به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، تیتر تعجببرانگیز رسانهها، جلبنظر میکرد: «دفن گربههای ایرانی در قطعه هنرمندان». سؤالبرانگیز از این جهت که گربه را چه کار به قطعه هنرمندان؟ خبر را که باز میکنی، حکایت چند روز پیش درگیری یک گروه موسیقی است که ایرانی هستند و در پی اختلافات داخلی، به روی یکدیگر اسلحه کشیده و سه تن از آنها کشته میشوند. تا اینجا اتفاقات معمول در امریکاست که هر از گاهی اخبار آن در رسانههای جهان منعکس میشود. اما آنچه به تـیـتر بالا مـربوط میشود انتـقـال اجساد آنهاست که باز هم معمولا بعضی از ایرانیانی است که در خارج از کشور، فوت میشوند و وصیت کردهاند در خاک وطن دفن شوند. خبر را که دنبال میکنی متوجه میشوی که «سگهای زرد» نام گروه موسیقی آنهاست که در سال 85 به آمریکا مهاجرت کرده و مشغول به فعالیت شدهاند. در اواسط پاییز سال جاری دامنه اختلافات بین آنها بالا میگیرد و سه نفر از آنها توسط دیگری با گلوله کشته میشوند.
قطعه هنرمندان بهشت زهرا به هنرمندان فقید کشور اختصاص دارد که بر پایه مقررات ویژهای نسبت به دفن هنرمندان اقدام میکند. یادم هست چند سال پیش، اقوام یکی از هنرمندان فقید (نام هنرمند متأسفانه در خاطرم نیست) که جهت دفن عزیز خود به قطعه هنرمندان مراجعه میکنند، موافقت نمیشود و علیرغم تلاش فراوان و مراجعه به مقامات وزارت ارشاد، موفقت نمیشود.
یادم هست مسؤلان بهشت زهراسلاماللهعلیها با این توجیه که هنرمند از دیدگاه ما تعریف خاص خود را دارد که شامل فرد مزبور نمیشود. ولی به نظر میرسد بنا بر این تعریف، افراد مرحوم مورد بحث، جزو هنرمندان محسوب میشوند. سخن بر سر نوازنده گیتار بودن یا در امریکا فعالیت داشتن، یا شیوه مرگ و مسائلی از این قبیل نیست اما حرف بر سر تعریف واژه هنرمند است.
آقای نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی در تعریف هنرمند میگوید، «هر کس اهل موسیقی باشد و تخصصی در زمینه آهنگسازی و نوازندگی داشته باشد، هنرمند شناخته میشود و دو تن از این مرحومان عنوان هنرمند را داشتند» ایشان هنرمندان را به چهار دسته گروه بندی کرده و کسانی که زیر 10 سال فعالیت کردهاند را گروه 2 و جالب اینکه بر اساس این گروه بندی، وابستگان درجه دوم و تازهکارها به عنوان اعضای کانون دوستداران موسیقی، در «واژه» میگنجند.
خانم ندا انتظامی، مدیر روابط عمومی معاونت هنری وزارت ارشاد نیز دو تن از مرحومان را هنرمند میداند و میگوید: «اگر در ایران به آنها مجوز فعالیت داده میشد، شاید هی چوقت کشور را ترک نمیکردند» و در ادامه با اظهار نظری متضاد میگوید: «در دورهای که علی مراد خانی مدیر دفتر موسیقی بود، تعداد زیادی از گروههای زیر زمینی مجوز گرفتند. چون به این ترتیب برای انتخاب شعر، موسیقی و تولید آلبوم باید تحت نظارت وزارت ارشاد باشند که باعث میشود فعالیت هنریشان در مسیر درستی قرار گیرد». البته موضوع این نوشته پرداختن به این موضوع نیست اما اظهار نظرات ضد ونقیض ما را بر آن داشت که اشاره کنیم اقدامی نه بر اساس ضوابط بلکه بر اساس روابط بوده است.
آنچه پذیرفته نیست نفس، این اقدام و پایین آوردن شأن هنر و هنرمند است. در زمانی که هنرمندان اصیل و بزرگی از حوزه موسیقی مانند علی تجویدی، حسن کسائی، پرویز یاحقی، اصغر عبادی و بسیاری دیگر و در حوزه نمایش و سینما نیز بزرگانی چون، فردین، نوذری، آقالو، شکیبایی و بسیاری دیگر، به عنوان هنرمند در این قطعه آرمیدهاند، بر اساس کدام قاعده و منطق، این مرحومان در حد آنان ارزیابی شدهاند. البته شأن و کرامت انسانی همه انسانها برابرند و به هیچ وجه قصد تفکیک در میان نیست، بلکه سخن بر اساس یک اصول پذیرفته شده است. رعایت نکردن اصول گاه مانند همین مورد، زیر سؤال بردن نوابغ شناخته شده و معتبری است که با زحمات طاقت فرسا نامشان در تاریخ ادبیات و هنر این سرزمین به ثبت رسیده است. این مرحومان از کشور مهاجرت کرده و با تشکیل گروه موسیقی جاز و راک (و نه موسیقی اصیل وسنتی ایرانی)، به فعالیت پرداختهاند. سپس طی حادثهای فوت میکنند.
بسیار خوب، خداوند بیامرزدشان اینان نیز بایستی مانند بسیاری از هموطنان دیگر که در غربت فوت میکنند، توسط خانواده و یا با وصیّت خودشان، به کشور آورده و دفن شوند. اما اینکه آنان را تافته جدا بافته دانسته و با هر توجیهی که مسئولان داشتهاند، در کنار عزیزترین و محترمترین انسانهای این مرز وبوم، به خاک بسپارند با هیچ معیاری سازگار نیست.
کسی نیست از آقایانی که جواز دفن را صادر کردهاند، بپرسد آیا در کشور چون مجوز فعالیت موسیقی نمیدهند زیرا موسیقی با جواز از نظر محتوا و مفهوم در مسیر درستی قرار میگیرد، از کشور مهاجرت کنند، اما در هر حال از دیدگاه وزارت ارشاد کماکان هنرمند شناخته میشوند که البته ارتباطی به نگارنده ندارد، اما به این دلیل مطرح میکنم که به این سؤال برسم که «کشور برای مردن و کفن و دفن خوب است؟» مسیری که آقایان طی کردهاند در نهایت همین مفهوم را میرساند و این است که آزار دهنده و انگیزه نگارش این نوشتار است.
البته انتظار داریم که لااقل موجب خیر شده و این سعه صدر برای کسانی که به راستی هنرمند بوده و در این کشور در غریبی و غربت هستند نیز اعمال شود و در صورت فوتشان تنها نمانند و حتی رایگان هم که شده، خدمات لازم ارائه شود. بدیهی است منظور سخن هنرمندان سرشناس و نامآور نیست که در هر حال در برابر چشم افکار عمومی قرار دارند، بلکه کسانی که روزگاری یگانه دوران بوده و در دوران کهنسالی و تنهایی سالهاست از دید عموم خارج شدهاند. منظور هنر به آقایان مسئول نیز توصیه میشود تعریف درست و منطقی از واژه «هنرمند» بدهند تا در چنین مواقعی هر کس نتواند با تفسیر به رأی، از یک قانون هزار جور راهکار ارائه کند. با درخواست آمرزش برای همه درگذشتگان و از جمله این سه نفر از ذات اقدس احدیت، انتظار میرود رنجشی از این یادداشت حاصل نشود.
منبع: تابناک