به گزارش گروه اشتغال «خبرگزاری دانشجو» اهمیت مقوله کارآفرینی به عنوان یک عامل کلیدی در تغییر و تحول اقتصاد امری انکارناپذیر است تا آنجا که وزیر کار کشورمان صراحتا بر ترویج فرهنگ کار و تولید و تقویت کارآفرینی در کشور تاکید و اعلام میکند که با فکر و ایده، خلاقیت و تلاش افراد نخبه و کارآفرین اشتغال ایجاد میشود.
دغدغه وی ترویج و تقویت فرهنگ کار و کارآفرینی و استفاده از تولیدات داخلی است و به همین منظور از راهاندازی نظام جامع کارآفرینی به منظور نهادینه کردن فرهنگ کارآفرینی در جامعه خبر میدهد و اشتغال پایدار و تحقق کارآفرینی را دو سیاست اصلی وزارتخانه متبوع خود عنوان میکند.
علی ربیعی معتقد است کارآفرینی، فرآیندی است که با مهارتآموزی و نخبهگرایی در کشور نهادینه میشود و برای تحقق اهداف توسعه کارآفرینی باید ایدههای نخبگان و کانونهای کارآفرینی به کار گرفته شود.
از نگاه بسیاری از کارشناسان اقتصادی، اساس و جوهر ناب کارآفرینی، نوآوری است و ملاک اقتصادهای قوی وجود کارآفرینانی است که قدرت نوآوری داشته و به ایجاد کسب و کار تمایل نشان بدهند، به همین دلیل است که کشورها با الهام از تجربیات کشورهای موفق در امر کارآفرینی، به سمت و سوی جریان کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان حرکت و امکانات و بسترهای لازم برای به بار نشستن خلاقیتها و ایدههای کارآفرینی را فراهم کردهاند اما متاسفانه نگاه به مقوله کارآفرینی در کشورمان نشانگر میدهد که بسیاری از کارآفرینانی که با انگیزه ایجاد کسب و کار و تاسیس بنگاههای اقتصادی و تولیدی وارد چرخه فعالیت میشوند دیری نمیگذرد که با دلسردی و نا امیدی بازار کار را ترک میکنند، به نظر میرسد که موانع پیش روی کارآفرینان به قدری است که قدرت رقابت را از آنان گرفته و چارهای جز کنار گذاشتن کار تولید و خداحافظی بی سر و صدا از بازار کار ندارند اما چه عواملی اتفاق می افتد که کارآفرینان را دلسرد و ناموفق میکند؟
پایین بودن ریسک پذیری عامل ناکامی کارآفرینان
رییس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی کشور پایین بودن قدرت ریسکپذیری را مهمترین علت بیانگیزگی و عدم استقبال کارآفرینان در کشور میداند و میگوید: از آنجایی که قدرت ریسک پذیری کارآفرینان در کشور پایین است و هیچگونه حمایت دولتی و مالی از طرحهای کارآفرینی صورت نمیگیرد، کارآفرینان از اینکه دست به کار تولید و کسب و کار بزنند واهمه دارند.
لطفالله بیات، نداشتن سرمایه اولیه را یکی از چالشهای پیش روی کارآفرینان نام برده و میافزاید: در حال حاضر بسیاری از کارآفرینان به دلیل نداشتن سرمایه اولیه در بنگاههای کوچک فعالیت میکنند و وقتی با کمبود نقدینگی و عدم حمایت مالی بانکها مواجه میشوند به تعطیلی و ورشکستگی میرسند و دیگر انگیزه و توان کسب و کار جدید را در خود نمیبینند.
به گفته وی، مردم در شرایط کنونی ترجیح میدهند کمتر ریسک کنند و پول خود را وارد چرخه تولید نکنند لذا سپردههای خود را در بانکها میگذارند و سود آن را میگیرند.
فقدان مهارتهای متناسب با بازار کار علت ضعف کارآفرینان
اما در همین رابطه یک فعال کارگری، نداشتن مهارت و قابلیتهای متناسب با بازار کار را یکی از علل ضعف و ناکامی کارآفرینان عنوان میکند.
حمید حاج اسماعیلی معتقد است غالب افرادی که در مراکز آکادمیک و دانشگاهی تحصیل میکنند و خود را کارآفرین میدانند، آموزشهای متناسب با بازار کار را نگذراندهاند به همین دلیل است که طی چند سال گذشته با مشکل نیروی کار ماهر مواجه بودهایم.
