به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ افاضات عقل کل آمده است؛ اما بر سر این اتهام واهی، جنجال رسانهای بر ضد ایران شکل گرفت و سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان با تکیه بر این ادعای واهی اعلام کرد «هر تحرکی که ایران علیه عربستان سعودی بکند با مقابله به مثلی حساب شده روبرو خواهد شد.»
ترکی فیصل شاهزاده اطلاعاتی سعودی نیز در حالی که زیادی جوگیر شده بود گفت «یک نفر در ایران باید تاوان این طرح را بپردازد!»
در همین راستابان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد نیز اعلام کرد «بنا به درخواست عربستان؛ پرونده توطئه جمهوری اسلامی ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا به شورای امنیت فرستاده شد.»
این همه جنجال و غوغا فقط بر سر یک ادعا در حالی بود که سفیر عربستان حتی یک خراش هم برنداشته بود و هیچ سندی هم برای اثبات این ادعای واهی وجود نداشت.
اما امسال در 28 آبان، سفارت ایران در بیروت مورد حمله تروریستی قرار گرفت و رایزن فرهنگی ایران به شهادت رسید و علاوه بر آن در اثر انفجار صد کیلو مواد منفجره، دهها تن کشته و مجروح شدند. بلافاصله بعد از این اقدام، گروهک تروریستی «گردانهای عبدالله عزام» که یکی از شاخههای القاعده است مسئولیت این اقدام تروریستی را برعهده گرفت.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در معرفی این گروهک تروریستی گفت: «گروه عبدالله عزام یک امیر دارد که سعودی تبار است و من مطمئن شدهام که او با سرویسهای اطلاعاتی عربستان سعودی مرتبط است.»
در نهایت ارتش لبنان «ماجد الماجد» سعودی الاصل را که سرکرده این گروهک تروریستی بود دستگیر کرد و ایران خواستار اعزام هیاتی به لبنان برای بازجویی از الماجد شد؛ اما ریاض خواستار بازگرداندن الماجد به عربستان و مخالف بازجویی ایران از این تروریست سعودی شد.
تا اینکه چند روز پیش خبر مرگ مشکوک الماجد اعلام شد. در حالی که بنابه گفته شبکه الجدید لبنان، یک وابسته به سفارت عربستان 24 ساعت قبل از مرگ الماجد با وی دیدار داشته است. این تروریست که به عنوان جعبه سیاه عربستان شناخته میشد به طرز مشکوکی کشته شد چون الماجد اطلاعاتی داشت که به بندر بن سلطان رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان ختم میشد.
وقتی واکنش عربستان سعودی در رابطه با یک ادعای واهی در مورد ترور سفیرش را با واکنش ایران در قبال حمله به سفارتش مقایسه میکنیم این سوال مطرح میشود که چرا ایران باید در برابر عربستان موضع انفعالی از خود نشان دهد و قاطعانه عمل نکند؟
عربستان در حالی که سفیرش زنده بود با یک ادعای واهی، پرونده این اقدام را به شورای امنیت کشانید و با کمال وقاحت؛ ایران را به مقابله به مثل و دادن تاوان تهدید کرد، آن وقت ما میبینیم رایزن فرهنگی ایران در بیروت به شهادت رسیده و اسناد حاکی از دست داشتن بندر بن سلطان در این قضایاست اما هنوز برخی از مسئولین حتی در نوع کلام و موضع گیری خویش، طوری سخن میگویند که نکند به پر قبای سعودیها بربخورد!
حضرت امام (ره) صریحا آل سعود را خائنین به حرم الهی مینامیدند پس چرا برخی از مسئولین بر خلاف نظر امام (ره) هنوز هم سنگ عربستان را به سینه میزنند و حاضر نیستند در نوع رابطه با عربستان واقع بین باشند؟
سیاست تنش زدایی قرار است تا کجا ادامه یابد؟ آیا خون به ناحق ریخته رایزن فرهنگی ایران به اندازه سفیر زنده عربستان ارزش ندارد که موضع قاطعی در این رابطه اتخاذ نمیشود؟
مگر سیاست خارجی ما بر مبنای واقع بینی و احترام متقابل نیست؟ آیا انفجار تروریستی مقابل سفارت ایران، احترام عربستان به ایران بود که هنوز برخیها برای گسترش رابطه با این کشور سر و دست میشکنند؟ وقتی سعودیها احترام متقابل را نمیفهمند احترام یکطرفه ایران به عربستان؛ چیزی جز تحقیر ملت ایران نیست. پس بنابر کدام اصل و چارچوبی؛ عدهای هنوز هم بر گسترش روابط تحقیرآمیز اصرار میورزند؟
باید چه اتفاق دیگری رخ دهد تا برخی سیاسیون از خوش خیالی دست بردارند و در سیاست خارجی واقع بین باشند. سیاست خارجی باید بر مبنای واقع بینی شکل گیرد نه خوش خیالی!
متاسفانه گاهی ظرافت بیش از حد دستگاه دیپلماسی تا آنجا پیش میرود که غرور ملی ایرانیان لگدمال میشود و حقوق مردم ایران ضایع میگردد.