به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو» همایش روز ملی فلسفه صبح امروز با حضور تنی چند از علما و اندیشمندان در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
رضا داوری اردکانی در این همایش طی سخنانی با اشاره به تفاوت فلسفه و طبیعت با فلسفه و علم طبیعت گفت: می توانیم از نسبت فلسفه با فیزیک معاصر بحث کنیم و فلسفه فیزیک را بگویم اما فلسفه و طبیعت بحثی متفاوت است یونانی ها طبیعت را مبدأ نشاط می دانستند در فلسفه ما نیز طبیعت مبدأ اول حرکت و سکون است اما در دوره جدید طبیعت به رحمت خدا می رود و می میرد مگر هر روز نمی خوانید طبیعتی بی جان؟ حال بحثی که مطرح می شود این است که ارتباط من با این طبیعت چیست. حالا این طبیعت مرده ملک من می شود و در آن تصرف می کنم.
وی افزود: اگر تکیه بر تعریف ارسطو بر جوهر در فلسفه دکارت نبود فیزیک جدید موردی نداشت اما نسبتی بین تفکر و آنچه در عالم پیش می آید وجود دارد که این نسبت باتعلیم برقرار نمی شود.
رئیس فرهنگستان علوم خاطرنشان کرد: برای یونانیان طبیعت زنده است و در آن تصرف نمی شود بنابراین علم تصرف کننده و مسخر کننده بر مبنای فلسفه سقراط، افلاطون، ابن سینا و ملاصدرا میسر نبود وآن فلسفه تناسبی با علم تصرف کننده نداشت.
وی خاطرنشان کرد: فلسفه ای در دوره جدید به وجود آمد که طبیعت مرده را در مقابل بشر و بشر را در مقابل آن قرار داد. این بنا را افلاطون گذاشت او در پیش آمد عالم جدید بی اثر نبوده و عالم جدید با رجوع به فلسفه افلاطون و ارسطو بنا شده است با این حال آن فلسفه با فلسفه جدید تفاوت دارد.
داوری اردکانی گفت: ما همیشه دوست داریم جامعه اخلاقی داشته باشیم که این مربوط به فطرت ماست اما مقامی که اخلاق در جامعه یونانی داشت در جامعه جدید ندارد مدینه ارسطویی مدینه اخلاق است البته سیاست جدید اخلاق را نفی نمی کند اما قانون خودش را دارد و از اصول خود پیروی می کند حتی می گوید اخلاق چیز خوبی است.
وی افزود: ما ممکن است در زندگی خصوصی اخلاقی باشیم اما مصیبت این است که در عالم جدید شخص در خانه اخلاقی است اما بیرون از خانه نوع دیگری است و روابط متجدد مآب است و همه چیز به نظرش مباح می رسد مثلا در اینجا شما هیچ گاه جعبه میوه ای نمی خرید که روی آن خوب و زیرش فاسد نباشد حتی ممکن است میوه فروش اهل عبادت باشد اما میوه را این گونه می فروشد البته این مسئله مربوط به تجددزدگی است نه تجدد در فرانسه و امریکا هیچ گاه جعبه میوه ای به شما نمی دهند که زیر آن بد و روی آن خوب باشد. در واقع در عالم متجدد مسائلی مانند دروغ و ریا کمتر است واین موارد مربوط به تجددزدگی می شود.
رئیس فرهنگستان علوم با بیان اینکه ما طبیعت را منبع نیرو می دانیم که باید آن را استخراج کنیم گفت: ما با عالم ارتباط برقرار می کنیم و عالم تکنولوژی از این طریق به وجود می آید در جهان توسعه یافته بشر طبیعت را مهار و استخدام می کند اما در آنجا هماهنگی وجود دارد مثلا وقتی شما وارد شهر آسمان خراش ها می شوید احساس اضطرار نمی کنید وماشین ها زوج و فرد نیستند چگونه می شود که در تهران تنها یک روز هوای سلام داشته باشیم این مسائل بایدحل شود اینها مسئله سیاست هستند مسئله سیاست مسئله علم انسانی نیست.
داوری اردکانی اظهار داشت: ما به تبع غرب طبیعت را مرده می دانیم و در استخدام طبیعت مقلد و ناتوان هستیم و هماهنگی در کار تکنولوژی ما وجود ندارد چون سازنده تکنولوژی نیستیم هنگامی هم که ناهماهنگی وجود داشته باشد آثار مطلوب به دست نمی آید.
وی افزود: اقتصاد، صنعت و تکنولوژی ما بی سامان است چون ما قطعاتی را از جای دیگر گرفته ایم که در آنجا نظم ارگانیک وجودداشته و حال نمی دانیم باید این قطعات را کجا قرار دهیم با این تلقی همه چیز ناهماهنگ است هیچ کس هم مقصر نیست نه حکومت، نه دانشمند نه صنعت. ما چیزهای پراکنده ای را از غرب گرفته ایم که اینها با هم ارتباط ندارند پس نتیجه نمی گیریم.
رئیس فرهنگستان علوم با بیان اینکه ما باید تکلیف خود را با این عالم مشخص کنیم گفت: آیا ما تمام تکنولوژی را می خواهیم اگر این گونه است قاعده ای دارد که باید آن را رعایت کنیم نمی شود ما تکنولوژی را با فکر خودمان بخواهیم عالم جدید قانونی دارد که از آن پیروی می کند درست است که دچار ضعف شده اما کسی خیال نکند که این عالم فردا می میرد حال اگر این تجدد بمیرد چه می شود ما باید فکر کنیم که اگر این اتفاق بیفتد سپس چه چیزی جانشین آن می شود.
داوری اردکانی بیان داشت: ما می توانیم بگویم از موض خود درباره جهان و آینده آن فکر می کنیم که این فکر کردن هم موهبت خداست اما آینده خوب نیاز به برنامه ریزی دارد. آنچه در غرب تحقق پیدا کرده چندان هم مطلوب نیست و من هنوز منتقد غرب هستم اما اگر شما دشمن هم هستید باید دشمن خود را بشناسید اما این تلقی که مردم امریکا از گرسنگی در حال مرگ هستند و دولت امریکا را به زودی سرنگون می کنند جاهلانه است.
وی افزود: امروز نمی توانیم با این فرایض در طبیعت تجدید نظر کنیم تلقی ما از طبیعت به عنوان چیزی مرده وجود دارد و این تلقی اقتضاء یک شیوه زندگی مخصوص خود را دارد اگر می خواهید محیط زیست از سلامت نسبی برخوردار شد باید هماهنگی به وجود بیاید که کار مشکلی است و با بخشنامه نمی توان آن را ایجاد کرد.