وی با تاکید بر اینکه دولت باید جایگاه کارآفرینان را در سیاستگذاریهای خود و فرهنگ عمومی کشور مدنظر قرار بدهد، میافزاید: تا زمانی که دولت به عنوان کارفرمای بزرگ در کشور مطرح باشد نمیتوان از قابلیتها و ظرفیتهای کارآفرینان به معنای واقعی در کشور استفاده کرد.
حاج اسماعیلی همچنین عدم استفاده از ظرفیتهای بخش تعاون و ارائه نکردن کمکهای مالی و مشاورههای فنی لازم را از دیگرعلل ناموفق بودن جریان کارآفرینی در کشور ذکر کرده و میگوید: متاسفانه طی سالهای گذشته هیچ اعتنای جدی از سوی دولتمران و مسوولان و حتی مردم به لحاظ گسترش فرهنگ کار و تعاون صورت نگرفته و از ظرفیت کارآفرینان در قالب شبکههای تعاونی استفاده نشده است، از طرفی دولتها هم نتوانستند در بخش تعاون مشاورههای فنی و تخصصی لازم و تسهیلات مورد نیاز را در اختیار کارآفرینان قرار بدهند در حالی که قالب تعاون پتانسیلهای کارآفرینان را بهتر به بروز و ظهور میرساند.
این فعال کارگری اشارهای هم به توان مالی پایین دولت در اعطای تسهیلات داشته و میافزاید: هم اکنون دولت با کمبود منابع مالی مواجه است ولی اگر کمکهای فنی و مشاورههای لازم را برای ورود کارآفرینان به بازار کار ارائه دهد بخش اعظمی از مشکل بیکاری جوانان جویای کار حل میشود.
به اعتقاد حاج اسماعیلی، کارآفرین باید در مسیر کارهای تولیدی، خدماتی، صنعتی و کشاورزی الگوهای مناسبی را دنبال کند و در تدوین طرحهای اقتصادی و ایدههای کارآفرینی، طرحهای عملیاتی قابل توجیه و سرمایهگذاری را که موجب اعتماد سیستم بانکی میشود ارائه دهد.
بروکراسیهای اداری، مهمترین عامل شکست کارآفرینان
اما در این راستا سخنگوی کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران بر این باور است که نمیتوان برای کارآفرینی نسخه واحدی پیچید زیرا کارآفرینی جریانی است که عزم و اراده تمام دستگاههای اجرایی را می طلبد.
هادی ابوی درعین حال به علل ضعف کارآفرینی در کشور اشاره کرده و مهمترین عامل شکست کارآفرینان را وجود بروکراسیهای اداری و قوانین زاید و دست و پاگیر عنوان میکند.
به گفته این فعال کارگری، کارآفرینان در مواجه با قوانین و مقررات متعدد از ادامه کار باز مانده و بروکراسیهای اداری به ویژه در بخش تسهیلات بانکی نیز آنها را مشکلات عدیده مواجه میکند.
البته او بر ضرورت حمایت دولت و دستگاههای متولی اشتغال از کارآفرینان و استفاده از نظرات و تجربیات کارشناسان فن و فعالان حوزه کار به جهت شناسایی نقاط ضعف بازار اشتغال و کارآفرینی و پیشبرد اهداف اشتغال تاکید میکند.
بررسی چرایی موفقیت کارآفرینان کشورهای دیگر نشان میدهد که در کشورهای پیشرفته کارآفرینانی که مسیر توسعه را در پیش گرفته و به موفقیت رسیدهاند به دلیل تسهیل شرایط کار، وضع قوانین آسان و پیشبینی ساز و کارهای حمایتی دولت از جمله پایین بودن نرخ بهرههای بانکی و ایجاد نهادهایی برای حمایت از ایدههای خلاقانه و نوآورانه کارآفرینان بوده است.
پیشنهاد تاسیس صندوقهای حمایت از کارآفرینان
در همین رابطه رییس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی کشور ایده تشکیل صندوقهای حمایت از کارآفرینان را مطرح کرده و میگوید: در صورتی که بتوانیم از طریق دولت و وزارت کار و با همراهی شبکه بانکی، صندوقهای حمایت از کارآفرینان را راهاندازی کنیم، کارآفرینان در عرصه کار و تولید کمتر دچار مشکل میشوند و در مواجه با بحرانهای مقطعی و زودگذر توان ایستادگی پیدا میکنند.
