به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، سید محمد علی صدری نیا ضمن یادداشتی آورده است:
1. چند روزی است که خبر راه اندازی شبکه کوثر، شبکهای برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، از طرف معاونت سیما اعلام شده است. شبکهای که راه اندازیاش در دو سال اخیر با حرف و حدیثهای بسیاری روبرو بوده است. شبکهای که تا پیش از اعلام این خبر، از طرف فعالین جبهه رسانهای انقلاب به نام شبکه تلویزیونی «عصر» شناخته میشد و تلاشهای بسیاری جهت تولید برنامههای متنوع تلویزیونی در قالبهای مختلف برای این شبکه را در پی داشته است. دغدغه اصلی ایجاد چنین شبکهای از زمانی شکل گرفت که پس از گذشت سه دهه از انقلاب، از طرف فعالین جبهه رسانهای انقلاب احساس شد، خروجیهای رسانهای درخورشان انقلاب اسلامی و در راستای اهداف آن، از لحاظ کمی و کیفی با انتظارات فاصله بسیار دارد. و بدلیل عدم توفیق صدا و سیما در برنامه سازی برای نشر گفتمان انقلاب اسلامی برای قشرهای گوناگون مردم، در ردههای مختلف سنی، با انواع و اقسام طرز فکرها، آن هم با وجود شرایط پر شتاب جنگ رسانهای دشمن، برنامه ریزی برای راه اندازی این شبکه تلویزیونی آغاز شد. شبکهای برای تولید و پخش آثار با کیفیت رسانهای توسط نیروهای دغدغهمند انقلاب. اما سوال اصلی این است که آیا راه اندازی این شبکه برای پر کردن خلاهای رسانهای موجود صدا و سیما بهترین گزینه موجود بوده است؟
2. بهمن ماه سال گذشته و همزمان با سی و یکمین جشنواره فیلم فجر، به مدد دغدغه مندان جبهه رسانهای انقلاب، اتفاق جدیدی ظهور و بروز یافت؛ جایزه ققنوس، جایزه بخش گفتمان انقلاب اسلامی. که با تمرکز ویژه فعالین رسانهای معتقد و انقلابی، در پردیس سینمایی قلهک به بارزتر شدن این بخش کمک کرد. اتفاقی که به لحاظ فرهنگی رسانهای، از نظر نگارنده اتفاقی مشابه راه اندازی شبکه تلویزیونی کوثر در صدا و سیماست. یعنی بدلیل جو غالب در فضای سینمای کشور و بخصوص بدلیل مسیر اشتباهی که جشنواره فیلم فجر در طول سالیان متمادی طی نموده است، بخشی را به جشنواره اضافه نمودهایم برای نشر گفتمان انقلاب اسلامی؛ و با راه اندازی این بخش عملا پذیرفتهایم که کلیت جشنواره فیلم فجر قرار است مسیری جدا از انقلاب اسلامی را طی کند و صرفا این بخش از جشنواره جایی است برای تاکید بر دغدغههای انقلابی گروهی به وسعت یک پردیس سینمایی. فقط به همین وسعت. در صورتی که جشنواره فیلم فجر از ابتدا قرار بود جشنوارهای باشد برای هدایت اهالی سینما به سمت هدفگذاری فرهنگی مشخص جمهوری اسلامی در این عرصه. و فاصله گرفتن از آرمانهای ابتدایی خود، به جای آنکه موجب آن بشود که تلاش دغدغه مندان جبهه رسانهای انقلاب، متوجه بازگرداندن بخش اصلی جشنواره به مسیر صحیح باشد، موجب آن شده است که بخشی را در حاشیه این جشنواره راه اندازی کنند. آن هم به بدترین شکل ممکن؛ سهم اهالی انقلاب یک سینما از کل سینماهای جشنواره است. جشنوارهای که آنقدر سیاست گذاری کلانش دچار انحراف شده است که در دورهای فیلم برگزیدهاش حتی با فیلم برگزیده جشنوارههای صهیونیستی یکی میشود.
