت است و چون آلوده به گناهی نیست فرشته است. در بسیاری از کارتون های قرن 20 هم با کودک به مثابه واسطه خیر مواجه هستیم که این کودکان ظاهر زیبایی هم دارند که نشان دهنده روح پاک آنهاست.
وی تلقی دیگر را تلقی کودک به مثابه حیوانی دانست که باید تربیت شود و گفت: بر طبق این تلقی، کودک بالفطره وحشی است و وظیفه بزرگسال بار آوردن اوست. در دوره مدرنتر در کار روسو هنوز مفهوم کودک پاک، طبیعی و ناآلوده وجود دارد و ایده آل روسو این است که طبیعی بمانیم. در این دیدگاه کودک موجود ناتوانی است که نیاز به محافظت دارد.
عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: مساله دیگر این است که کودک فاقد دانش لازم است. نظریات پیاژه هم بر این مبناست و پیاژه کودک را موجودی ترسیم می کند که قرار است به حالت ایده آل برسد و قوای شناختی داشته باشد. متفکران دیگری نیز گفته اند که کودک موجودی است که از جنبه های تاریک حیات بزرگسال غافل است و دانشی درباره جنبه های مخرب حیات ندارد. به همین دلیل برخی معتقدند تکنولوژی های ارتباطی معصومیت کودک را از بین می برند.
وی در ادامه گفت: اگر موارد بالا را تلقی های مدرن از کودکی بدانیم نام آنها مدل های کمبود است که کودک در آنها بر اساس نداشتن چیزی تعریف شده است. در قرن 20 و رواج تفکر پست مدرن تعاریف دیگری از کودکی رایج شد که تاکید می کنند کودک چیزهایی دارد که بزرگسال ندارد. مثلا کودک کنجکاوی منحصر به فرد و توانایی صرف انرژی و توانایی های مختلف شناختی مانند زبان آموزی دارد که بزرگسال این توانایی ها را ندارد.
شیخ رضایی با بیان این نکته که هیچ یک از مدل های قدیمی اشاره شده مناسب نیستند اظهار داشت: به نظر من چیزی که برای فلسفه برای کودک مناسب است پیوستگی و تداوم بین بزرگسال و کودک است که بر مبنای آن کودک و بزرگسال در مفهوم عقلانیت مشترک هستند. به فردی عقلانی گفته می شود که باورها و کارهای او به بهترین نحو با دلایلی که دارد منطبق باشد یعنی کنش ها و باورهای فرد با دلایل او سازگار باشند.
وی افزود: نقطه ضعف این تعریف این است که عقلانیت را فردگرایانه تعریف می کند و عقلانیت را به صورت جمع گرایانه در نظر نمی گیرد. برخی گفته اند عقلانیت چیزی است که همه دارند فقط ممکن است دلایل عملی اجازه ندهد که آن را به کار ببرند. عقلانیت که یک امر جمعی است در اثر تبادل نظر و تعامل ساخته می شود و عقلانیت فردی معنا ندارد همانطور که زبان فردی معنا ندارد. عقلانیت هم وقتی عقلانیت است که جمعی باشد و زمانی ظاهر می شود که دیگری وجود داشته باشد.
عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران در ادامه گفت: فلسفه برای کودک نیاز به فرض اشتراک عقلانیت بین کودک و بزرگسال دارد. کودک فرقی با بزرگسال ندارد چون هر دو توان وارد شدن به عقلانیت را دارند و می توانند وارد بحث با دیگری در مورد هنجارها و نرم های عقلانیت شوند. در واقع، توان عقلانی ربطی به کودک بودن و بزرگسال بودن ندارد.