به گفته وی اگر از کارآفرینان کشور با دادن وامهای کم بهره یا بدون بهره حمایت شود موجب تشویق و ترغیب آنان شده و به تقویت جریان کارآفرینی در کشور نیز کمک میشود.
حمید حاج اسماعیلی فعال کارگری نیز طبقهبندی کارآفرینان متناسب با ظرفیتهای ورود به بازار کار را پیشنهاد کرده و میافزاید: هم اکنون تعداد کارآفرینان متناسب با ظرفیتهای بازار کار کشور نیست به همین منظور ابتدا باید کارآفرینان را شناسایی و طبقهبندی کنیم و کسانی را که میتوانند به کارآمدی و پیشرفت در بازار کار دست یابند، در اولویت قرار بدهیم.
از نگاه وی کارآفرینانی که به عنوان فارغالتحصیلان دانشگاهی وارد بازار کار میشوند باید تناسب لازم با قابلیتهای بازار کار و حرفهای را که برعهده میگیرند، داشته باشند.
سخنگوی کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران نیز تشکیل کارگروه کارآفرینی در استانها به منظور حمایت از کارآفرینان را پیشنهاد کرده و میگوید: برای آنکه کارآفرینان از قید و بند بروکراسیهای ادارای و قوانین و مقررات دست و پا گیر رها شوند و بتوانند به تولید و کارآفرینی بپردازند، بهتر است یک کارگروه ویژه تحت عنوان " کارگروه کارآفرینی در استانها" زیر نظر ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی و استانداریها تشکیل شود و یک کمیته تسهیل نیز ماموریت تسهیل شرایط اعطای تسهیلات بانکی به کارآفرینان را دنبال کند.
به اعتقاد وی کارگروههای اشتغال استانی موفقیت لازم را نداشته و وجود آمار بالای بیکاری در بسیاری از استانها و مناطق این مساله را تایید می کند.
به گزارش ایسنا، امروز اگر به سراغ کارآفرینان کشور برویم حتی آنها که از موانع پیش رو عبور کرده و کارآفرینان مطرح و موفق لقب گرفتهاند، غالبا از شرایط و مقررات موجود، نبود نقدینگی و عدم حمایت سیستم بانکی از طرحهای کسب و کار شکایت داشته و حذف بروکراسیهای زاید و حمایت دولت را خواستارند، از آن گذشته دولتی بودن اقتصاد کشور را باید یکی از موانع مهم کارآفرینی به شمار آورد چرا که اساسا کارآفرینی در بستر خصوصیسازی رشد و نمو مییابد و مستلزم ایجاد فضای مناسب و تامین امکانات مورد نیاز است بر این اساس آموزش نیروی انسانی متخصص و ماهر متناسب با نیازهای بازارکار، آشنایی جوانان با مقوله کارآفرینی و فرهنگ کار، جلوگیری از سرگردانی سرمایهگذاران در گرفتن مجوز از دستگاههای مربوطه، کاهش تمایل جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی به مشاغل دولتی و تاسیس و حمایت از شرکتهای دانشبنیان از جمله راهکارهایی است که میتواند به توسعه اشتغال و کارآفرینی و کاهش بیکاری در کشور کمک کند.
در حال حاضر بسیاری از مسوولان، کارآفرینی را مترادف با اشتغال میدانند در حالی که ایجاد اشتغال خروجی مجموعه کارآفرینی است؛ لذا مادامی که با این نگرش پیش برویم و اشتغال را مولد کارآفرینی ندانیم، اندیشههای کارآفرینانه به ثمر نمینشیند. با توجه به اینکه کارآفرینی موجب جمعآوری پساندازهای سرگردان و منابع بلا استفاده، توزیع عادلانه ثروت و درآمد، بهبود معیشت و افزایش امید به زندگی، ایجاد اشتغال در مقیاس وسیع و کاهش بسیاری از معضلات اقتصادی و اجتماعی میشود به نظر میرسد که شناسایی و رفع تنگناهای موجود بازار، کاهش بروکراسیهای اداری، ایجاد نظام جامع کارآفرینی، شناسایی و طبقهبندی کارآفرینان، رفع محدودیتهای بازاریابی، ایجاد امنیت سرمایهگذاری و حرکت به سمت خصوصیسازی و مردمیسازی به توسعه و تحقق اهداف کارآفرینی، ایجاد اشتغال پایدار و موفقیت کارآفرینان در کشور منجر شود.