3. چند سال قبل صدا و سیما برای پر کردن خلا برنامههای قرآنی در تلویزیون، و ضعف شدید در وارد کردن قرآن به متن جامعه، تصمیم به افتتاح شبکه قرآن گرفت؛ اکنون که سالها از افتتاح این شبکه میگذرد میتوان سوال کرد که آیا این تصمیم، تصمیم رسانهای صحیحی بوده است؟ شبکهای که حجم عمده برنامههای قرآنی صدا و سیما را به خود متوجه کرد و به واسطه افتتاح آن بار اصلی از دوش سایر شبکهها برداشته شد؛ نگاه رزومهای مدیران صدا و سیما باعث شد به همین مقدار بسنده شود و برنامه ریزی ویژهای برای سایر شبکهها اتفاق نیفتد؛ برنامه ریزیای که متناسب با هر شبکه تلویزیونی به گونهای مدیریت پیام شکل گیرد که مخاطبان همه شبکهها از معارف قرآنی بهره گیرد. از طرفی نامگذاری این شبکه بعنوان شبکه قرآن باعث شد تا تنها و تنها علاقه مندان و دغدغه مندان خاص مکتب قرآن این شبکه را پیگیری نمایند و سایر مخاطبان به راحتی از روی این شبکه بگذرند و وقت خاصی را به این شبکه اختصاص ندهند. و پس از گذشت چندین سال شبکه قرآن دارای مخاطبان تخصصی باشد که خودشان از قبل علاقهمند به قرآن بودهاند و برنامههای گوناگون این شبکه را پیگیری مینمایند و دسته دوم گروهی از مخاطبانند که خودشان را مخاطب این شبکه نمیدانند و نیازمند آن هستند که با برنامه ریزی ویژه تری از طریق سایر شبکهها، محتوای قرآنی در دسترسشان قرار گیرد.
4. حال شاید بتوان دقیقتر به مساله نگاه کرد. یک شبکه تلویزیونی قرار است راه اندازی شود؛ شبکهای که از ابتدا تمام محتوای داخلش را لو دادهایم؛ «شبکهای برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»! شبکهای که قرار است دغدغه مندان رسانهای جبهه انقلاب را دور خود جمع کند و از برنامه سازیهای آنان استفاده کند؛ و شبکهای که قرار است سهم دغدغه مندان این حوزه باشد از کل صدا و سیما. مثل اتفاقی که در حاشیه جشنواره فجر و در پردیس قلهک افتاد. این سهم ما از کل صدا و سیمایی است که مسیرش را اشتباه میرود. و ما نیز به جای تلاش برای بازگرداندن صدا و سیما به ریل اصلی خود، مسیر اشتباه دیگری را میپیماییم. اتفاقی که سالها بعد نتیجهاش میشود صدا و سیمایی که سهم ما از آن شبکهای است که فقط دغدغه مندان خاصش را حفظ میکند و برای عموم مردم جذابیتی ندارد. نتیجهاش میشود سینمایی که متعلق به ما نیست و سهم ما از کل آن یک پردیس سینمایی است و لاغیر. و سینما و صدا و سیمایی که مسیر اشتباه خود را همچنان طی میکنند. این اشتباه رسانهای یک نتیجه دیگر نیز دارد؛ اینکه عادت میکنیم در سایر سینماها اثری از نیروهای انقلابی نبینیم، و خودمان را به یک سینما محدود کنیم؛ اینکه حرفهایمان محدود به شبکه تلویزیونی نخبگانی خودمان شود و اثری از ما در سایر شبکهها نباشد؛ و اینکه اندک اندک از معادلات اصلی رسانهای کشور حذف بشویم! اینکه بدست خودمان، خودمان را حذف کنیم؛ یک خودکشی رسانهای تمام عیار!
5. از نظر نگارنده حرکت صحیح رسانهای در برهه فعلی مسیری نیست جز حرکت به سمت تولیدات انبوه رسانهای و تزریق آن به همه شبکههای تلویزیونی؛ به جای یک شبکه باید همه شبکههای تلویزیونی تبدیل به شبکه گفتمان انقلاب اسلامی شود. حرکت صحیح یعنی ورود نیروهای متعهد، دغدغهمند و متخصص به عرصه سینمای کشور و حرکت برای اثرگذاری بر مسیر اصلی جشنواره فیلم فجر و مسیر کلی سینمای کشور. مسیری که امروز از طرف نیروهای فرهنگی - رسانهای انقلاب برگزیده شده است، مسیری است که با وجود داشتن برکات خاص خود، در بلند مدت ما را به بیراهه میکشاند؛ باید در این مسیر با چشم باز حرکت کرد؛ مبادا راه را اشتباه برویم!
منبع: سایت نماینده