به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، کنگره الغدیر، عصر روز چهارشنبه، اول آبان ماه با حضور حجتالاسلام ابوترابیفرد، نایب رییس مجلس شورای اسلامی، دکتر محمدعلی آذرشب، عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران، حجتالاسلام و المسلمین سعید شاهآبادی،مدیر موسسه غدیرشناسی قم، در دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران برگزار شد.
حجتالاسلام ابوترابیفرد، نایب رییس مجلس شورای اسلامی، در این کنگره با اشاره به اینکه انسان دارای شاکله فکری، عقلانی و قدرت فراگیری علم و دانش است، گفت: انسان پدیدهای است با توانایی استثنایی نگارش که شاید بتوان گفت خدای متعال این نعمت را فقط در اختیار آدمی قرار داده است.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: دقیقا به دلیل این ویژگیها، حیات فردی انسان در طول تاریخ با حیات اجتماعی و سیاسی او گره خورده است، بنابراین ضرورت دستیابی بشر به حیات فردی و اجتماعی برای به فعلیت رسیدن استعدادهای او اجتنابناپذیر است.
وی با بیان اینکه انسانها بدون استثنا برای رسیدن به حیات فردی فاخر به مجموعهای باورها و اندیشهها و مبانی فکری که ما آن را با نام دین و ایدئولوژی میشناسیم اعتقاد دارند، تاکید کرد: انسان منهای عقیده و ایدئولوژی نمیتوان یافت مگر اینکه از حیات عقلانی انسانی برخوردار نباشد، حتی بیدین نیز یک خود یک عقیده و باور دارد.
نایبرییس مجلس شورای اسلامی گفت: با این مقدمات میتونا از مجموعهای آموزههای دینی استفاده کرد و اساسا خداوند سبحان برای هدایت بشر به قله کمال در دو مقطع از تاریخ با دو برنامه و روش این مهم را مدیریت کرده است.
ابوترابیفرد افزود: مقطع نخست دوران حیات انسان نخستین تا دورهای است که با ادبیات دینی آغاز و تا رسالت حضرت نوح ادامه دارد که در این دوره خدای متعال با برانگیختن انبیا و رهبران بدون تدوین کتب آسمانی راه را برای یک حیات مبتنی بر فطرت عقلانی و ظرفیت علمی بشر هموار کرده است.
وی گفت: اما از آ« دوره به بعد بشر بهصورت امت واحده در آمده است، بنابراین راه برای زندگی جدید هموار شد که در این مقطع دیگر عقل براب هدایت جامعه کافی نبود و همانطور که در قرآن آمده است انبیا محورند و کتاب بر آنها برای مدیریت جامعه بر اساس حق نازل شد.
ابوترابیفرد ضمن اشاره به چهار ویژگی از آموزههای ادیان در راستای پیشبرد جامعه به سوی کمال اتصریح کرد: نکته اول آن است که آموزههای دینی باید پاسخگوی تمام نیاهای انسان برای بهتر زیستن در این عالم باشد؛ همچنین ویژگی دوم آن است که این دین مطابق فطرت بشر باشد و در مرحله سوم از تحریف در امان باشد.
وی گفت: با توجه به این موارد در وهله بعد پرسشی در اذهان ایجاد می شود که اساسا اگر این ویژگیها در مجموعه یک دین ظاهر شود برای سعادت او کافی است؟
ابوترابیفرد عنوان کرد: تاریخ انسان حکایت دارد که اگر رهبری صالح کنار این مجموعه نباشد این دین ظرفیت لازم برای هدایت جامعه را نخواهد داشت، رهبری که در مجموعه معارف دین اشراف کافی داشته و مفسر آن باشد و در مقام عمل خود تجسم آموزههای دین در حوزه اعتقادی و رفتاری باشد.
وی با بیان اینکه رهبری باید به معنای واقعی کلمه دین را اقامه کند، خاطر نشان کرد: او همچنین باید از صلاحیت و کفایت لازم برای اقامه آن در متن جامعه برخوردار باشد چراکه اساسا دین کامل مطابق فطرت گره زندگی بشر را نمیگشاید بلکه باید با امامت همراه باشد چرا که بر اساس نقل از حدیث متواتر پیامبر عدم شناخت امام مساوی است با مرگ در جاهلیت.
ابوترابیفرد در پایان ضمن مقایسهای میان عرصههای حیات سیاسی و دینی پیش از انقلاب و پس از وقوع انقلاب اسلامی گفت: بازگشت به دین در عرصه رهبری و مدیریت سیاسی در دوران غیبت امام معصوم منشا تحول عظیم در جامعه و دنیای اسلام شد که در این مقطع نقش کلیدی رهبری در نظام اسلامی مشخص میشود و اساسا اراده خدا این است که در طول تاریخ رهبری جوامع بشری در دست صالحترین انسانها یعنی انبیا و امامان معصوم قرار گیرد.
همچنین در ادامه حجتالاسلام و المسلمین سعید شاهآبادی، طی سخنانی با اشاره به زمان بعثت پیامبر(ص) و شرایط ویژه آن دوره، اظهار کرد: پیامبر(ص) بهمدت سه سال تبلیغ غیر رسمی داشت و در مواجهه چهره به چهره خود اگر فرد را شایسته مییافت او را به اسلام دعوت میکرد و این جریان تا سه سال ادامه داشت تا زمانی که آیه «انذار» نازل شد.
شاهآبادی ادامه داد: پرسش این است که در «یومالدار» چه گذشت، قول مشهور آن است که چهل نفر گرد هم آمدند و اطعام شدند و پیامبر(ص) در آن زمان ماموریت خود را ابلاغ میکند.
وی در این راستا گفت: البته حوادث جانبی نیز وجود داشت از جمله شیطنتهای ابولهب که بنا بر قولی حتی تا سه مرتبه این جریان تکرار شد و ابولهب اجازه سخن نداد اما در نهایت پیابمر در مرحله اول بحث توحید و نفی بتپرستی و در مرحله بعد نبوت خود را بیان کرد.
شاهآبادی افزود: در یومالدار کسی جز حضرت امیر(ع)، به نبی اکرم(ص) ایمان نیاورد، این اتفاق چندین سوال را به ذهن متبادر میکند،اول اینکه آیا زمان طرح این موضوع در آن وقت مناسب بود و در زمانی که حضرت امیر(ع) سیزده سال داشتن، موضوع دیگر اینکه چرا بقیه اصحاب در آن مجلس دست بلند نکردند و آمدیم اگر شخصی دیگر دستش را بلند میکرد آیا در این دوره ما شیعه او میشدیم؟ آیا خلافت امری شانسی است؟
این محقق گفت: این مواردی که به ذهن متبادر میشود، اماب هرحال آنچه که در مورد یومالدار قابل توجه است وجود فاصله زمانی آن با غدیر است که بیست سال فاصله میان این دو واقعه وجود دارد و حکایت از آن دارد که موضوع ولایت حضرت امیر(ع) به زمانی قبل از غدیر باز میگردد.
وی تصریح کرد: اساسا اسلام بدون امامت و ولایت طرح نشده است و دین با موضوع ولایت کامل شد، بهطوری که گویی پیامبر(ص) آمده و فلسفه بعثت او ابلاغ ولایت امیرالمومنین بوده است نه اینکه ولایت استمراری برای نبوت باشد، بنابراین باید امروز در فهم ولایت و اماممت در ایران که مهد تشیع است،کاری اساسی انجام داد