به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، همان بحث همیشگی بر سر ابزاری مثل چاقوست که هم میشود با آن به کسی زندگی بخشید و دردش را درمان کرد یا آن را تا دسته در شکم کسی فرو برد و جانش را گرفت. تلفن همراه میتواند همراهی خوب باشد، اما وقتی در دست کودک یا نوجوانی قرار میگیرد که هنوز آنقدر بزرگ نشده که سود و زیانش را بشناسد، حکم همان چاقوی کشنده را پیدا میکند که اولین ضربهاش را به شخص استفادهکننده وارد میکند.
همین دیدگاه باعث شده ورود موبایل به همه مدارس کشور ممنوع باشد؛ هرچند با وجود این ممنوعیت، تعداد زیادی از دانشآموزان تلفن همراه در اختیار دارند و فشارهای ناشی از میل به داشتن موبایل، برخی مسئولان را نیز به سمت تجدیدنظر در قانون ممنوعیت ورود تلفن همراه متمایل کرده است.
یک خودکشی، یک نرمش
اتفاقی را که روزهای نخست آذر امسال در یکی از مدارس شیراز رخ داد و به خودکشی یک دانشآموز منجر شد، اگرچه نمیتوان به طور مستقیم به اثرات سوء، استفاده از تلفن همراه نسبت داد، اما به هر حال اتفاقی بود که موبایل در آن نقشی محوری داشت. روز حادثه دانشآموز مورد نظر که به علت همراه داشتن موبایل در مدرسه (از سه روز قبل) از سوی مدیر مواخذه شده بود و به همین دلیل نمیتوانست در کلاس درس حاضر شود، بدون اطلاع مدرسه را ترک کرد و وقتی به خانه بازگشت، خود را حلقآویز کرد.
این خبر در آذر رسانهای نشد، اما کمکم در دی، جزئیاتی از آن در رسانهها انتشار یافت تا مشخص شود سختگیری مدارس کشور در مواجهه با همراه داشتن تلفن همراه تا چه اندازه جدی است. البته پرونده این ماجرا با شکایت خانواده متوفی باز است و هنوز به طور شفاف معلوم نیست چرا مواخذه مدیر مدرسه به خودکشی دانشآموز منجر شده، اما میتوان حدس زد وقتی ممنوع بودن ورود موبایل به مدارس کشور قانون دارد و تکلیف مدیران در مواجهه با دانشآموزان مشخص است، مدیران نیز ممکن است از ارعاب و تهدید علیه دانشآموزان خاطی استفاده کنند.
واقعیت این است که آییننامه اجرایی مدارس با ورود موبایل به محیطهای آموزشی کنار نمیآید. طبق این آییننامه، استفاده از هر وسیلهای که باعث اختلال در آموزش شود (ازجمله تلفن همراه)، همچنین بازیهای خاص و وسایل فانتزی ممنوعیت دارد و طبیعی است به محض مشاهده با دانشآموزانی که خلاف آییننامه رفتار کردهاند، برخورد میشود. البته منظور از برخورد نه تنبیه بدنی و نه توهین و تحقیر است بلکه منظور، ضبط وسایل ممنوع و دعوت از والدین دانشآموز برای حضور در مدرسه و پاسخگویی نسبت به این مساله است.
خودکشی دانشآموز شیرازی، شمایی دیگر از این آییننامه را رو کرد، طوری که به استناد گفتههای اخیر مدیرکل ارزیابی و شکایات آموزش و پرورش میتوان اعلام کرد، یک قانون سختگیرانه نیز میتواند بازنگری شود و تا حدی نرمش به خرج دهد.
چندی قبل رحیم میرشاهولد در گفتوگو با مهر بیان کرد، صدور بخشنامه ممنوعیت ورود موبایل به مدرسه به معنای اجرای آن تا ابد نیست و میتوان این قانون را بازنگری کرد تا دانشآموزان در شرایط ویژه امکان همراه داشتن موبایل در مدرسه را داشته باشند. او معتقد است، موبایل میتواند در اختیار دانشآموزان باشد چون برخی از آنها بیماری خاص دارند و اولیا میخواهند در جریان وضع سلامتشان باشند یا اینکه دانشآموز از سرویس مدارس جا میماند و لازم است با والدین خود در ارتباط باشد.
میرشاهولد در عین حال توضیح میدهد، یکی از راههای استفاده از تلفن همراه میتواند این باشد که موبایل به مدرسه وارد شود، اما دانشآموز حق استفاده از آن را در کلاس درس نداشته باشد و در اوقات فراغت زیر نظر مسئولان مدرسه ا
ز تلفن همراه استفاده کند. این موضوع گر چه بسادگی بیان میشود، اما در مدارس به این سادگی قابل اجرا نیست و همان طور که این مقام مسئول میگوید در جلسات کارشناسی متعددی که بویژه در یک ماه اخیر برگزار شده، نسخهای همهپسند و جامع برای این موضوع پیچیده نشده است.
شکی نیست که اگر بار مسئولیت نظارت بر نحوه استفاده از تلفن همراه را به دوش اولیای مدرسه بیندازیم، آنها نه چنین تمایلی دارند، نه چنین توانی، ضمن اینکه اگر قرار باشد عدهای خاص از تلفن همراه استفاده کنند و بقیه دانشآموزان چنین فرصتی نداشته باشند، فضای تبعیضآمیزی که در مدرسه حاکم میشود، آزاردهنده خواهد شد.
