به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»؛ ماه محرم به عنوان ماهی مقدس و پاک در دل تاجیکان جایگاه خاصی دارد و آنان معتقدند مهر و محبت نسبت به امام حسین(ع) را خداوند در دل آنان جای داده است.
«دارا نجات» اندیشمندان و شاعر تاجیک درباره جایگاه محرم و امام حسینعلیهالسلام در میان تاجیکان، گفت: ماه محرم به عنوان ماهی مقدس و پاک در دل تاجیکان تاجیکستان جایگاه خاصی دارد.
ماه محرم و نام امام حسینعلیهالسلام را هر تاجیکی که میشنود، وجودش آب میشود، مهر و محبت نسبت به امام حسینعلیهالسلام را خداوند در دل ما جای داده است.
این اندیشمند و شاعر سرشناس تاجیک تصریح کرد که قبل از این هم یک کتاب با نام «همای رحمت» تألیف کردم که درباره حقیقت و دلیل برتری حضرت علیعلیهالسلام است.
این کتاب با تکیه بر تمام مأخذهای علمی و مآخذ اهل سنت که اهل شیعه نیز مورد تأیید خود قرار دادند، تهیه شد.
این کتاب که توسط رایزنی فرهنگی ایران چاپ شد، بسیار مورد استقبال مردم تاجیکستان قرار گرفت به نحوی که خیلی زود جای خود را میان مخاطبان تاجیک باز کرد.
وی افزود: موضوع محرم، امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در شعر تاجیک نیز دارای موقعیت خاصی است و در زبان تاجیکی و ادبیات شفاهی ما به این موضوع پرداخته شده است.
آنچه در ادامه میخوانید شعری از مجموعه اشعار دارا نجات و دیگر شعرا در وصف امام حسین و صحنه کربلا است.
«دارا نجات»
نوحه ریز
تشنه ترین لبان
با سبِزِ مویهها
لبهای نوحه ریز عاشقان حسین است.
و سبزترین عاشقانه را
با گلفشان سرشک
سوگواران حسین میخوانند
و عاطفانهترین عطش
عطش شبنم ایمان حسین است
در بلوغ سپیده ای
به خورشید جمال حق
هنوز
در وادی اشک و محبت
دل بی کربلای نیست
دلی بی شقایق خیمه ی عزا.
هنوز
خجالت اهل کوفه خط می کشد به خاک
و خواناترین برات است
خط کوفی گلهای شهادت
در شیرازه ی فورات رخ عاشقان حسین .
محمد علی عجمی (نماز غربت)
در غربت خویشتن وطن کردم
پیراهن کاغذی به تن کردم
دل باز نداشت از تهی دستی
دل را با شعر خود کفن کردم
هرجا که نماز غربتی خواندم
یادی ز حسینعلیهالسلام و از حسنعلیهالسلام کردم
هم بوسه به جانماز گل دادم
هم سجده به یاس و یاسمن کردم
خون نفسم چکید و جوهر شد
خون دل خویش را سخن کردم
***
نیزه را سرور من ! بستر راحت کردی
شام را غلغلۀ صبح قیامت کردی
به لب تشنه ات آن روز اشارت می کرد
خاتمی را در انگشت شهادت کردی
بانگ « لبیک» که حجاج به لب می آرند
آیه هایی ست که بر نیزه تلاوت کردی...
نظام قاسم (آفتاب کربلا)
ای سوز جان ها را گواه، ای آفتاب کربلا
ای شاهد روز سیاه ای آفتاب کربلا
از چشم خونریز زمان ، از تبغ ظلم بی امان
در سوز دل بردی پناه ای آفتاب کربلا
آنی که جز نورش نبود، یک رشته بر نورت فزود
با آخرین آه و نگاه ای آفتاب کربلا
یعقوب در غم مبتلا، از اشک چشمت کمضیا
بی یوسف در قعر چاه ای آفتاب کربلا
با او بگو، بامن بگو، بی من بگو ، روشن بگو.
کو کینه ور ؟ کو کینه خواه؟ ای آفتاب کربلا
بگشا ره نظاره را ،آنگه بکن سیاره را
از صبرکوه، از جبر کاه، ای آفتاب کربلا
غم در گلو، چین در جبین باشد به این دارم یقین
بر تو گناه ماندن گناه ای آفتاب کربلا
با رشته ی نورت به سحر بادا تنیدن رخت مهر
کار تو در این کارگاه ای آفتاب کربلا
از سوز بی حد خسته ای دل بر نشستن بسته ای
راهت سفید ای مرد راه ای آفتاب کربلا
صحبت بشد با غصه شام رازت نشد اما تمام
ده رشته ی رازت به ماه ای آفتاب کربلا
... تا جاودان دارد نگاه بر کربلا خورشید و ماه
همچون دو چشم بی پناه ای آفتاب کربلا
سروش (نوار دشت کربلا)
غروب...
میان مژه های لاجورد آسمان
تپیدن نگاه سرد آفتاب پیر ...
زمین در انتظار ظلمت است.
بیستهای، وقت در شتاب!
کجا شدند صوفیان باده نوش؟
غروب...
در این فروغ مرده در سرشک شمع،
کجاست خنده ریز زرهلین آفتاب؟
من آن قدر به ماهی قلته بان ندارم اعتماد
چو بر د و سه حسود روز و روشنی.
غروب...
در آ ن تلایه ی سپاه شب
سپیده می دمد
میان چشم های من سپیده می دمد
در انتظار مقدم امام آخرین.
غروب...
در این نوار دشت کربلا
ز سنگ کینههای سینهها
شکست کاسهی نگاه انتظار من
در انتظار بادهی «من آمدم!»
دیگر تمام ظلمت است و
ظلمت است و
ظلمت است...
عبد الله قادری (ممتاز)
دوباره روز عاشوراست امروز
زمین و آسمان غرق عزایند
به یاد کشتگان کربلایند
بگریید، ای مسلمانان، بگریید
که مرغان هوا هم در نوایند
گریبان چاک کرده اهل اسلام
به خاک پاک آنان جبهه سایند
حسین و اکبر و عباس و قاسم
که مارا در دل و دردیده جایند
به تیغ خصم اگر چه کشته گشتند
همیشه زنده اند در قلب مایند
خوشا آنان که همجام شمایند!
دوباره روز عاشورا است امروز
بگو مستان ربانی بیایند
بگو تا دست ما را هم بگیرند
هم آنانی که اهل کبریایند!
دوباره محشر کبر است امروز
زمین و آسمان غرق عزایند