مخالفان و موافقان چه میگویند؟
حرفهای موافقان و مخالفان استفاده از تلفن همراه در مدارس هر کدام شنیدنی است. موافقان معتقدند در مواجهه با فناوری نباید فقط نکات منفی را در نظر گرفت و به این علت که میشود با تلفن همراه کارهای نامناسب انجام داد، محاسن آن را نادیده گرفت. این محاسن از نظر موافقان همان نکاتی است که مدیرکل ارزیابی و شکایات آموزش و پرورش نیز به آن اشاره دارد یعنی آن هنگام که دانشآموزی بیمار است و باید به خانوادهاش خبر دهد، آن زمان که در موقعیتی نامناسب قرار گرفته و نیاز به کمک دارد و آن هنگام که خانوادهای مایل است از حال و روز فرزندش پس از خروج از مدرسه با خبر شود.
اما مخالفان، اینها را موارد استثنا میدانند و میگویند تعداد دانشآموزان بیمار که حالشان نیاز به رصد مداوم دارد، زیاد نیست و دانشآموزانی که با مشکلی روبهرو میشوند نیز میتوانند از اولیای مدرسه کمک بگیرند یا از تلفنهای عمومی برای ارتباط با خانوادهشان استفاده کنند، ضمن اینکه تصور خانوادهها نسبت به اینکه با تلفن همراه میتوانند از حال فرزندانشان باخبر شوند لزوما تصور درستی نیست چون دانشآموزان براحتی میتوانند درباره موقعیتشان به خانوادهها دروغ بگویند.
مهمترین موضوعی که مخالفان رویش دست میگذارند و با استناد به آن بر مخالفت خود با تلفن همراه برای دانشآموزان پا میفشارند، این است که موبایل با امکان ارسال پیامک و بلوتوث، موجب رد و بدل شدن پیامها، عکسها و فیلمهایی میان دانشآموزان میشود که به نفعشان نیست. منظور همان محتوای غیراخلاقی پیامها و بلوتوثهاست که در جمعهای دوستانه دانشآموزی براحتی دست به دست میشود و تمرکز افراد، همچنین سلامت اخلاقیشان را به خطر میاندازد.
ممنوعیتی به وسعت جهان
در هیچ نقطهای از دنیا رابطه کودک و نوجوان با فناوری، رابطه بیقید و شرط نیست. در واقع همان ترسهایی که مخالفان ورود موبایل به مدارس در کشورمان دارند، در کشورهای مختلف دنیا نیز وجود دارد، البته با کمی تفاوت. قوانین ژاپن به کودکان حق استفاده از موبایل را نمیدهد و فقط دانشآموزان دبیرستانی در مواقع لزوم آن هم خارج از کلاس درس میتوانند از تلفن همراه استفاده کنند. در آمریکا، انگلیس و استرالیا هم استفاده از موبایل در کلاس درس ممنوع است و در استرالیا اگر معلم متوجه تلفن همراه در دست دانشآموز شود، آن را توقیف میکند. در آمریکا و انگلیس نیز به این علت که دانشآموزان از موبایل برای تقلب در امتحانات استفاده میکردند، همراه داشتن این وسیله در کلاس درس و جلسه امتحان ممنوع شده است. البته این ممنوعیتها به سفت و سختی ممنوعیت مدارس کشورمان نیست چون مثلا در استرالیا بتازگی در برخی مدارس این حق به دانشآموزان داده شده تا زمان ناهار از موبایل استفاده کنند، همچنین در آمریکا و انگلیس این ممنوعیت سراسری نیست. قوانین هر مدرسه با مشورت مدیر تعیین میشود و اگر مدیر مدرسه تشخیص دهد ظرفیت استفاده از تلفن همراه در مدرسه وجود دارد، موبایل به مدرسه راه مییابد.
خانوادهها مراقب باشند
اینکه نظارت بر رفتار و عملکرد دانشآموز را بر عهده مدرسه بگذاریم و خانواده را از هر نظارتی مبرا بدانیم اشتباهترین تصوری است که در میان خانوادههای ایرانی رایج است. توان مدارس برای نظارت بر دانشآموزان محدود است چون هم تعداد دانشآموزان زیاد است و هم هر دانشآموز، مخفیکاریهای مخصوص خود را دارد و براحتی میتواند دور از چشم مدیر، ناظم یا معلم رفتار دلخواهش را داشته باشد.
موضوع در خانه متفاوت است چون فرزندان در دسترس و تعدادشان نیز محدود است، ضمن اینکه امکاناتی که در اختیار فرزند است در محیط خانه براحتی قابل رصد شدن است. البته اینکه فرزند در بیرون خانه یا در جمع دوستانش چه پیامهایی را دریافت میکند و به چه اطلاعاتی دست مییابد تا حدی از حیطه نظارت خانوادهها خارج است، اما اگر پدر و مادر در فرزندپروری موفق باشند و به او یاد بدهند چه چیزهایی به صلاح و چه مواردی و به چه علتی به ضرر اوست، نگرانی از رفتار فرزند در بیرون از خانه تا حد زیادی کم میشود.
این روزها تب استفاده از فناوریهای نوین بالاست و کمتر خانوادهای است که به سمت این فناوریها کشش نداشته باشد. طبیعی است فرزندان این خانوادهها هم تمایلات مشابه دارند و به موبایل که در دسترسترین فناوری است، گرایش پیدا میکنند. اینجاست که نقش خانوادهها هم پررنگ میشود، هم در بخش آموزش به فرزندان درباره محتوایی که مناسب سن و جایگاه یک دانشآموز است و هم در حوزه نظارت تا فرزندی که وظیفه اصلیاش تمرکز بر درس و علمآموزی است، بیراهه نرود.
منبع: باشگاه خبرنگاران